(بخشی ازخطبه ۳۲ نهج البلاغه)
علی(ع) در خطبه ۳۲ نهجالبلاغه پس از شرح وضعیت زمانه خود و معرفی چهار صنف یا گروه اجتماعی دنیا طلب که به انحا ء گوناگون سعی در تقرب به دنیا و کسب منافع دنیوی دارند و دراین راه از هیچ ظلم و ستم بر اهالی زمان و اعمال هرگونه تزویر و ریا پرهیز ندارند ، در پایان به گروهی اندک اشاره می کند که زندگی دنیوی ومنافع شخصی برایشان در سایه اهدافی والاتر و بزرگتر قراردارد. اینان گروهی اند که یک دم ازذکر و یاد الهی غافل نمانده اند و هراس از روز بازپسین چشم های آنها را از اشک پوشانده است ولی این یاد خدا مانع از آن نمی شود که گوشه عزلت گزیده و از اجتماع و مردم گریخته و مردم را از یاد ببرند وتنها درخلوت خود به راز ونیاز بپردازند.
الگو و امام این گروه از مسلمانان علی(ع) است همان که در اوج قدرت و درزمان خلافت ، نه خدا را و نه رنج مردم را فراموش کرد . همان امامی که شب ها رازهای خود را با چاه درمیان می گذاشت و از غم دردو رنج مردم به درگاه خدا می گریست و در عین حال یک دم از رسیدگی و تلاش برای برپایی عدالت در جامعه فروگذار نمی کرد .
پیروان آن امام نیز همچون مقتدایشان همواره از چنین روش وسلوکی پیروی می کنند وبه همین سبب یعنی به دلیل جدا نشدن از خدا و مردم همواره در مظان اتهام ودشمنی و آزار و حتی قتل به دست دشمنان خدا ومردم قرار دارند ولی این ناکامی ها ورانده شدن ها وتوهین وزجرها وآزارها آنها را از اهدافشان باز نداشته است . به سبب دشواری های این راه که تا سرحد مرگ و قتل این گونه افراد ادامه دارد است که تعداد این افراد اندک است و بنا به گفته امیرالمومنین «حتی قلّوا» تعداد آنها کم است :کمی تعداد، انگشت شمار بودن!
و یدالله سحابی از این دسته مخاطبین امام(ع) بود؛ انسانی که هم از یاد وذکر خدا وروز بازپسین غافل نبود وهمچون مراد ومولای خود علی(ع) دمی از انجام مسئولیت های اجتماعی وسیاسی غفلت نکرد و تا روزهای پایان عمر بلند خود ،نه تنها واجباتش ترک نشد بل، ازانجام مستحبات دینی نیز غفلت نکرد وهمواره ذکرخدا ویاد روز حساب را ملکه ذهن وعمل خود ساخته بود. این خداباوری و یادکرد روزی که عمل وعقیده انسان ها در آن روز مورد محاسبه وبازخواست قرار می گیرد سبب شده بود تا سحابی دیگر جنبه های زندگی خودرا برآن پایه واساس بنا نهد. پایبندی به نظم وانضباط در امور ، جلوگیری از اسراف وتبذیر در کارها ، رعایت دقیق موازین شرعی وبه ویژه مسایل مالی ، اخلاق گرایی و… در همه امور از سحابی شخصیتی پدید آورده بود که نه به گفته موافقان ودوستانش بلکه به اعتراف دیگران از او شخصیتی کم نظیر ساخته بود.
اودر این راه از پرداخت هزینه بیم نداشت وهزینه های فراوانی نیز پرداخت که هزینه های مالی واز دست-دادن فرصت های دنیوی شاید بخش کوچکی از هزینه هایی باشد که سحابی به همراه دیگر همراهانش همچون طالقانی و بازرگان ودیگران دراین راه پرداخت.
دکتر سحابی درکنار اعتقادات مذهبی و دینی خود سخت پایبند تخصص در امور بود به همین جهت تا قبل ازکودتای ۲۸مرداد که فضا را برای حضور متخصصان امورسیاسی آماده می دید و خود را فاقد چنین تخصص وکارایی؛ همچون مهندس بازرگان از حضور درعرصه سیاسی خودداری می کرد . ولی بعد از کودتای ۲۸ مرداد وسقوط حکومت دکتر مصدق و بازگشت استبداد چون احساس کرد که باید در مقابل خودکامگان وابسته به استعمار ایستاد و چون دید که بسیاری از مدعیان آزادی و دمکراسی به دلایل گوناگون مبارزه و ایستادگی بر سر اهداف و آرمان های ملی و دینی را رها کرده اند ،لذا به دعوت آیت الله سیدرضازنجانی پاسخ مثبت داد و هم خود و هم فرزندانش به همکاری با نهضت مقاومت ملی پرداختند و از آن پس نیز تا آخر عمر به دلیل همین ضرورت در عرصه سیاسی به انحاء مختلف حضور داشت .
دکتر سحابی در نهضت مقاومت ملی عنصری فعال بود . منزل ایشان محلی برای تکثیر و توزیع اعلامیه های نهضت مقاومت بود و به همین سبب چندین بار از سوی مقامات فرمانداری نظامی مورد هجوم وبازرسی قرار گرفت .
سحابی علاوه بر فعالیت در نهضت مقاومت ملی ،فعالیت های دیگری نیز علیه رژیم کودتا داشت که از آن جمله نامه اعتراضی علیه قرارداد خفت بار کنسرسیوم به همراه یازده استاد دیگر دانشگاه بود که منجر به اخراج وی، مهندس بازرگان و سایر امضاکنندگان نامه از دانشگاه شد .
