روانگردان های جدید در کمین جوانان
آموزش جوانان؛ ایمنی در برابر دام‌های جدید اعتیاد
 

بهکاران، هربار با یک موادمخدر صنعتی جدید،دام نویی پیش پای جوانان ایران می‌گسترند؛ چندسالی‌ست که «کِمیکال» ماده مخدری ارزان در کشور پخش شده و در میان نوجوانان جذابیت یافته است.

پیش از این، بازار روان‌گردان‌های صنعتی مانند اکس‌تازی، کراک، کریستال، آمفتامین و شیشه گرم بود و به‌آسانی در آزمایشگاه‌های خانگی و با مواد شیمیایی و تغییر ساختار گیاهان تهیه می‌شد و اینک با گران‌شدن آن‌ها، در آزمایشگاه‌های مرگ، کمیکال فرآوری می‌شود.

در اعتیاد به مواد مخدر صنعتی، نخستین بخش بدن انسان که بیشترین ‌آسیب‌ را می‌بیند، مغز و گیرنده‌های سامانه مرکزی عصبی کاربر است.

مواد پایه کِمیکال، ماری‌جوانا است که ماده کانابیست ماری‌جوانا با فرآوری و ترکیب با دیگر مواد شیمیایی صنعتی و همچنین مرگ موش، قوی‌تر و خطرناکتر شده است که کاربر پس از استفاده، فلج موقت بدن و تشنج نزدیک به مرگ را تجربه می‌کند.

یکی از مسئولان دفترسلامت وزارت علوم می‌گوید: اینک تهیه کمیکال کمتر از تهیه پیتزا زمان می‌برد. سن آغاز مصرف موادمخدر رو به کاهش است و به ۱۵ سال نزدیک می‌شود.

حسن رفیعی،روانپزشک و پژوهشگر در این مورد می‌گوید: بر اساس گزارش‌های موجود، سن مصرف‌کنندگان تا ۳ سال پیش درمراکزدرمانی، زیرپل‌ها، مراکز ترک و زندان‌ها، پایین و حتی به ۱۲ سال رسیده بود؛ اماامروز میانگین همچنان ۳۰ تا ۳۵ سال است. میانگین سنی نشان می‌دهد شاید به ‌شکل موردی، افرادی درسنین پایین مصرف راشروع کنند امااین رخداد ارزش آماری ندارد و در کلیت دیده نمی‌شود.

سیدحسن حسینی-استادجامعه‌شناسی دانشگاه تهران نیز با تایید پایین‌آمدن سن اعتیاد می‌گوید: دردهه ۸۰ دراردوگاه‎های ترک اعتیاد،نوجوانان ۱۳ تا ۱۴ سال زیاد دیده‎ام؛ بنابراین رویداد پایین‌آمدن سن درپدیده‎هایی مانند مصرف موادمخدر و تن‌فروشی چندان جدید نیست. آن‌زمان در دبیرستان‎هاوراهنمایی‎ها نیز دانش‎آموزان معتاد می‌دیدم.

مهمانی پر دردسر

در گفت‌وگو با شماری از نوجوان و جوانان انجمن ان‌ائی، آنان از تجربه روی‌آوردن به مواد مخدر می‌گویند و این‌که از دوستان و هم‌کلاسی خود تاثیر پذیرفته‌اند و سپس به کمک انجمن ان‌ائی ترک کرده، پاک شده‌ و رهایی یافته‌اند.

همه‌چیز برای مرتضی از یک مهمانی آغاز شد. همان‌جایی که از سوی دوستانش برای نخستین بار لب به روانگردان زد و باآن آشنا شد:

مرتضی هستم؛ متولد ۱۳۸۱ در خانواده‌ای که پدرومادرم از هم جدا شده‌اند.به اتفاق دوستانم که چندسالی از من بزرگتر بودند، به یک میهمانی رفته بودم و همان‌جا بود که برای نخستین‌بار گل استفاده کردم. همین انگیزه‌ای شد برای ادامه استفاده این روان‌گردان.

