در باران انوار رحمت بی حساب و پر لطافت سپهر شریف و پر ظرافت ادب پارسی، قرن هاست که ستاره ای سعد بر زمین می درخشد و ماه مجلس شاعران مشاهیر ایران است. در وصف او و مدحش هر چه بگوییم و بکوشیم، پیشتر گفته اند و خواص و عوام در اسلوب و آیین وی، در سخندانی و ذکر جمیل فضایلش، در اخلاق از عهد حیات فرخنده اش تا به امروز همواره کوشیده اند و باز هم با این حال، همچنان در اول وصف شیخ اجل ابومحمّد مُشرفالدین مُصلح بن عبدالله بن مشرّف (۶۰۶ – ۶۹۰ هجری قمری) متخلص به سعدی مانده ایم و باید در توصیف کلام و مقام او قلم ها بفرساییم.
اول اردیبهشت ماه جلالی در موسم بهاران که بلبلان بر شاخسار درختان بوستان و هَزاران بر رخسار غنچگان نوشکفتۀ گلستان عمر می نالند؛ صاحبدلان در حُسن گزینش ایّام، صفحۀ تقویم را به نام فرخنده و خجستۀ سعدی مزیّن نموده اند ونخستین پگاه ماهِ زیباترین امشاسپندان باستانی و شهر بهترین راستی را با اندیشه، سخن و شعر پر حکمتش پِر حلاوت کرده اند.
دریغا که بی ما بسی روزگار
ببالد گل و بشکفد نو بهار
بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت
بیاید که ما خاک باشیم و خشت
مولانا عبد الرّحمان جامی (۸۱۷-۸۹۸ هجری) در کتاب«هفت اورنگ» دراجمالی شیوا از سعدی می گوید. بزرگی در خواب دید که گروهی از فرشتگان درهای فلک را گشوده اند و پشت بر گنبد خضراء با طبق هایی لبریز از نور، به سوی زمین روان هستند. او با دلی آکنده از شگفتی و رجاء از ملائک می پرسد: به کجا زین سان گرم، روان هستید؟ سروش در پاسخ، مژده می دهد که دوش سعدی بیت گهرباری تازه در مدحت خدای عزّوجل سروده و هرچند این انوار هنوز نه در خور مقام و مقدار فضیلت سعدی است، اما نقدی است از کان آسمان که در برابر سرایش این نکته، از اسرار آفرینش بهر پیشکش سعدی به شیراز می بریم. آنجا که فرمود:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
پس از این دیباچۀ مختصر، شش بیت تازه یافته از شیخ اجل را به مناسبت روز سعدی، به خوانندگان محترم روزنامه شریف اطلاعات، ارمغان می دارم. این ابیّات تا بدانجا که جستجوهای نگارنده این سطور گواه از آن دارد، قرن هاست که از مطمح نظر کاتبان و ناشران، مستور مانده و در جایی منعکس نگردیده است.
منبع این اشعار، نسخه خطی مجموعۀ نظم و نثری است به پارسی و تازی که تحت شماره ۲۸۰ در کتابخانۀ سلیمانیه ترکیه مضبوط است و میکروفیلم آن به رقم«ف ۵۰۸» در سال ۱۳۳۵ به پایمردی مرحوم استاد مجتبی مینوی علیه الرحمه برای دانشگاه تهران عکسبرداری گردیده است. اما به دلیل شرایط خاص آن و کیفیّت نامطلوب عکس های قدیمی موجود از آن، فهرست و شناسه نویسی نسخه،دقیق و منطبق با جمیع شرایط کتاب نبوده است و بخش های مهمی از آن تاکنون از چشم محقّقان مغفول مانده است.