یکی از اعتقادات اساسی و پایه ای دکتر سحابی ،نهادسازی در عرصه های مختلف بود . به همین جهت در سال ۱۳۴۰ در کنار حضور درجبهه ملی و همکاری با آن جبهه ، به دلیل ضرورت ایجاد یک سازمان سیاسی مجهز به ایدئولوژی اسلامی به همراه مهندس بازرگان وآیت الله طالقانی و… نهضت آزادی ایران را بنیان گذاشتند . او تاپایان عمر تمامی تلاش های سیاسی اش در چهارچوب تشکیلاتی نهضت آزادی قرارداشت و همواره سخت به رعایت مقررات و ضوابط تشکیلاتی معتقد بود و عمل می کرد .
دکتر سحابی در طول سال های حضور درعرصه سیاسی علاوه بر همه سختی ها و دشواری ها ورانده شدن ها ومحرومیت هایی که برخود ونزدیکانش رفت و هزینه های فراوانی که خانواده و فرزندانش وبه ویژه عزت الله پرداختند بود ،هیچگاه از این راه قدمی به عقب برنداشت وتا آخرین روزهای زندگی برهمان نهج پیشین گام برداشت. به گفته امیرالمومنین (ع) تا آنجا که توان داشت: «قد وعظواحتی ملّوا وقهروا حتی ذلّوا».، گفت و ونصیحت کرد واندرزداد وتلاش کردتا جامعه را قدمی به پیش براند واز کژی ها وزشتی ها بکاهد.
احضار و بازداشت های متعدد از سوی فرمانداری نظامی و بعد ساواک و سایر نهادهای امنیتی و انتظامی ، توهین ها وآزارهایی که از سوی عناصر معلوم الحال به خود وی و خانواده اش رسید و چهارسال حبس در زندان های قزل قلعه، قصر و برازجان هیچ گاه او را از این مسیر منحرف نساخت .
اما سحابی تنها مرد میدان سیاست نبود. او در زمینه فرهنگی ، آموزشی، تحقیقاتی واجتماعی نیز از جمله سرآمدان دوران خویش بود . او چونان گروهی نبود که پرداختن به امورسیاسی آنان را از سایر زمینه ها غافل سازد. خدمات پژوهشی او در زمینه زمین شناسی که رشته تحصیلی ودانشگاهی اش بود وشاگردانی که درطول دوران تدریس در این زمینه تربیت کرد ، بخشی دیگر از خدمات سحابی بود . علاوه برآن مرحوم سحابی در زمینه فرهنگی وتاسیس مراکز آموزشی همچون دانشسرای تربیت معلم دینی ،مدرسه کمال و… نیز خدمات برجسته ای به جامعه ایران کرد. .
از اواسط دهه ۱۳۲۰ برای اولین بار درس شرعیات به دروس مدرسه اضافه شد ولی به علت کمبود معلم برای این درس، عموما دبیران ادبیات تدریس این درس را برعهده داشتند .
به همین جهت دکتر سحابی در سال ۱۳۲۷که عضو شورای عالی فرهنگ شد. اقدام به تاسیس دانشسرای تربیت معلم دینی اقدام کرد که در ابتدا تاسیس ،دانشگاهی به اصطلاح امروز غیرانتفاعی بود و بودجه آن از محل کمک های مردمی تامین می شد .
این دانشسرا افراد را از زیر دیپلم با امتحان ورودی میگرفت و پس از یک سال به آنها دیپلم می داد و آنها به عنوان آموزگار تعلیمات دینی در مدارس مشغول میشدند.
یکی دیگر از ویژگی های آن مرحوم جایگاه ایشان در میان روشنفکران دینی است. او گرچه مانند دوست وهمفکر همیشگی خود مرحوم مهندس بازرگان آثار مکتوب زیادی از خود به جای نگذاشت ولی از جمله پیشروان اصلی روشنفکری دینی محسوب می شود. کتاب ارزشمند خلقت انسان به ویژه در زمان انتشار خود تاثیر سترگی برنحوه رویکرد جوانان مسلمان به قرآن واندیشه های دینی برجا گذاشت .
یکی از بزرگترین خدمات مرحوم سحابی به جامعه ما تلفیق دین وسیاست واخلاق بود که چنین به نظر می رسد امروز بیش از زمان خود ایشان برای ما کاربرد داشته باشد . در جامعه ای که از قدیم در آن چنین شهرت یافته است که: «سیاست پدرومادرندارد» یا آنکه «عرصه سیاست عرصه دروغ ونیرنگ است» و یا آنکه «سیاستمدار نمی تواند دین دار باشد» امثال سحابی ها نه تنها با حرف وسخن ،بلکه باعمل خود ودرحضورتمام عیار خود درعرصه سیاست به ما نشان دادند که نه فقط تلفیق دین با سیاست واخلاق ممکن وشدنی است بلکه از جمله ضروری ترین ها همین پایبندی سیاستمداران به اخلاق ودین است. راستگویی ، صداقت ،تفاوت وتبعیض میان مردم قائل نشدن ، خود را برتر از دیگران ندانستن از جمله صفاتی بود که مرحوم سحابی با کاربست آنها در زندگی سیاسی، اجتماعی خود به روشنی نشان داد که با اخلاق ودین مداری نیز می توان در عرصه سیاست واجتماع حضور داشت. این ویژگی را نه تنها دوستان و موافقان سحابی ، که مخالفان وی وکسانی که مرزبندی های فکری و سیاسی نیز با ایشان داشته اند بر آن صحه گذارده اند.