در حاشیه انتشار جلد چهارم از یک کتاب خواندنی
قصه ضرب‌المثل‌های کرمانی
 

مؤلف: یحیی فتح نجات

ناشر: مرکز کرمان‌شناسی با همکاری بنیاد ایران‌شناسی

مدیرمسئول: سیدمحمدعلی گلابزاده

نوبت چاپ: اول، ۱۴۰۰

هزاران سال پیش، نیاکان ما برای زدودن ناخالصی‌ها از رفتارهای اجتماعی و هنجارکردن آرزوها و روابط بین مردمان، جمله‌هایی آهنگین ساختند و سینه به سینه و نسل به نسل بر بال هزاره‌ها به ما رساندند.

بسیاری از پژوهشگران برای حفاظت از این میراث گرانقدر، مجموعه‌هایی گرد آوردند و به زیور چاپ آراستند که به آنها دست مریزاد می‌گوییم؛ اما هیچکس به این فکر نیفتاده بود که داستان مثل‌ها (زبانزدها) و قصه‌ای که فلان مثل از دل آن برآمده است را پی جویی کرده و به نگارش درآورد.

تا این که «یحیی فتح‌نجات» در کنار پرداختن به حرفه روزنامه‌نگاری و خلق و پرورش روزنامه کرمان امروز، پژوهش درباره قصه و چگونگی تولد هر مثل(زبانزد)کرمانی را وجهه‌ همت خود قرارداد و البته سلامتی وجودش را برای حفاظت از این بخش میراث اجدادی نثار کرد تا نسل‌های آینده هم بتوانند از حکمت نیاکان نیک‌اندیش?مان برخوردار شوند.

چرا که این روزنامه‌نگار سختکوش و پژوهشگر دلسوز، ضمن نگارش شرحی مفصل در زمینه‌های تجزیه و تحلیل واژگان هر زبانزد، کاربردها در زندگی امروزی و یافتن مصداق‌ها، پی‌جویی هر مثل در شعر شاعران بزرگ ایران زمین، به ویژه حضرت فردوسی طوسی، حافظ،‌ سعدی و مولانا، سعی کرده است قصه پیدایش و دلیل هر یک از زبانزدها را نیز بازبتاباند تا کام خوانندگان، از این قند مکرر شیرین شود.

از سال ۱۳۹۶ سه مجلد از کتاب «قصه ضرب‌المثل‌های کرمانی» به قلم این نویسنده‌ سختکوش و به همت مرکز کرمان‌شناسی و بنیاد ایران‌شناسی منتشر شد که مورد استقبال وگرم خویی اهالی مطالعه و جویندگان میراث اجدادی قرار گرفت و او را برای نگارش مجلد‌های دیگر این اثر گرانقدر و جاودانه تشویق ک÷رد.

اهمیت این کار به حدی است که نویسنده به رغم سالخوردگی و بیماری‌‌های ناشی از آن، زیر سایه‌ سنگین ویروس منحوس کرونا، دست از پژوهش و نگارش نکشید و اینک چهارمین مجلد«قصه ضرب‌المثل‌‌های کرمانی»را به عنوان تحفه‌ پایان قرن و هدیه آغاز قرن پانزدهم هجری خورشیدی تقدیم باشندگان زادگاهش ـ که به آن عشق می‌ورزد ـ کرده است تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

آقای سیدمحمدعلی گلابزاده، ادیب و شاعر گرانمایه که ریاست بنیاد ایران‌شناسی شاخه‌ کرمان را نیز بر عهده دارد،‌ ضمن نگارش مقدمه‌ای عالمانه بر این جلد چهارم کتاب،چنین نگاشته است:

«ضرب‌المثل‌ها به عنوان سرمایه‌‌های اصلی فرهنگ اصیل کرمانی، از نشیب هزاره‌ها گذشتند. گاه بر سر صخره‌ها کوبیدند و ناسره‌ها را برگرفتند و جدا ساختند و آنگاه به کمال معنی رسیدند و به زیور قلّ و دلّ(کوتاهی و گویایی) آراسته شدند و خود را به ما رساندند که صد البته ما نیز چون جان شیرین گرامی شان می‌داریم…

بسیاری از این زبانزدها، ماجرایی را در پشت پرده دارند که اگر آن را بدانیم، آن وقت از این قند مکرّر، هم لذت می‌بریم و هم ریشه‌ ضرب‌المثل را در می‌یابیم که بی‌گمان بسیار مهم و ارزشمند است.

