در دنیای امروز تغییرات زیاد و جدی در بازیگران و متغیرهای موثر، منابع و شیوههای کنترل در عرصه سیاست بینالملل در حال رخ دادن است؛ اما برای اروپاییها، محدودیت دسترسی به منابع متنوع انرژی و همچنین مشکلات دستیابی مطمئن و ارزان به منابعی چون گاز، به ویژه پس از روشن شدن این واقعیت که این ابزار میتواند به عنوان اهرمی سیاسی به کار گرفته شود، باعث شده تا منابع انرژی و خطوط انتقال آنها به عامل بسیار مهم و حیاتی در عرصه سیاست بینالملل و امنیت بینالملل تبدیل گردد. در همین راستا تحولات اخیر در کشورهای صادرکننده نفت و گاز اهمیت این مسئله را افزایش داده است.مهدی خورسند ، کارشناس مسائل اوراسیا در یادداشتی برای وب سایت شورای راهبردی روابط خارجی نوشت:روسیه در طول تاریخ بزرگترین تامین کننده گاز طبیعی اتحادیه اروپا بوده است. پس از اختلافات گازی روسیه، اوکراین و اروپا در سالهای ۲۰۰۶و ۲۰۰۹، و به دنبال آن تنشها در پی بحران اوکراین در سالهای ۲۰۱۳و ۲۰۱۴، اتحادیه اروپا به دنبال کاهش وابستگی خود به واردات گاز طبیعی از روسیه بوده است. با این حال، روسیه همچنان حدود ۴۰درصد از گاز مصرفی اتحادیه اروپا را تامین میکند.از سوی دیگر، آمریکاییها هم با علم بر این مهم و نیاز مبرم اروپا به انرژی، تلاش دارند سیادت خود بر قاره سبز را حفظ کنند؛ چیزی که خیلی به مذاق بروکسل خوش نیامده و آنها تلاش دارند با ایجاد مولفههایی چون «باشگاه اروپایی» و «ارتش متحد اروپایی» از زیر بار منت واشنگتن خارج شوند.در همین راستا، روزنامه لاوانگواردیای اسپانیا به نقل از منابع دولتی اسپانیا از برنامهریزیهای ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) برای راهاندازی یک خط لوله فرامرزی به منظور انتقال گاز به قلب اروپا و کاهش وابستگی شدید آلمان و اروپای مرکزی به گاز روسیه در سالهای آینده خبر داده است. وابستگی زیاد آلمان به گاز روسیه به عنوان یکی از اصلیترین نقاط ضعف ژئواستراتژیک اتحادیه اروپا در بحبوحه تنشها بر سر اوکراین به نظر میرسد.به این ترتیب، مشکل اتحادیه اروپا، وابستگی زیاد به واردات گاز از روسیه است که حدود ۴۰ درصد از مجموع واردات گاز را شامل میشود. گاز روسیه بین ۲۰کشور اتحادیه اروپا توزیع میشود با این حال، شرکای جنوب شرقی اتحادیه بیشترین آسیب را متحمل خواهند شد.همچنین با وجود اینکه برلین و مسکو، برنامههایی برای افزایش واردات گاز از طریق خط لوله نورداستریم۲را پیش میبرند و این برنامه با فراز و نشیبهایی به ویژه به دلیل بحران اخیر اوکراین و اعلام تعلیق آن از سوی آلمان، مواجه شده است، تنوع بخشیدن به سبد واردات گاز و کاهش وابستگی به روسیه از اهداف بزرگی است که اتحادیه اروپا از مدتها پیش در سر میپروراند .