پدرم از اعتیادم آگاه بود ولی کاری به کارم نداشت، فقط می‌گفت، در خانه روانگردان استفاده نکنم؛ اما وقتی مادرم متوجه اعتیادم شد، دوباره تنش‌ها بالا گرفت و از پدرم برای اعتیاد و شرایط نابسامان تحصیلم، شکایت کرد و به دادگاه برای سرپرستی‌ام درخواست داد.

افزون برپسرعموهایم، دوستانم نیز همه روانگردان استفاده می‌کردند؛ احساس می‌کردم من هم باید استفاده کنم تا ظرفیت بالایم را نشان دهم.

دوست نداشتم در جلسه‌های ترک اعتیاد انجمن ان‌ائی، کنار دوستان بنشینم و از اسرار زندگی شخصی‌ام بگویم. فکر می‌کردم به تنهایی می‌توانم ترک کنم.

از وضعیتی که در آن قرار داشتم خسته شده بودم و هم از اینکه اراده‌ای برای ترک نداشتم، ناامید بودم؛ از سوی دیگر استفاده از روانگردان مخدر را هم دوست داشتم. سرانجام و به یکباره تصمیم جدی به ترک گرفتم و همین کار را هم کردم، منتهی اینبار از آن‌جایی که در دوره‌های انجمن ان‌ائی، با دوستان هم سن‌وسال خودم همراه بودم، دیگر به سمت استفاده روانگردان نرفتم و تا امروز پاکم.

حس خوبی داشتم و دارم. کم‌کم می‌دیدم که بدون استفاده روانگردان هم می‌توانم روزهایم را سپری کنم. به همه کارهایم می‌رسیدم. در واقع هرچه جلوتر می‌رفتم بیشتر از زندگی لذت می‌بردم و می‌برم.

البته در روزها و ماه‌های اول بارها وسوسه می‌شدم که دوباره استفاده روانگردان را شروع کنم ولی هربار وقتی که با دوستان پاکم هم‌سخن می‌شدم، مواد را فراموش می‌کردم. اکنون هم به کمک همین روش، خیلی کمتر وسوسه می‌شوم. موفقیتی که بخش بزرگی از آن را مرهون شور با دوستان انجمن ان‌ائی هستم که پیشتر این تجربه را داشته‌اند. رایزنی با اعضای انجمن ان‌ائی وسوسه را به شدت کم می‌کند. اساس ترک من، ارتباط با انجمن ان‌ائیNA بود و می‌کوشم برای پاک‌ماندن، ارتباطم با انجمن پایدار بماند.

آخر خط

اولین تجربه استفاده روانگردان از سوی ایمان، به نوجوانی بر می‌گردد. وی در سال ۱۳۸۳ در شهرری و در خانواده‌ای از دهک متوسط به دنیا آمده است. پدرومادرش پیش از اعتیادش جدا شده بودند. اولین تجربه استفاده از روان‌گردان برای او بر می‌گردد به ۱۴ سالگی که برای سرزدن نزد مادر معتادش رفته بود. بعدها با دوستان و همکلاسی‌های معتادش گروه کوچکی را تشکیل داده بودند که همه فکرشان روانگردان بود؛ ایمان اما خارج از مدرسه و خانه مادر نیز از وسوسه روانگردان ایمن نبود؛ عمه‌ها و عموها همگی معتاد بودند؛ در طول سال‌های اعتیاد، مواد مخدری نبود که استفاده نکرده باشد، شیشه، تریاک، گل.

«هرجا که روانگردان ساده‌تر و بهتر پیدا می‌شد، من هم آن‌جا بودم حتی خارج از کشور.»