و این همان خدمت و تلاشی است که فرهنگی فرزانه و روزنامه‌نگار برجسته، آقای یحیی فتح نجات، آن را فتح باب کرده و به جایی رسانده است که یکی از نگرانی‌های همیشگی ما در این مورد به پایان رسید و خدا را بر این توفیق گرانسنگ سپاسگزاریم.

ایشان با دل و جرأت، قدم در راهی گذاشت که جز چند نفری از جمع‌آوران مثل‌ها گرد آن نرفتند. زیرا کاری بسی دشوار و بحث برانگیز است. اینک خدا را شاکر و سپاسگزاریم که به همت آقای یحیی فتح نجات، چهارمین مجلد از این دست را انتشار می‌دهیم. مجموعه‌ای که بی‌گمان، باقیات صالحات این نویسنده توانا و پژوهشگر ارجمند خواهد بود. بدان امید که طول عمر همراه با عزت و سلامت ایشان، او را در تهیه مجموعه‌های دیگری نیز یاری دهد.»

سخن آخر:

مثل‌ها(زبانزدها)به عنوان یکی از عوامل مهم مهارت‌های کلامی در روزگار ما به حساب می‌آیند. به عبارتی واضح‌تر، هرکس تعداد زبانزد بیشتری در ذهن داشته باشد، در سخن‌گویی و بیان احساسات و عواطف و خواسته‌های خود موفق‌تر است و به تبع آن می‌تواند بر تن آرزوهای خود جامه‌ عمل بپوشد.

شغل بهتری می‌یابد، ازدواج موفق‌تری خواهد داشت و در سایه مردم‌داری و بیان سخنان زلال و روان، به مقام و ثروت مورد نظر نیز می‌رسد.

برعکس، آنها که مهارت«نه»گفتن نداشته‌اند و معتاد شده‌اند، آنها که به سبب رذالت و مردم‌آزاری در زندان‌ها روزگار می‌گذرانند ـ با استناد به تحقیقات روان‌شناسان و جامعه‌شناسان ـ از مهارت‌های کلامی محروم بوده‌اند و چه بسا مثل‌ها(زبانزدها)را فراموش کرده و این میراث قیمتی را رها کرده‌اند که به جای سخن گفتن شیرین، با نیش چاقو سخن گفته‌اند و اکنون در انتظار اعدام، روزها را بر دیوار زندان رج می‌زنند و یا در بیغوله‌ها استثمار می‌شوند.

آنها هرگز مفهوم «شتر دیدی، ندیدی»را نفهمیدند. زبانزد: «تخم مرغ دزد، شتردزد می‌شود»را نشنیدند. پی به معنای: «چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟» نبرده‌اند.

نمی‌دانند مثل:«عمل خیر، راه خانه صاحبش را می‌‌داند» یعنی چه؟! و یا «چشم و دل سیر بودن» چه معنایی دارد. زبانزد: «هر قرونی زیر هزار من ریگ است»، از چه ظرفیت انسان‌سازی برخوردار است.

آنها اگر می‌دانستند که«در همیشه روی یک پاشته نمی‌چرخد»، چه آثار تربیتی دارد و یا:«حرف را باید از روی ۳۳ دندان عبور داد»؛ یا: «چاق از سنگ پر می‌شود و دل از سخن»؛ و نیز:«تا دستمان نجره، دهان مان هم نمی‌جره!»؛ یا: «پول بابت همسایه بدهید»؛ یا:«بی‌مایه فطیره!» یا: «آب ور کرت برز سوار نمی‌شه»؛ یا:«افتادگی آموز اگر طالب فیضی»؛ و یا: «بخته که به سروقته»؛ و: «آخر شاه منشی، گدامنشی است»؛ «اول می‌پرسن، بعدش می‌ترسن»؛ «بی‌گدار به آب نمی‌زنند»؛ «اشکمه بگیرش مشتیه، ولش کنه دشتیه»؛ «از هول حلیم افتاد توی دیگ»؛ و هزاران زبانزد شیرین در زبان زیبای فارسی که دارای ظرفیت انسان‌سازی هستند، مورد غفلت قرار گرفته‌اند و متاسفانه نظام اخلاقی جامعه به مخاطره جدی افتاده و هزینه‌های سنگینی بر گُرده‌ این سرزمین اهورایی آوار شده است.

