خوانش شعری از ریحانه جهانی
تجمّعی شاعرانه
«« بی تو درختی
در تب هذیان و هیزمم
و خودم را شاخ های شکسته گوزنی می بینم
که در محاصره گله گرگ هاست.»۱
تشبیه، پایه ای ترین و بنیادین ترین صنعت شعری است. صنعتی که با تکیه بر تخیلی شاعرانه، نامربوط ترین اشیاء و پدیده های جهان را به یکدیگر مربوط می سازد. شاعر با یافتن عنصری مشترک بین طرفین تشبیه، ساختار تشبیه را تشکیل می دهد و شعر خلق می شود:
دفماه من به دور جهان چرخ می زند ر در پشت دف ر ماه تمام ر ماه تمام ر ماه تمام ر دفدفدفست که می کوبد.
مرحوم «رضا براهنی» در این فراز از شعر نیمایی «دف»، بین مشبه و مشبه به رابطه ای یافته است، اما با رندی تمام از مشخص کردن مشبه و مشبه به خودداری می کند و ماه و دف را در این رابطه سرگردان می سازد.
«تشخیص» را می توان شاخه ای از زیرشاخه های تشبیه به حساب آورد. بر این اساس باز هم مانند تشبیه، چیزی به چیزی مربوط می شود که با هم ارتباطی روزمره و به اصطلاح منطقی ندارند. گیاه پنداری شخصیتی انسانی در ابتدای شعر «ریحانه جهانی»، تشخیصی است که بر اساس ترس مشترک میان انسان و درختی در آستانه قطع و هیزم شدن تشکل یافته است. در واقع، وجه شبه، وجهی صوری نیست و وجهی حسی است. این اما پایان کار نیست.
حالا همین درخت، هم با وجهی صوری و هم با وجهی حسی، به چیز دیگری تشبیه می شود و به این ترتیب،«جهانی» روند تشبیه و تشخیص را ادامه می دهد. پس درخت هراسان خود به شاخ های شکسته گوزنی تشبیه می شود که در محاصره گرگ هاست.
در این کنش و واکنش میان کلمات، می توان نتیجه گرفت که راوی شعر، خود به طور غیرمستقیم به گوزن گرفتار تشبیه شده است. در واقع، این شعر را شبکه ای درهم تنیده از تشبیهات و تشخیص ها تشکیل داده است که پیاپی از راه می رسند و فرم روایت خطی متن را صورت می بخشند. این همه، در خدمت به مضامین شعری است که درونمایه ای عاشقانه را ترسیم کرده، تجسّد بخشیده و مرئی ساخته است و خود حاصل پیوند چیزها با چیزهایی است که در نگاهی غیرشاعرانه، آن قدر از هم فاصله دارند که تجمّع شان در ابتدا غیرممکن به نظر می رسد.
۱ـ سیبی در گلوی رودخانه می افتد، ریحانه جهانی، فصل پنجم، ۱۳۹۹، ص ۱۴
code