یادداشت
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
پی‌نوشتی بر خبر بستری‌شدن اندیشمند فاضل دکتر هادی خانیکی - سید مسعود رضوی
 

خبری که اهالی رسانه شنیده‌اند، بیماری استاد و نویسنده و اندیشمند عرصه‌های ارتباطات و سیاست، دکتر هادی خانیکی است. او خود در پیامی جالب و آموزنده، همان‌گونه که همیشه صادقانه سخن می‌گوید، نوشت: «رویارویی‌ام با این رخداد و ترسیم تصویر واقعی آن بنا به منطق فهمی که از هستی و خالق آن، انسان و رنج‌ها و توانایی‌هایش و جهان‌های مختلفی که تاکنون در آنها زیسته‌ام دارم، مرا به مسیری متفاوت در گفتگو بر سر بیماری و اکنون و آینده‌اش کشاند. بنابه این منطق، هیچ رازی در بیماری سرطان نیست که باید نهفته بماند.»

این نوشته، دقیقاً همان است که خانیکی در آینه می‌تواند ببیند. مردی که خلاصه خود و تجربه‌ها و زیسته‌های طولانی و متفاوتی است. از روستای خانیک در حواشی گناباد تا تهران و پیوستن به گروه‌‌های چریکی، سپس جداشدن و در پویش رویدادی چون انقلاب اسلامی و تحولات آن پوست‌انداختن، آموزگاری، پژوهش، دانشگاه، کار و امید، استادی و روزنامه‌نگاری و باز هم امید داشتن با خوش‌بینی و رسیدن به نقطه‌ای که توان و توش جسم و جان خام را پخته و فرزانه می‌کند که بگوید: «خوش بین نیستم، اما امید دارم.»

هادی خانیکی که در سال ۱۳۳۰ خورشیدی متولد شده، هم‌اینک ۷۱ سال سن دارد و در اوج جوانی به انقلاب اسلامی و رود توفنده تحولات سیاسی اواخر دهه ۱۳۵۰ برخورد. او که سخت‌ترین دگردیسی ایدئولوژیک در زندان و مبارزه را طی سال‌های دهه پنجاه تجربه کرده بود، وارد عرصه فعالیت و زندگی در شرایط نوین شد. شرایطی که روی آرامش ندید. ابتدا با مجموعه عظیم تنش‌ها و درگیری‌های سیاسی و رقابت‌های توان‌فرسا و سپس جنگ تحمیلی هشت ساله‌ای که رمق از خاورمیانه گرفت و بهترین سال‌های عمر نسل خانیکی و جوانان پس از او را درگیر دفاع از میهن و آرمان‌های آنان کرد.

اما همان تجربه‌ها، هادی خانیکی را به سوی مطالعه و پژوهش و دانشگاه کشاند و حاصل جمع تجارب سیاسی، برخوردهای اجتماعی و تحقیقات اجتماعی، تولد استاد و پژوهنده و نویسنده‌ای توانا بود که هم خدمات بسیار داشت و هم شاگردان پرشمار تربیت کرد. استادی صاحب اندیشه و نظر، و محبوب قلوب دانشجویان و دوستان و اهالی مطبوعات. او در دانشگاه درس می‌داد، در سیاست تشریک مساعی صادقانه داشت و در روزنامه‌ها و مجلات و شبکه‌‌های اجتماعی مطلب می‌نوشت.

آنچه در تمام سال‌های گذشته، از اواخر دهه ۱۳۶۰ تاکنون از نوشته‌ها و گفته‌ها، از روش و منش، زندگی و آموزش خانیکی دریافته‌ام، یکی اعتدال و انصاف بوده است و دیگری مفید و صادق بودن. او به فراست و تجربه دریافته بود که جامعه در دو قطب مردم و حکومت، به این صفات نیاز دارد و بدون آن، هیچ نقد و مساعدت و تحلیل و برنامه به درد بخور و سودمندی نخواهیم داشت. او یکی از بهترین استادان ارتباطات و رسانه و یکی از بهترین مدیران و نویسندگان مطبوعات ایران در دوره شکوفایی بود. دوست فروتن دانشورم بهروز گرانپایه در همین روزها که خبر بستری‌شدن و شیمی درمانی هادی خانیکی منتشر شد، یادداشتی شیوا نوشت و از جمله این که: خانیکی اهل اندیشه و خردورزی است. در مواجهه با مجهولات ابتدا تأمل می‌کند و فکورانه سخن می‌گوید. بی‌دلیل نیست که در شرایط سخت و دشوار، مرجع مشورت است. چه دانشجویی ساده‌باشی یا بالاترین مقام دستگاه اجرایی و سید شریف و نجیب دولت اصلاحات، با یک بار هم‌نشینی و هم صحبتی درمی‌یابی که خانیکی از مصادیق شعر سعدی است که:

همنشین تو از تو به باید

تا تو را عقل و دین بیفزاید

«… در گذر زمان با آزمون‌های مختلفی محک خورده و به تدریج عیاری بالا از صُلبی و زلالی و انسجام رسیده است. فروتنی و بردباری وی، ساده زیستی و خویشتنداری، نرم‌خویی و مدارایش با دوستان و دیگران، نتیجه همین نگاه مؤمنانه و منش اخلاق‌گرای اوست…»

برای دکتر هادی خانیکی، استاد دانشور و با فضیلت دانشگاه و یار و همکار و راهنمای روزنامه‌نگاران و مطبوعات، از درگاه یزدان پاک و یگانه، آرزوی تندرستی و شادکامی و عمری دراز در خدمت به ایران داریم. ان‌شاء‌الله.

نسخه مناسب چاپ