مجموعه‌ چهار جلدی ضرب‌المثل‌های کرمانی که برای نخستین بار توسط یحیی فتح نجات به نگارش درآمده است، اگر مورد توجه و مطالعه‌ انتقادی و دقیق قرار نگیرد، بی‌شک می‌تواند به سهم خود از سقوط نظام اخلاقی جامعه پیشگیری کند. همچنان که دقت در شعرهای اخلاقی سعدی، حافظ، مولانا و افضل شاعران ایران فردوسی بزرگ، می‌تواند زندگی‌های بر باد رفته را به سامان آورد.

آیا تاکنون در این بیت حافظ دقت کرده‌اید:

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد

نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

این نابغه غزل‌سرایی جهان، برای دوستی از واژه درخت که تناور، کهنسال و به مرحله‌ میوه‌دهی رسیده، استفاده کرده و برای دشمنی از واژه‌ نهال بهره برده است. می‌فرماید در دشمنی حتی یک نهال کوچک هم خطرناک است. یادآور همان مثل:«هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار!»

آیا نسل امروز، پای سخنان شیرین و زندگی ساز پیرامون خودبخشیده نشسته‌ و از کشکول پندها و اندرزهای آنها استفاده کرده‌اند که از یک سوراخ، دوبار گزیده نشوند؟

چرا صدا و سیما در سریال‌های خود، به جای دیالوگ‌های کسل‌کننده، از این جمله‌های موجز و زیبا بهره نمی‌برد؟ و چرا از گنجینه‌های ارزشمند و گرانبهای شعر فارسی در شبکه‌های عمومی استفاده نمی‌کند تا ادبیات فارسی وارد زندگی مردم شود؟

چرا از مثل‌ها و اندرزهای پیشینیان که دریایی را در سبویی ریخته‌اند، برای غنا بخشیدن به زندگی مردم غافل شده‌اید؟ آیا فراموش کرده‌ایدکه همین مثل‌ها، تبار ایرانی را از گزند حوادث سهمگین تاریخی حفظ کرده و بدین غایت رسانده است؟

برای تهیه کردن این مجموعه:

۱ـ به مرکز کرمان‌شناسی مراجعه فرمایید.

۲ـ احتمال دارد کتابفروشی ماهان به مدیریت آقای مددی در بلوار پرستار، این کتاب را عرضه کند. (نشانی مرکز کرمان‌شناسی و بنیاد ایران‌شناسی: کرمان، خیابان ابن سینا، روبروی کوچه بیمارستان ارجمند).

علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به مرکز کرمان‌شناسی یا کتابفروشی ماهان، جلد چهارم که به تازگی منتشر شده و یا مجموعه‌ چهارجلدی را خریداری کنند تا دریابند که دانش شفاهی و ادبیات نانوشته‌ نیاکان ما از چه غنایی برخوردار است.

یک توضیح لازم:

بر پشت و روی جلد این مجموعه چهارجلدی، نقاشی‌های زیرگنبدهای: مسجد گنجعلیخان، عمارت مشتاقیه، سر در مسجد جامع و سقف چهارسوق بازار بزرگ کرمان نقش بسته است. سقف چهارسوق بازار بزرگ کرمان، از آثار تاریخی دورة صفوی، نقاشی‌هایی که ۴۰۰ سال پیش هنرمندان دورة شاه عباس بر طاق این گنبد بلند نقش کرده‌اند.

زیرا گمان نویسنده بر این واقعیت استوار است که بیشتر مثل‌ها در زیر همین گنبدها ساخته و پرداخته شده و در گذر هزاره‌ها صیقل یافته‌اند و چون عناصری مردمی محسوب می‌شوند، بر دل می‌نشینند و همچون پلیسی درونی عمل می‌کنند.

طراحی روی جلد و پشت جلد کتاب،کاری از مهندس علی فتح نجات است. حروف‌چینی را خانم نرگس بامری و صفحه‌آرایی آن را خانم لیلا گهرگزی انجام داده اند.

نسخه مناسب چاپ