وضعیت کاریکاتوریستهای ایرانی
وقتی از کارهای من دیدن کردند، گفتند ما اصلاً فکر نمیکردیم ایران کاریکاتوریست داشته باشد. آن هم دراین حدّ و کیفیت! درحال حاضر، دو شانس بزرگ در کاریکاتور دنیا میبینم؛ یکی چین و دیگری ایران.
کاریکاتوریستهای ایرانی بعد از انقلاب رشد بسیاری داشتهاند. به اعتقاد من، کیهان کاریکاتور در یک مقطعی نقش مهمی در ارتقاء کاریکاتور ایران و ارتباط کشورمان با دنیا داشت. آن هم به خاطر در اختیار گذاشتن بیدریغ آدرس جشنوارهها. جالب است به شما بگویم که ما در رژیم سابق به زحمت آدرسی از مسابقات بینالمللی به دستمان میرسید و اگر همکاران مان آدرسی داشتند، آن را از ما پنهان میکردند. نکته مهمی که باید به کاریکاتوریستها عرض کنم، این است که زیاد کار کنند.
و خیلی زودهم به دنبال انتشار کارهایشان به شکل یک مجموعه نباشند. خود من بیست سال طول کشید تا اولین کتابم را به چاپ رساندم(کتاب بدون شرح). وتوصیهام به هنرمندان جوان این است که به صورت شبانهروزی طراحی کنند. کارهای دیگران را ببینند و با آثار کاریکاتوریستهای دنیا آشنا شوند. بعد از این مرحله خب کارها باید منتشر شود.
درواقع پویایی کاریکاتور دراثر انتشارآنها به وجود میآید. من خیلی از کاریکاتوریستها را میشناسم که کار میکنند، ولی کارهایشان را انبار میکنند. این مثل کسی است که در یک اتاق دربسته نمایشی اجرا بکند. هنرمند برای اعتلای هنرش احتیاج به دیدن عکسالعملها دارد. ولو اینکه این عکسالعملها منفی باشد.
*اگر دوباره متولد میشدید، فکر میکنید دوباره همین راه را انتخاب میکردید؟
ــ بله، سعی میکردم سوژههای زیادی را که دارم، بتوانم همه را اجرا کنم. اگر این امکان به وجود بیاید که در دورهای دوباره متولد بشوم، سوژههایی را اجرا میکنم که در این دوره نتوانستهام اجرا کنم.
*وقتی به آثار شما نگاه می کنیم، نامگذاری ها جالب است و شگفتی دارد. فی البداهه نامگذاری می کنید؟
ــ علتش حرفهای بودن در این کار است. من سال هاست این کار را کرده و دقیقاً می دانم چه کار می کنم. جدای از این که طراح و نقاش باشم، طنزنویس هم هستم؛ پس با کلمات هم آشنایم. سال ها با کلمات بازی کرده ام. چهار کتابی که نشر افق از من منتشر کرده، نمونه هایی ازطنزنویسی من است. مثل کتاب های «میازار موری که دانه کش است» یا «دفترخاطرات فرشته ها». خلاصه نویسی و طنزنویسی جزئی از کار من است.
code