در معرفی این کتاب، تاریخ استنساخ (نسخه نویسی) سنۀ ۷۶۳ هجری قمری ذکر شده و به دلیل داشتن دو غزل از خواجه حافظ که در عهد حیات وی در این نسخه نوشته شده، دارای اهمیّتی در خور توجۀ شناخته شده است. اما چون نیک بنگری، پوشیده نمی ماند که وجود اشعار و ابیاتی مهم از شیخ اجل سعدی در این نسخه که آنها نیز در عهد زندگانی سعدی در قرن هفتم نوشته شده است، در پرتو وجود غزلیّات حافظ، در این کتاب تا به امروز مستور مانده است.
پس از توجه دقیق به تصاویر کم کیفیّت میکرو فیلم های موجود از این نسخه در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران که حدود ۶۶ سال از عمر آنها می گذرد، درمی یابیم که دستخط نسخه در بخش اول با بخش دوم آن تفاوت داشته و حتی گاه خط بخش مرکزی اوراق با خط هامش یا حاشیه نیز متفاوت است و این نشانگان به همراه سایر قراین، دلالت بر آن دارد که این کتاب در فاصله زمانی حدوداً یک قرن توسط دو یا چند نفر نوشته شده است.
حتی مقایسه خط اشعار حافظ با دستخط اشعار سعدی، تفاوت کاتب اشعار این دو شاعر را در نسخه مذکور روشن می نماید و فارغ از تفاوت دستخط بخش های اول و دوم نسخه آنچه از مطمح نظر فهرست نویس دانشگاه مغفول مانده؛ ذکر دعای مرسوم برای افراد و مشاهیر زنده در کنار نام ایشان است که سه بار در برابر نام سعدی در بخش اول این نسخه پس از نام سعدی به کار رفته است.
به رقم دستنویس در صدر اوراق در صفحه هفت کتاب، این ابیات جدید از شیخ اجل بدین نحو نگارش یافته که نه تنها در زمان زندگانی شیخ نوشته شده اند، بلکه همچنان که ذکر گردید، نگارنده تاکنون در هیچ منبع چاپی یا خطی دیگری، نشانی از آن نیافته است.
للامام المحقق المسالک مشرف الدین سعدی دامت برکته و روح انفاسه:
فرخ آن عاشق که او را چون تو دلداری بود
خرم آن دل که اندرو از عشق تیماری بود
گر دلم گُم کشت من دانم که دزد من که بود؟
لیک نامش می نگویم ترسم آزاری بود
چند از این خیره کشی و چند از این مرد افکنی؟
{عاشقی را زنده کن مردانگی} کاری بود
سالها می پویم اندر جستجوی دلبری
پس چو در دستم فتد، باری جگرخواری بود
هر به یک سالی میسر می شود دیدار تو
آر، آری عهد گل هر سال یک باری بود
حُسن هر کس در نمی جنباند این مسکین دلم
لطف می باید که باشد، حسن، بسیاری بود
در خصوص کیفیّت گردآوری جمیع آثار سعدی در یک مجلد به عنوان کلیّات، می دانیم که این امر توسط شخص سعدی انجام نیافته و ایشان آثار خویش را به صورت کتب مستقل و علیحده به کاتبان سپرده است. با امعان نظر در یکی از نسخ خطی بسیار کهن و معتبر کلیات سعدی که در آوان قرن هشتم هجری گردآوری شده و قطعاً تاریخی فراتر از سال ۷۲۶ قمری ندارد، توجۀ به نکاتی مهم راهگشای ما در وقوف کامل به کیفیّت گردآوری کلیّات سعدی در قرن هشتم هجری خواهد بود.
این نسخه در موزه چستر بیتی (Chester Beatty) کشور ایرلند تحت شماره Per_113 نگهداری می شود و فاقد تاریخ کتابت یا ترقیمه است، اما از دو جهت می توان با ضریب اطمینان بسیار زیاد، زمان نگارش آن را تخمین زد. یکی آنکه نوع دستخط و اسلوب خط، شباهت تامّه به سبک رایج در قرون هفتم و هشتم هجری دارد؛ و مهمتر آنکه متن دیباچه گردآورنده فهرست کلیّات سعدی یعنی فردی به نام «علی بن احمد بن ابوبکر بن بیستون»در سنه ۷۲۶ با متن متأخری که بعدها توسط خود وی پس از تکمیل دقیق تر فهرست آثار سعدی در سال ۷۳۴ هجری نوشته شده است و امروز در منابع چاپی و نسخ خطی متاخر کلیات سعدی در دسترس ماست، تفاوت بسیار دارد.