پس از آنکه بروکسل با ابتکار امانوئل مکرون، هیئتی فرانسوی را به باکو فرستاد تا زمینه خرید بیشتر گاز از جمهوری آذربایجان را فراهم کند، این بار اروپاییها دست به دامن الجزایر شدهاند. تنشها در قفقاز جنوبی، شاید گزینه مطمئنی برای دریافت مستمر گاز از سوی اروپا نباشد. ضمنا قطر هم اعلام کرده که ظرفیت جایگزین شدن روسیه را برای تأمین گاز اروپا ندارد. اما انتخاب الجزایر هم قمار بزرگی محسوب میشود، زیرا الجزایر بزرگترین تامینکننده گاز اسپانیا است و تقریبا نیمی از تقاضای گاز این کشور را از طریق خط لوله «مغرب-اروپا» پوشش میدهد. این در شرایطی است که در پی ادامه تنش در روابط با رباط، دولت الجزایر اعلام کرد که قصد دارد صادرات گاز به مراکش را از طریق خط لوله مغرب – اروپا از ابتدای ماه نوامبر۲۰۲۱ متوقف کرده و به تامین گاز اسپانیا ادامه دهد.این موضوع نیز بیانگر آن است که بدلیل دور شدن مراکش از منافع انتقال گاز به اروپا، احتمال اینکه دست به ایجاد بحران بزند، وجود دارد. موضوع مهمتر دیگر این است که در حال حاضر وضعیت ارتباطی خطوط لوله گاز با فرانسه ضعیف بوده و هیچ مسیری با ظرفیت ۵۵میلیارد متر مکعب گاز سالانه وجود ندارد. همچنین موضوع تنش تاریخی بین الجزایر با فرانسه نیز بر این خط لوله سایه انداخته است. تعامل استعمارگرایانه فرانسه با الجزایر، ریشه بسیاری از مشکلات این کشور آفریقایی است؛ تعاملی که به نفرت تاریخی تبدیل شده و الجزایر را به سمت نزدیک شدن به محور شرق یعنی روسیه و چین و به مقابله با عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی سوق میدهد.مجموع این شرایط سبب شده تا از هفتهها قبل، جستوجوی “دیوانهوار” برای یافتن جایگزین گاز روسیه در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت آغاز شود. دورهگردی اروپا با هدف یافتن بدیل انرژی روسیه برای خود، در عین اینکه اروپا از بحران هویت و استقلال نیز رنج میبرد، بر آلام این قاره افزوده است.لذا به نظر میرسد اگر روسیه بتواند غائله اوکراین را به نفع خود مدیریت کند، مشکل بروکسل با قدرتی چون مسکو که جایگاهش را در دنیا تثبیت کرده و بروکسل به انرژی آن نیاز مبرم دارد، تازه آغاز خواهد شد و متغیرهایی چون گاز الجزایر نه تنها برای حل مشکل اروپا چارهساز نیست، بلکه زمینه شروط جدید روسیه برای فروش گاز به اروپا را نیز فراهم خواهد کرد. در این راستا، با پیشرفت در مذاکرات هستهای و رفع تحریمها، سرمایه گذاری اروپا در صنعت گاز ایران با هدف صادرات آن به اروپا میتواند گزینهای اطمینان بخش برای تأمین قسمتی مهم از نیاز گازی اروپا تلقی شود.
بحران اوکراین و فرصتهای دیپلماسی انرژی ایران
به دلیل مناقشه بین روسیه و غرب، درگیریهای نظامی در اوکراین و در نتیجه تحریم انرژی و بانکی روسیه توسط غرب، به زودی شاهد بحران انرژی بیسابقهای خواهیم بود که تمرکز جهان را به سمت سیاست انرژی کشورها و انرژیهای تجدید پذیر خواهد کشاند.پوریا نبی پور دکتری علوم سیاسی و روابط بینالملل در یادداشتی برای همین وب سایت نوشت:در حالی که پیش بینی دقیق اتفاقاتی که ممکن است در هفتههای آینده رخ دهد دشوار است، تحریمهای غرب مانع از صادرات نفت، گاز طبیعی و زغال سنگ روسیه و در نتیجه تشدید بیسابقه بحران در بازارهای جهانی انرژی خواهد شد. با درنظر گرفتن این مهم، جمهوری اسلامی ایران به دلیل منابع عظیم و جایگاه خود در منطقه، میتواند به بازیگر مهمی برای انتقال انرژی مورد نظر آسیا و اتحادیه اروپا تبدیل شود.
