زود تسلیم گفتار استاد نشوید
یک روز امام در مسجد اعظم قم ضمن درس، به ما نصیحت میکردند و میفرمودند: «همیشه گفتار استاد را با سوءظن، تلقی کنید و زود تسلیم گفتههای او نشوید، چون در غیر اینصورت «ملاّ» نخواهید بار آمد. سعی کنید بعد از گفتة او، یک «نه» بگویید و یک «ان قُلت» بزنید».
سپس آقا برای تأیید گفتارشان، فرمودند: آقای شیخ محمد علی اراکی ـ مرحوم آیتالله العظمی اراکی(قده) ـ وقتی تقریرات درس مرحوم حاج شیخ (آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری) را نوشتند و به ایشان ارائه نمودند، مرحوم حاج شیخ بعد از مطالعه فرمود: خوب نوشتی، آنچه را که من گفتم، به آن رسیدی و فهمیدی، ولی نوشته شما یک بدی دارد، لااقل میخواستی یکی اشکال به گفتارم بنمایی، حرفهایم وحی منزّل نبود تا قابل رد نباشد.
رعایت نظم و استفاده از وقت
آن روز امام در موعد مقرر برای درس به مسجد شیخ تشریف آورده بودند، در حالی که هنوز همه شاگردان حضور نداشتند.
امام پس از ورود به مسجد طبق معمول کنار منبر نشستند تا پس از لحظاتی برای تدریس به منبر تشریف ببرند؛ ولی چون با غیبت بعضی از شاگردان مواجه شدند، از اینرو بدون آنکه به منبر تشریف ببرند، به ما فرمودند: «امروز میخواهم بجای درس، قضیهای را برای شما بازگو کنم».
آری آن روز حضرت استاد به ما درس آموخت؛ ولی نه درس فقه مانند همه روزها بلکه درس اخلاق، همان درسی که امام مکرر در مکرر لزوم انصاف و آراستگی به آن را توصیه میفرمودند و سالکان الیالحق معلومات منهای اخلاق را حرفهای مدرسه میدانند و قیل و قال.
آن روز امام چنین فرمودند: «من این مطلب را از استادم مرحوم شاهآبادی رضوانالله تعالی علیه، نقل میکنم و ایشان از پدر بزرگوارش که از شاگردان مرحوم صاحب جواهر بودند، نقل مینمود که شاهآبادی بزرگ میفرمود:
صاحب جواهر دارای پسری بود که از فضلای بنام حوزه علمیه نجف بشمار میرفت و تصادفاً در حال حیات پدر فوت میکند. در روز تشییع با اینکه هالهای از غم و اندوه سرتاسر نجف را فراگرفته بود؛ ولی با این حال صاحب جواهر که خود صاحب عزا بود از فرصت کوتاه استفاده کرده و تا جمع شدن علما و طلاب حوزه و اهالی نجف برای تشییع جنازه، نصف صفحهای از کتاب جواهر را به رشته تحریر درآورد.
امام پس از ذکر این قضیه، ضمن اینکه ما را به حداکثر استفاده از وقت و رعایت نظم در همه امور از جمله حضور در درس، نصیحت فرمودند، دقیقاً چنین گفتند:
«من که به شما نمیگویم به درسم بیایید، حال شما که بنا دارید در درسم شرکت کنید، لااقل به بنای خودتان عمل کنید».
سوگند به تربت پاکش او راست گفت و در گفتارش دائر به اینکه «من که به شما نمیگویم به درسم بیایید»، صادق بود، امام به اینکه به همگان حتی به ضعیفترین طلبه افغانی از نظر درسی، شهریه میداد و شهریه ایشان در حوزه نجف از نظر کمیت بالا بود؛ ولی با این حال، هرگز کسی را برای شرکت در درسش، رفتن به نماز جماعتش، حضور در بیرونش، نشر رسالهاش، بوسیدن دستش، مدح و ثناگوییش، زیاد کردن مقلدینش و سایر مسائل شخصی، دعوت نکردند. باید هم چنین باشد، چه او مخلص بود و این ویژگی مخلصین است که فقط خدا را میبینند و کارها را برای او انجام میدهند.
ادامه دارد