فهرست نگار مذکور که زین پس به اختصار او را بیستون می نامیم، در نسخه متأخر دوم خود که فهرستی جامع و تکمیلی از آثار سعدی فراهم آورده؛ در دیباچه ای متأخر شرح می دهد:«یکی از دوستان فرمود که اگر دیوان شیخ را فهرستی بودی، در طلب این همه زحمت نبودی و سهولتی داشتی. جمعی عزیزان نیز حاضر بودند و همه بر این اتّفاق کردند و گفتند تو را این سعی از برای ما میباید کرد و فهرستی بر آن میباید نهاد. بنده را این معنی در خاطر بنشست و بدان مشغول شدم و مجموع غزل ها در این نسخه از گفتههای شیخ رحمة الله علیه، از«قصاید» و «طیّبات» و «بدایع» و «غزلیات قدیم» جمع کردم، و بر حرف اول هر غزل بر طریق تهجی بنهادم که در شهور سنه ست و عشرین و سبعمائه (۷۲۶ )هجری به اتمام رسید.»
بر این پایه، بیستون فهرست کارِ نخستین خود را بر اساس حرف اول از مطلع هر غزل نهاده بود تا آنکه مدتی بعد، فردی در مجلسی بیتی متعلق به یکی از غزلیات سعدی را از رقعه ای می خواند و یاران، باقی ابیات را از بیستون طلب می کنند. بیستون در دیباچۀ فهرست دوم باز می گوید:«یاران التماس باقی این غزل کردند. دیوان را طلب داشتم و بعد از جستن بسیار نیافتم. سبب آن بود که فهرست بر حروف اول از مطلع هر غزل نهاده بودم و این یک بیت از میانه غزل بود.
یکی از دوستان گفت که اگر این فهرست که به حرف اول غزلهاست، به حرف آخر بودی، آسانتر به آن دانستنی رسیدن. اگر سعی کنی و بر حروف آخر هم بر طریق تهجّی فهرستی بنهی، تو را یادگاری باشد و یاران را منّتی تمام. بر ایجاب ملتمس ایشان، مدتی سعی نمودم و بر حرف آخر هم از هر غزل به طریق حروف تهجّی فهرستی نهادم و در آخر رجب سنه اربع و ثلاثین و سبعمائه (۷۳۴) به اتمام رسید تا خواننده را از آن حظّی وافر باشد و این بنده را به دعای خیر مدد فرمایند. باشد که از روح مبارک شیخ قدس سره همگنان را فیضی رسد.»
با خواندن این مقدمه، روشن است که بیستون را کتابی متقدّم بر کتاب دوم بوده است و در اینجا پوشیده نیست که این مقدمه، نمی تواند دیباچۀ نخستین کلیّات گردآمده توسط وی باشد. زیرا به واقعۀ کیفیت ترتیب فهرست در نسخه متقدّم و نواقص آن اشارت دارد. اما در نسخه مورد نظر ما که تحت شماره Per_113کتابخانه و موزه چستربیتی ایرلند محفوظ است؛ گرداورنده بدون ذکر وقایع متأخری که موجب ترتیب مجدد فهرست گردیده، به ایجاز چنین می گوید:
«جمعی از یاران و دوستان و اکابر دارالملک شیرازـ ادام الله ایّامهم ـ به این ضعیف نحیف اعجز خلق الله تعالی تقریر فرمودند که آورندۀ دیوان افصح المتکلمین و قدوه المحققین فی عهدنا، زبده العاشقین و اسوه العارفین فی عصره، مصلح المله و الدین شیخ سعدی شیرازی قدس الله روحه، در جمع آوردن آن اندک مایه اهمالی فرموده و آن را فهرستی نساخته که در طلب کردن هر قصیده و غزلی از گفته های او، جوینده را آسان بودی. لاجرم بدین سبب اگر کسی از قصاید و گفت های او به یکی محتاج است، همه دیوان را ورق ورق مطالعه باید کردن و تأمل نمودن تا باشد که بدان برسد یا نرسد، بلکه از ملالت خاطر، چون طبع از آن ملول و متنفر گردد، آن مطلوب از نظر برود و مقصود باز مانَد. پس ما را طریق سهولتی باید که چون به یکی از گفته های شیخ محتاج باشیم، به طریق آسانی به دست آید و غیره.»