تلاش اروپا برای تامین انرژی
در سال ۲۰۱۹، فرآوردههای وارداتی انرژی اتحادیه اروپا، فرآوردههای نفتی (از جمله نفت خام که جزء اصلی است) با دو سوم سهم، گاز ۲۷٪ و سوختهای فسیلی جامد ۶ درصد بوده است. روسیه نیز تامین کننده اصلی این فرآورده هاست. واردات نفت خام اتحادیه اروپا از روسیه (۲۷ درصد)، عراق (۹ درصد)، نیجریه و عربستان سعودی (در مجموع ۸ درصد) و قزاقستان و نروژ (باهم ۷ درصد) بوده است. در بررسی مشابه، تقریباً سه چهارم واردات گاز طبیعی از روسیه (۴۱ درصد)، نروژ (۱۶ درصد)، الجزایر(۸ درصد) و قطر(۵ درصد) بوده، در حالی که بیش از سه چهارم واردات سوخت جامد، زغال سنگ، از روسیه (۴۷%)، ایالات متحده (۱۸%) و استرالیا (۱۴%) بوده است.پس از تصمیم دولت آلمان برای حذف تدریجی انرژی هستهای، دولت فدرال این کشور را بیش از هر چیز موظف به گسترش منابع انرژی شده است که به گفته آژانس بینالمللی انرژی، تقاضای آلمان برای واردات گاز طبیعی تا سال ۲۰۲۵، به دلیل کاهش تولید داخلی و افزایش مصرف، به ۲۰۰ میلیارد متر مکعب افزایش خواهد یافت.در ژوئیه و دسامبر ۲۰۲۱، کمیسیون اروپا نیز اقداماتی را برای اجرای اهداف اقلیمی ۲۰۳۰ خود پیشنهاد کرد که از مهمترین آنها میتوان به گسترش سرمایهگذاریهای عظیم در فناوریهای انرژی تجدیدپذیر، همچنین کربن زدایی از بخش گاز طبیعی اشاره کرد. [۱] اما مسلما، این اقدامات در کوتاه مدت نمیتواند به تنهایی جایگزینی برای جبران ۱۷۵ میلیارد مترمکعب انرژی وارداتی از روسیه باشد.تحریمهای غرب علیه روسیه، بهویژه تحریم سوئیفت و حوزه انرژی عملاً باعث قطع ارتباط روسیه با سیستم مالی بینالمللی میشود و توانایی صادرات انرژی روسیه را کاملاً فلج میکند. شایان ذکر است که اثربخشی این تحریمها به همراهی تحریم کنندگان در اجرای واقعی آنها و میزان آسیب پذیری روسیه و اقدامات متقابل که روسیه میتواند اتخاذ کند نیز بستگی دارد. همچنین سیاست اعلام شده اتحادیه اروپا برای تامین نیاز انرژی خود و موفقیت آنها در سهمیه بندی گاز در اروپا میتواند نقش مهمی در موفقیت آمیز بودن سیاست فشار آنها علیه فدراسیون روسیه ایفا کند، موضوعی که هنوز به طور گسترده مورد بحث قرار نگرفته است.با توجه به افزایش تقاضای اروپا برای برق تجدیدپذیر، از آنجایی که هنوز مشخص نیست که آیا این تقاضا میتواند از داخل اتحادیه اروپا تامین شود یا نه، طبیعتا در سالهای پیش رو، تمرکز بر کشورهای غنی از انرژی خورشیدی و بادی، جهت ایجاد و تقویت شراکتهای بینالمللی آب و هوا و انرژی نیز مورد توجه بیشتر اتحادیه اروپا قرار خواهد گرفت. لذا مسئله اصلی در کوتاه مدت، تامین انرژی مورد نیاز است که همچنان اروپا را به شدت آسیب پذیر میکند، در حالی که کشورهای صادر کننده، مخصوصا روسیه میتوانند به خوبی از آن به عنوان یکی از اهرم های مهم خود در برابر اتحادیه اروپا بهره ببرند.
بحران انرژی در قاره سبز و فرصتهایی برای دیپلماسی انرژی ایران
الف) انرژی سبز
ایران با پتانسیل بالا برای انتقال و گسترش انرژیهای تجدیدپذیر میتواند با به روز رسانی دستورالعمل و ایجاد زیرساخت مناسب برای بهره گیری از پتانسیل انرژی غیرنفتی، و افزایش سهم انرژیهای پاک در ترکیب انرژی تولیدی کشور ایفای نقش کند. از جمله این زیرساختها میتوان به افزایش سطح انرژیهای تجدیدپذیر در تامین برق، راه حلهای ذخیره سازی، اتصالات بین مرزی و نصب کابلهای برق زیر دریا و اتصال به بازارهای تجارت انرژی اشاره کرد که از اهمیت استراتژیک برای افزایش رقابت پذیری و امنیت منابع برخوردار است. گسترش بازارهای انرژی منطقه ای، وابستگیهای متقابل ایجاد میکند که به نوبه خود میتواند موجب افزایش اشکال جدیدی از همکاریهای آینده در پروژههای انرژی مانند همکاری در تولید و انتقال هیدروژن تجدید پذیر شود .
