کاوش/نوشتاری‌از استاد دکتر رضا داوری‌اردکانی-۶
علم و تجدد
 

تجدد به صورت واحد کم و بیش همبسته‌ای از هنر و فلسفه و سیاست و حقوق بشر و علم و تکنولوژی بسط یافته است. اتفاقاً چون در جهان تجدد کم و بیش خودآگاهی تاریخی وجود دارد به تاریخ اهمیت داده می‌شود و در مقابل آنها که تجدد را یک امر اتفاقی و مجموعه‌ای از عوارض و امور پراکنده می‌دانند لزومی نمی‌بینند که به تاریخ کاری داشته باشند. یکی از مشکلات اخلاقی و فرهنگی جامعه توسعه نیافته در تناسب با بی‌رغبتی به تاریخ ظاهر می‌شود. جهان توسعه نیافته نه تاریخ خود را می‌داند و نه تاریخ تجدد را. اگر از تاریخ هم بگوید مرادش کارهایی است که اشخاص صاحب‌نام در گذشته کرده‌اند. آنها فارغ از گذشته و آینده صرفاً آخرین محصولات تکنولوژی و قدرت تکنیک را برای مصرف می‌خواهند بدون اینکه اسباب و شرایط تصاحب آن را فراهم کرده باشند. با این روحیه فهم و درک مقام علم و تکنولوژی در جهان جدید و متجدد دشوار می‌شود. پس روشنفکران اگر می‌توانند باید به فهم و درک این امور مدد برسانند.
وقتی گفته شود علم تکنولوژیک عنصر لازم قوام جهان متجدد بوده است شاید این حرف مشهور را تکرار کنند که علم جهانی و بشری است و ربطی به تجدد ندارد و اگر بپرسید که پس اجزای مقوم تجددچیست و تجدد چگونه قوام یافته و چرا رسم و شیوه زندگی متجدد رسم و شیوه زندگی در سراسر روی زمین شده است همه این‌ها را به اغراض سیاسی باز می‌گردانند. این که غرب با اعمال قدرت نظامی و سیاسی و با تبلیغات و ساختن و صادر کردن فیلم‌ها و اشیاء مصرفی و به قولی که به شوخی شبیه است با اسباب‌بازی‌های تبلیغاتی فرهنگ اصیل اقوام را از نظر آنها انداخته و فرهنگ خود و مخصوصاً لاابالی گری و ترک رسوم و بی‌اعتنایی به سنن قومی و دینی و فضائل اخلاقی را القا و تحمیل کرده است به یک اعتبار و تا حدی درست است ولی مهم این است که بدانیم غرب چگونه و با چه نیرویی از عهده این کار برآمده و توانسته است فرهنگ اقوام را بپوشاند و مردم جهان را میان گذشته خود و رسوم جهان جدید سرگردان کند. این قبیل سخنان بیشتر سیاسی است و اگر در سیاست وجهی داشته باشد در عالم نظر و فرهنگ در معرفی غرب و تجدد غربی اعتباری ندارد و چون مانع شناخت درست جهان موجود می‌شود، اتخاذ تدابیر سیاسی را دشوار می‌سازد. چنانکه این تلقی در طی دو قرن اخیر بسیاری از اقوام آسیایی و آفریقایی و آمریکای لاتین را از مواجهه آگاهانه با تجدد و طی راه درست در سیاست و اقتصاد و فکر و فرهنگ و تکنولوژی بازداشته است. جهان توسعه نیافته چون می‌بیند علم را می‌تواند بیاموزد و دانشمندان بزرگ هم دارد به دشواری می‌تواند بستگی علم به تجدد و نیازش به شرایط خاص فکری و فرهنگی را دریابد و آن‌ را به این جهت همه جایی و مستقل از شرایط فرهنگی می‌داند. البته وجود دانشمندان بزرگ در جهان توسعه نیافته غنیمتی بزرگ است و چه بسا که مقدمه جهشی در توسعه باشد. اما چنان نیست که ضرورتاً به توسعه اقتصادی ـ تکنیکی بینجامد. بعضی پژوهش‌های بالنسبه مهم هم که اخیراً در بیوتکنولوژی و نانوتکنولوژی صورت گرفته است در صورتی می‌تواند مایه امیدواری باشد که جایی در نظام علم و تکنولوژی پیدا کند و صرفاً نتیجه علاقه و توجه دولت و حکومت یا دنباله و اتمام پژوهش‌های دوران تحصیل چند پژوهشگر با استعداد و دانشمند نباشد. درست است که جهان توسعه نیافته کم و بیش به علم رغبت و علاقه و حتی گاهی اعتقاد دارد اما این رغبت کمتر ناظر به گذشت از وضع توسعه نیافتگی و بیشتر رغبت و علاقه روانشناسی و اخلاقی ـ سیاسی است. این جهان در صورتی از وضع کنونیش خارج می‌شود که علم را در نسبتش با زمین و زمان بطلبد و فرهنگ مناسب علم را بشناسد و بتواند آن را در جای خود و در پیوستگی با تکنولوژی دریابد.
مردمی که علم و ادب و سیاست و تکنولوژی را بی توجه به پیوستگیشان با یکدیگر به صورتی جداجدا، اخذ کرده‌اند اشیاء و امور همه در نظرشان پراکنده می‌نمایند و این پراکندگی ممکن است در خاطرشان نیز انعکاس یابد. پراکندگی چیزها و خاطرها را با تدابیر جزئی و جزئی بینی نمی‌توان علاج کرد.گره این مشکل با خودآگاهی گشوده می‌شود و اگر روشنفکران را مظاهر خودآگاهی ملت خویش بدانیم باید نزدیک شدن دانشمندان به روشنفکران را غنیمت بشماریم.
مدتی پیش چند استاد ژاپنی به فرهنگستان علوم آمدند در دفتر گروه مطالعات اسلامی سمینار کوچکی ترتیب داده شد.
استادان ژاپنی از دانشگاه تویو آمده بودند و چنان که گفتند دانشگاهشان در حدود دویست سال پیش تاسیس شده بود تا در فلسفه اروپایی و مناسبتش با فرهنگ و ادب ژاپنی تحقیق کند. آنها دیده و دریافته بودند که فرهنگ اروپا در حال گسترش است اما نه از فلسفه و اندیشه و ادب اروپایی ترسیدند و نه به آن بی‌اعتنایی کردند. یعنی نگفتند ما فرهنگ خودمان را داریم و فلسفه و فرهنگ اروپایی را زائد و بیهوده ندانستند و به این پندار ظاهراً موجه اما بازدارنده دچار نشدند که تفکر و ادب اروپا را باید به حال خود واگذاشت و همه همت را مصروف اخذ علم و تکنولوژی جدید کرد.

code

نسخه مناسب چاپ