بارها نیز تصمیم به ترک گرفته بود؛ دیگر کمپی نبود که برای ترک آن‌جا نرفته باشد. ایمان با مروری بر تجربه تلخ آن روزها می‌گوید:

آنقدر کشیده بودم که واقعا خسته شده بودم. تنها بودم. این تنهایی بدجوری اذیتم می‌کرد. از طرف دیگر روانگردان نقشش را به عنوان محرک برایم از دست داده بود. به سخن دیگر روانگردان دلم را زده بود، برای همین بارها رفتم برای ترک؛ اما ترک سخت بود و وسط دوره، دوباره بر می‌گشتم سر جای اول. تا این که در نهایت با انجمن ان‌ائی آشنا شدم و با کمک آن‌ها ترک کردم و امروز یکسالی می شود که پاکم.

ایمان تجربیات تلخی از آن روزها دارد، روزهایی که می‌خواست ترک کند و دوباره به جامعه باز گردد اما نمی‌شد:

وقتی دوره ترک بودم، به شدت عصبی و بداخلاق می شدم، احساس رانده‌شدگی داشتم. انگار به گوشه‌ای پرت شده باشم و همه فراموشم کرده باشند. به همه بدگمان شده بودم.

انگار اعتیاد به ترک‌کردن پیدا کرده بودم. دائم می‌رفتم برای ترک‌کردن اما وسط کار منصرف می شدم و پس از بیرون‌آمدن از کمپ، استفاده از روانگردان را شروع می کردم.

اکنون بعد از ترک و پاک‌شدن، روح زندگی دوباره در وی دمیده شده است:

اینک رنگ و بوی زندگی را به خوبی احساس می‌کنم، تلاش دارم تا هر روزم بهتر از دیروز باشد. حالا به‌جای آن‌که تمام وقتم را صرف روانگردان کنم، همه تلاشم را می‌کنم تا در کارهایی که شروع می‌کنم، موفق باشم و آن‌ها را به سرانجام برسانم.

به نظرم شرایط جامعه، نبودن فضایی برای تخلیه انرژی جوانی، نداشتن امید و انگیزه، نیاز عاطفی و روانی جوانان و بی‌برنامگی دولت در مورد جوانان و نوجوانان، از جمله مهمترین عوامل پایین‌آمدن سن اعتیاد است.

اینک آنقدر روانگردان و روانگردان‌فروش زیاد شده که هر بچه‌ای می‌تواند به راحتی هرچقدر که بخواهد روانگردان بخرد و استفاده کند. به گفته مسئولان، زمان تهیه روانگردان به کمتر از دو دقیقه رسیده است. یعنی از وقتی که تصمیم می‌گیرید که از کسی روانگردان بخرید تا وقتی که سفارش می دهید یا به دست‌تان می  رسد، فقط ۲ دقیقه طول می کش. ارتباطم با انجمن ادامه‌دار است، یادم نرفته که همین ارتباط پاکم کرد.

خسته از استفاده روانگردان

«س» دختری ۲۰ ساله است از خانواده‌ای از دهک متوسط به بالا. وی اولین بار در ۱۳ سالگی و در یک میهمانی دوستانه با روانگردان آشنا شد.

بعدها که خانواده‌اش متوجه اعتیادش شد، تلاش کرد تا با بستری کردنش در کمپ، ترکش دهد اما ازآن‌جایی که وی خودش تمایل چندانی به پاک‌شدن نداشت، کوشش خانواده نتیجه نمی‌داد. «س» دوستان نوجوانش را مهمترین دلیل گرایشش به اعتیاد می‌داند:

حداقل ۱۰- ۱۵ نفر از دوستان و هم کلاسی‌ها، روانگردان استفاده می کردند، خب من هم در چنین جوی برای این‌که از قافله عقب نمانم، گرایش یافتم آزمایش کنم و سپس ادامه دادم و همپای آنان جلو رفتم.

وی در پاسخ به این سوال که با وجود مخالفت خانواده، چگونه روزگار را سپری می  کرد، می‌گوید:

شرایط خوبی نداشتم. ازخانه بیرون زده بودم.خانواده‌ام اعتنایی به من نداشتند.جای ثابتی نداشتم. هر روز و تمام ۷ روز هفته را در خیابان‌ها و پارک ها می‌خوابیدم، فقط هر چندوقت یک‌بار می‌رفتم خانه و لباس‌هایم را عوض می‌کردم و دوباره می‌زدم بیرون.