ب) حوزه نفت و گاز
نیاز به تامین انرژی در اروپا میتواند با خروج ایران از بن بست تحریم سبب تمرکز اروپاییها روی صادرات انرژی ایران شود تا امنیت انرژی خود را افزایش دهند. دیپلماسی انرژی میتواند بر جذب سرمایهگذار در زیرساختهای جدید سوخت فسیلی، ایجاد خطوط لوله اتصال با کشورهای همسایه، تنوع صادرات و توسعه مسیرهای حمل و نقل برای در دسترس قرار دادن نفت و گاز و فرآوردههای مرتبط تمرکز کند. پویایی دیپلماسی انرژی کشور، میتواند ضمن جذب سرمایهگذاری در زیرساختهای نفت و گاز، باعث بهبود وضعیت تولید داخلی و کم کردن وابستگی به صادرات خام سوختهای فسیلی و واردات فراوردههای مرتبط شود.
همکاری گازی رژیم صهیونیستی و ترکیه برای کاهش وابستگی اروپا به روسیه
اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی روز ۹ مارس ۲۰۲۲، پس از ۱۴ سال از آخرین دیدار در این سطح، به ترکیه سفر کرد که یکی از محورهای اصلی این دیدار، مساله توسعه اکتشاف گاز میادین ترکیه در دریای مدیترانه بود.حسن اشرفی – پژوهشگر مسایل ترکیه در یادداشتی برای وب سایت شورای راهبردی روابط خارجی نوشت:این موضوع ممکن است رژیم صهیونیستی را با توجه به تعهدش به قبرس و یونان در زمینه همکاری در حوزه انرژی و تنش در روابط این دو کشور با ترکیه در موقعیت دشواری قرار دهد. ترکیه جستوجوهای گازی «یکجانبه» قبرس را محکوم میکند. همچنین آنکارا معتقد است حقوق ترکهای قبرس در مورد ذخایر زیرزمینی بالقوه نادیده گرفته شده و بیشتر منطقه اقتصادی انحصاری در محدوده قبرس را متعلق به خود میداند. موضوع بعدی که در این دیدار مطرح شد انتقال گاز رژیم صهیونیستی به اروپا از طریق ترکیه، در میانه جنگ روسیه و اوکراین بود؛ اما موضوع انتقال گاز رژیم صهیونیستی به اروپا در سال ۲۰۱۶ به طور جدی مطرح شد .در سال ۲۰۱۶، یووال اشتاینیتز، وزیر انرژی وقت اسراییل، از برنامه ترکیه برای واردات گاز طبیعی رژیم صهیونیستی از میدان گازی لویاتان خبر داد که قرار بود در سال ۲۰۲۰ با بودجه لازم به ترکیه برسد، اما تنشهای بین طرفین ادامه داشت. تغییر همکاریهای منطقهای در بعد انرژی مانع از اجرای این طرح شد. همکاریها در زمینه انرژی میان آنکارا و تلآویو از سال ۲۰۱۶ با موانعی جدی مواجه بود که تسلط روسیه بر بازار انرژی و تحولات در پروژه نورد استریم ۲ این امر را تقویت نمود. علیرغم این موضوع، اتحادیه اروپا منافع خود را در شرق مدیترانه و برخی پروژههای بزرگ منطقهای نظیر خط لوله ایست مد(East Med)[1] که منابع انرژی منطقه را از طریق جزیره قبرس به یونان متصل میکند و خط لوله انتقال گاز ملیتا( Melita) بین مالت و ایتالیا دنبال میکند.این پروژهها میتوانند تا پایان سال ۲۰۲۷ از بودجه اتحادیه اروپا استفاده کنند زیرا از آنها بهعنوان «پروژههای منافع مشترک» (PCI) یاد میشود.برای ادامه این پروژه، تقاضا در اروپای جنوب شرقی باید افزایش و عرضه در منطقه با کاهش مواجه شود یا قیمت گاز بالا باشد تا گشایشی در پروژه ایجاد شود .اگر خروجیهای فعلی گاز شرق مدیترانه چندان مناسب نباشد، خط لوله ایست مد میتواند مدنظر قرار گیرد. در این بین باید یک بازیگر اصلی فعال شود تا بتواند منافع خریداران و فروشندگان را با هم پیوند دهد و با ایجاد رقابت و ارائه گزینههای جایگزین به خریداران، راه حلی تجاری برای کسب درآمد تولیدکنندگان بیابد.