پوشیده نیست که این دیباچه، بدون هیچ تردید، متقدّم بر مقدمۀ دوم است و در واقع نخستین شرح بیستون از خدمت وی در سال ۷۲۶ هجری می باشد و قدمتی کهن تر از نسخ دربردارندۀ دیباچه متأخر را دارد. به هر تقدیر جامع آثار سعدی با قبول پیشنهاد دوستان مبادرت به ترتیب دادن کلیّاتی از شیخ اجل به شرح فوق الذکر می نماید و آنچه را که پس از وی تا به امروز تحت عنوان کلیّات سعدی در دسترس ماست، حاصل کار و زحمت احمد بیستون است.
هرچند در طول قرن گذشته، با توسعه تتبعات علمی نوین و گسترش صنعت چاپ و نشر در کشور، علاوه بر تصحیح جامع مرحوم محمدعلی فروغی از کلیّات سعدی، تحقیقات و چاپ های ارزشمند و متعدد دیگری از آثار این فاضل بزرگ تاریخ تمدن پارسی به زینت طبع آراسته گردیده، اما با کشف روز افزون منابع خطی متقدّم و مغفول مانده از نظم و نثر سعدی؛ باز هم بازنگری و مقابلۀ نسخ جدید با نتایج خدمات و پژوهش های گذشتۀ سایرین ضرورت دارد.
چرا که اولاً با نظر در ابیات نویافته فوق در نسخه کتابخانه سلیمانیه، نمی توان با اطمینان راسخ چنین پنداشت که شعر، بیت، غزل، قصیده و متنی از مطمح نظر جامع دیوان شیخ اجل، ابوبکر بیستون، مستور و مغفول نمانده باشد و ثانیاً منابع نویافتۀ متقدّم، تازه و بدیعی از سعدی امروز در اختیار است که از نظر تاریخی نیز مقدّم بر کار بیستون می باشند. به عنوان مثال، نسخه شمارۀ Ms. Or. Oct. 3451 سعدی در کتابخانۀ سلطنتی آلمان به تاریخ سنه ۷۰۶ که عکس آن در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهران به شماره ۳۲۶ محفوظ است، می تواند برای سعدی پژوهان گرامی مفید باشد.
در پایان، نویسندۀ این مقاله بر خویشتن فرض می داند که کمال تشکر و قدردانی خویش را از کتابدار دانشمند و برجسته کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، سرکار خانم فریبا حری، بدین وسیله به ایشان اعلام نماید. بی تردید اگر شکیبایی، حوصله و تسلط ایشان بر منابع میکرو فیلم کهنۀ موجود در دانشگاه نبود، امکان دسترسی به تصاویر نسخۀ ترکیه و کشف ابیات تازه سعدی، بر این حقیر میسر نمی گشت.
درعین حال، با توجه به ارزش علمی و تاریخی نسخه مذکور در ترکیه و کیفیّت پایین تصاویر میکروفیلم موجود از آن در ایران، ضروری است تا پژوهشگران خصوصی یا نهادهای علمی و فرهنگی ذی صلاح عمومی، نسبت به تهیه تصویر جدید و با کیفیّت از نسخه شماره۲۸۰ کتابخانه سلمانیه ترکیه اقدام نموده و نسخه ای از آن را جهت بهرۀ پژوهشگران، در اختیار کتابخانه دانشگاه تهران نیز قرار دهند.