زندگی خوبی نبود. همیشه درفکرخودکشی بودم. ازحال و روز خودم بدم می‌آمد و از شماتت‌های اطرافیان خسته و افسرده شده بودم.

وی اعتراف می‌کند هیچ‌وقت به فکر ترک نبوده است بلکه به اصرار خانواده به انجمن ان‌ائی آمده است؛ اقدامی که در نهایت منجر به پاک‌شدنش شد، پاکی‌ای که تا به امروز(یک سال) در سایه ارتباط با انجمن ان‌ائی همچنان ادامه دارد.

«س» سخن دردناکی از تصورات جوانان استفاده‌کننده دارد: من و بسیاری از جوانان همیشه تصورمان این است که هیچ‌کس درک‌مان نمی‌کند و هیچ تفریحی نداریم و گمان می‌کنیم باید همیشه چیزی استفاده کنیم که سرمان گرم باشد و به ماخوش بگذرد.

امروز هم البته وضعیت زندگی‌ام مثل دوران اعتیاد است؛ تنها فرق آن با وقتی که اعتیاد داشتم این است که دیگر روانگردان استفاده نمی‌کنم و درجلسه‌های انجمن ان‌ائی شرکت می‌کنم؛ ولی هم‌چنان بیکارم و آواره، چون هنوز خانواده و جامعه مرا به عنوان یک درمان‌شده نمی‌پذیرند؛ ارتباط پیوسته با انجمن سبب شده، وسوسه را از خود برانم.

رانده‌شده از خانواده

«ابراهیم» جوانی است ۱۹-۲۰ ساله و متولد ۱۳۸۲ – وی در ۶ سالگی پدرش را از دست داده است:

درست یادم نیست چند سالم بود، شاید ۱۳ سال که اولین روانگردان-گل- را تجربه کردم. از استفاده روانگردان لذت می‌بردم. به بیان دیگر شارژم می کرد، انرژی می داد.

این اعتیاد سبب شد اعضای خانواده از این که معتادی در میان‌شان است در مقابل‌اش جبهه بگیرند؛ نه تنها هر روز جنگ و دعوا در خانه داشتند بلکه بعد از مدتی از سوی خانواده رانده می شدم:

هیچ اعتمادی به من نداشتند. تمام تلاش‌شان این بود که از من فاصله بگیرند. به بیان دیگر فقط به صورت شناسنامه‌ای فرزند آنان بودم وگرنه اصلا تحویلم نمی  گرفتند و بود و نبودم برایشان تفاوتی

نداشت.

ایمان گامی برای ترک اعتیاد بر نمی  داشت. تنها کاری که می کرد ترک یک ماده مخدر و روی آوردن به یک نوع دیگر

بود:

دیگر حوصله خودم را هم نداشتم، دائم در توهم به سر می بردم. تنهایی هم به شدت آزارم می داد، تا این که از سوی یکی از دوستان با انجمن ان‌ائی آشنا شدم و با کمک دوستان انجمن ان‌ائی ترک کردم و خوشبختانه اینک پس از چندین ماه، همچنان پاکم و به انجمن رفت‌وآمد دارم.

ایمان هم مهم‌ترین دلیل کاهش سن اعتیاد در میان جوانان و نوجوانان را بی‌توجهی به احساسات آنان می داند:

تا زمانی که دولت برنامه درستی برای جوانان و زندگی و اشتغال و ازدواج آنان نداشته باشد، روند افزایش آمار گرایش به مواد در میان جوانان و نوجوانان، روز به روز صعودی‌تر خواهد بود.