برخی از کارشناسان مخالف سیاستهای ترکیه در مدیترانه، «احداث خط لوله مدیترانه شرقی» را عامل مهمی در کاهش حضور و نفوذ ترکیه در معادلات ژئوپلیتیکی مدیترانه شرقی عنوان کردهاند .همه خریداران و فروشندگان باید توسط یک شرکت پیشرو در بازار گرد هم آیند. یکی از محرکهای اصلی، سطح ریسک تامین کنندگان خواهد بود که آمادهاند آن را بپذیرند. در اکثر قراردادهای فروش گاز تاکنون به تولیدکنندگان تضمین قطعی قیمت داده شده است که انجام این کار در اروپا آسان نیست.خط لوله ایست مد با ظرفیت حمل ۹ تا ۱۲ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی در سال، که تقریباً ۱۰ درصد از عرضه اروپا را تشکیل میدهد، به عنوان خط لولهای با بیشترین طول و عمق ایجاد شد. بنابراین، انتظار میرفت که به کاهش اتکای اتحادیه اروپا به گاز روسیه کمک کند.با این حال پیچیدگیهای زیاد مالی و فنی، تردیدها در این پروژه را افزایش داد. ایتالیا، جایی که قرار بود خط لوله به آنجا منتهی شود، هرگز به طور رسمی در آن شرکت نکرد. مقامات رژیم صهیونیستی و یونان اعلام کردند که در حال ارزیابی طرحهایی برای تغییر مسیر خط لوله ایست مد تا سال ۲۰۲۲ هستند تا بتوانند جزیره قبرس را دور بزنند و از طریق مصر خط لوله ایجاد کنند. از سوی دیگر، قراردادی بین مصر و رژیم صهیونیستی نیز به امضا رسید و این قرارداد باعث تضعیف پرونده ایست مد شد.با توجه به کمبود بودجه برای پروژه خط لوله ایست مد و تغییر موازنه قدرت در منطقه در صورت تحقق پروژه خط لوله اسراییل-ترکیه و اظهارات اردوغان مبنی بر آمادگی ترکیه برای واردات و انتقال گاز اسراییل، میتوان آن را جایگزینی برای خط لوله گاز به اروپا دانست. توافقنامه خط لوله ترکیه و اسراییل، موازنه قدرت در منطقه به نفع ترکیه را تغییر خواهد داد. طبیعی است که برای اجرای خط لوله به همکاری قبرس نیاز است. گاز طبیعی مصر نیز میتواند از طریق خط لوله اسراییل- ترکیه به اروپا منتقل شود و بخشی از انرژی مورد نیاز اروپا را تامین کند که در نتیجه میتواند وابستگی اروپا به گاز روسیه را کاهش دهد و ثبات و امنیت در منطقه مدیترانه شرقی را حفظ کند. تغییر در ترتیبات امنیتی منطقه و بحران انرژی در اروپا، فرصت خوبی برای ترکیه و رژیم صهیونیستی است. آمریکا همواره از بهبود و ارتقای روابط آنکارا و تل آویو حمایت کرده و طبیعی است که هرگونه توافقی که باعث بهبود و ارتقای روابط آنکارا و تلآویو شود، مورد حمایت واشنگتن قرار خواهد گرفت. نباید فراموش کرد که انتقال گاز طبیعی رژیم صهیونیستی به اروپا، متحد سنتی ایالات متحده، راه را برای کاهش تدریجی نفوذ سیاسی روسیه در اروپا و کاهش وابستگی اروپا به منابع انرژی روسیه هموار خواهد کرد.