در گذرگاه زندگی
آنچه گرمی‌بخش زندگی است
اگر از کودکی، پیش از مدرسه در این باره سؤال شود، آنچه که زندگی را گرما می‌بخشد چیست، شاید معنای ملموس این عبارت را دریابد و پاسخ دهد، بخاری، شوفاژ، یا نور آفتاب زندگی را گرم می‌کند.

در سنین بالاتر، یک نوجوان شاید مادر و پدر را گرمی‌بخش زندگی بداند. زن و مردی که تازه ازدواج کرده‌اند، همسر خود را گرمی‌بخش حیات می‌دانند و چون صاحب فرزند شدند، فرزند را گرمی‌بخش زندگانی خواهند دانست. در دوران سالمندی نیز شاید پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به نوه‌های خود به عنوان گرمی‌دهنده دوران سالخوردگی اشاره کنند. اما همه این موارد به موضوعی کمابیش ملموس و به مصداق‌ها اشاره دارد.

اما مفهومی که در همه این مثال‌ها مشترک است چیست؟ عشق، مهربانی، احساس مسئولیت و امید! جز با این ابزارها چگونه می‌توان در جهان تاب آورد؟ بی‌عشق نمی‌توان فرزندی را با پذیرش همه زحمات و دشواری‌ها به ثمر رساند.

بی احساس مسئولیت نمی‌توان کارهای علمی یا هنری یا خدمت‌های اجتماعی را به انجام رساند. بدون مهربانی نمی‌توان با انسان?های دیگر و موجودات زنده دیگر روبرو شد و زندگی را تداوم بخشید، و بدون امید نمی‌توان در برابر دریای موانع و کوه مشکلات و جور و دشمنی‌ها ایستاد. از این رو است که سعدی می‌فرماید: «عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست»، و حافظ می‌سراید:

عشق می‌ورزم و امید که این فن لطیف

چون هنرهای دگر، موجب حرمان نشود

دکتر فربد فدائی ـ‌ روانپزشک

نسخه مناسب چاپ