یک درخواست، یک تجربه

بسیاری از جوانان مانند این نامبردگان تا دیروز در چنگال مواد روان‌گردان گرفتار بودند و امروز به کمک انجمن ان‌ائی پاک شده‌اند. آنان می‌کوشند پس از پاکی، به زندگی روزانه برگردند؛ در اینجاست که نقش جامعه برجسته می‌شود.

بزرگ‌ترین کمک به این جوانان می‌تواند از سوی ان‌جی‌اوها انجام گیرد و با فراهم‌آوردن زمینه کار و اشتغال از سوی دولت، پابرجایی جوانان ادامه یابد؛ بسیاری از این جوانان، فناشده فقر خانواده و بی‌آگاهی سرپرستان بوده‌اند؛ و اگر نداری مالی و فقر فرهنگی همچنان ادامه یابد، شاید آنان با تجربه‌ای که دارند، دوباره به دام اعتیاد در نغلتند اما دام اعتیاد با جاذبه دروغین خود، دیگر جوانان بی‌تجربه را به سوی خود

می‌رباید.

۲۵سال پیش، جوانان ایسلندی به لحاظ استفاده موادمخدر،الکل و گرایش دخانیات، ناسالم‌ترین جوانان اروپا بوده‌اند اما این کشورتوانسته در برنامه‌ای دراز‌مدت و به شکلی شگفت، غول الکل و موادمخدر را میان جوانان بشکند و میل به دخانیات را به کمترین اندازه در میان کشورهای اروپایی برساند. کلید این موفقیت تغییردسته‌ای از نگرش‌ها و رودررویی باچالش‌ها بوده است: اگرجوانان به هروئین معتاد می‌شوند،چرا به ورزش وهنر نشوند؟

گودبرگ یانسون،روان‌شناس ایسلندی و هاروی میلک‌من، استادآمریکایی روان‌شناسی که بخشی از سال را دردانشگاه ریکیا-ویک تدریس می‌کند، همکاری دارند. گودبرگ می‌گوید:بیست سال پیش،نوجوانان ایسلندی درصدر فهرست مشروب‌خوران جوان اروپا بوده‌اند.

میلک‌من می‌گوید: شب آدینه نمی‌توانستید در خیابان‌های مرکز ریکیا ویک قدم بزنید چون ایمن نبود. نوجوانان مست، دسته‌دسته باشمادست به یخه می‌شدند.

ودبرگ می‌گوید: این روزهاجوانان در پارک دور هم گرد می‌آیند چون در کلاس‌های پس از مدرسه در این مکان‌هایندیا در باشگاه‌ها برای موسیقی و رقص و هنر یا شاید با والدین‌شان بیرون رفته باشند.

امروز زندگی پاک نوجوانان، ایسلند در صدر کشورهای اروپایی است. شمار نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله‌ای که دریک ماه گذشته مست کرده‌اند اکنون نزدیک به صفر است. درصد کسانی که دست‌کم یک‌بار ماری استفاده کرده‌اند، بسیار اندک است. آنانی که هرروز سیگار می‌کشند از ۲۳ درصد به ۳ درصد رسیده است.

راهکار ایسلند دراین چرخش موفق، هم رادیکال و هم تجربه‌محور بوده اما بیشتر تکیه بر رویکردی داشته که می‌توان آن را«اندیشه تقویت‌شده» نامید.

میلک‌من می‌گوید: این جدی‌ترین و ژرف‌ترین پژوهش در زندگی نوجوانان است که تاکنون دیده‌ام، ازاین که چنین نگره‌ای تا این اندازه خوب جواب داده، شگفت‌زده‌ام.

تجربه ایسلند اکنون الگوی بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی قرار گرفته است؛ تنها کشورهای آسیایی نیستند که در آن‌ها مواد مخدر بیداد می‌کند، بلکه کشورهای اروپایی نیز هدف مافیای مواد مخدر جهانی‌ است؛ یک الگوی موفق اگر در یک کشور اروپایی جواب داده، در کشور‌های دیگر هم می‌تواند پیاده شود. ‌

حمیدرضا خالدی

نسخه مناسب چاپ