مشکلات خبرنگاران، این فرهیختگان عرصه رسانه در گردش آزاد اخبار و اطلاعات، دوتا است، آنان هم مشکلات خود را دارند و هم مشکلات مردم را؛ برای همین بارِ هستیشان سنگینتر است.
از دیگر سو به سبب کمبود نیرو، برخی گزارشگران همزمان در چند قلمرو از محیطزیست گرفته تا مسایل پیچیده پزشکی و ادب و هنر کار میکنند و هربار مانند یک خبرنگار نوکار باید از صفر آغاز کنند، چون نه میتوانند ارتباط پایداری با کارشناسان ایجاد کنند و نه به کسب مهارت در یک حوزه تخصصی دست یابند!
از زبان استاد
برای غورِ ژرفتر در مشکلات خبرنگاران، سخنان دکتر محمدمهدی فرقانی را بخوانیم: «به مشکلات روزنامهنگاری میتوان از چند بعد نگریست. نبود قوانین حمایت از روزنامهنگار، نبود منزلت روزنامهنگاری و کمبود موسسات مطبوعاتی بزرگ و معتبر؛ که همه اینها استقلال و امنیت شغلی خبرنگاران را تهدید میکند.
این استاد روزنامهنگاری، شکلنگرفتن ساختار حرفهای روزنامهنگاری در ایران را با وجود ۱۸۰ سال پیشینه چاپ روزنامه در ایران، برآمده از فرهنگ جاری و ساری در طول این سالها میداند و در ادامه گفت و شنود با روزنامه اطلاعات میگوید: اینک رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی وجود دارد، ولی نگاه حاکمیتها همیشه، پیش و پس از به وجودآمدن این شبکههای اجتماعی، به رسانه و به ویژه به مطبوعات، یک نگاه کارگزاری بوده و هست.
در حالی این تصور اشتباه وجود دارد که مطبوعات و روزنامهنگاران و رسانهها باید ابزاری در خدمت قدرت باشند، که فلسفه به وجودآمدن مطبوعات، نظارت و نقد قدرتهای سیاسی و اقتصادی و جلوگیری از قطبیشدن این قدرتها بوده است.
به گفته دکتر فرقانی، به پویایی در حوزه مطبوعات کمکی نمیشود. در کشور همیشه مطبوعات در دامن قدرت پدید آمدهاند و در سایه دولتها متولد شدهاند و مستقیم یا غیرمستقیم به لحاظ مالی وابسته به دولتها بودهاند و از اینرو یک ساختار حرفهای مطبوعاتی در کشور شکل نگرفته است.
به باور این استاد روزنامهنگاری، اهداف استقلال مطبوعات در ایران، برخی محقق شده است و برخی خیر؛ و لازمه تحقق همه اهداف، قوانینی است که حامی حرفه روزنامهنگاری باشد و امنیت کاری روزنامهنگاران و خبرنگاران را تامین کند. متاسفانه چنین قانونی نداریم، تنها قانون مطبوعات، پس از مشروطه تدوین شد و اگر در طول زمان تغییراتی یافت، صرفا ویژگیِِ محدودکنندگی بیشتر برای مطبوعات داشت.
تدوین نظام جامع روزنامهنگاری
«ما نیاز به تشکلهای صنفی و حرفهای داریم؛ و نیاز به مقرراتی که آموزشهای تخصصی روزنامهنگاران را الزامی سازد و میثاق اخلاقی این حرفه را به وجود آورد.»
دکتر محمدمهدی فرقانی با بیان بند بالا میافزاید: برخی از ارکان روزنامهنگاری را که برشمردم، در برهههایی داشتیم، ولی قوامی و دوامی نداشتند. گاه تشکلهایی به وجود آمد که فقط سیاسی بود و با آنها برخورد شد.
فرقانی یادآور میشود: ما قانون خاص و حرفهای نداریم که استقلال این حرفه را تضمین و تامین کند و یک نظام حرفهای که وضعیت پرداخت دستمزدها و از کارافتادگی و اخراج و پرداخت بیکاری را پیشبینی کرده باشد.
به باور فرقانی، بهوجودآمدن چنین نظامی از افت این شغل خواهد کاست و وابستگیاش را به منابع خبری، به کمترین خواهد رساند؛ همچنین روزنامه وابسته، کمتر خواهد بود و روزنامهنگار، ضعیف تربیت نخواهد شد.
به اعتقاد این روزنامهنگار، در کنار تدوین و تصویب نظام جامع حقوقی که در آن آزادیها و مرز آن مشخص و حقوق اجتماعی خبرنگاران پیشبینی شده است، خبرنگار مسئول بار خواهد آمد و در قبال رفتار و نوشتار خود، پاسخگو خواهد بود.
به گفته این استاد روزنامهنگاری، اگر ساختار جامع شکل بگیرد، هم به نفع روزنامهنگاران است و هم مردم و هم دولت. اما ما به دلایل مختلف، شاهد سلطه غیرمستقیم یا مستقیم ساختار سیاسی بر مقدرات روزنامهنگاری هستیم؛ و گاه شاهد خدشهدارشدن این حرفه در سالهای اخیر؛ و نیز گواهِ از دسترفتن منزلت و اعتبار اجتماعی برخی به دلیل مشکلات معیشتی. محرومیت از حقوق قانونی، برخی روزنامهنگاران را واداشته است تا به سمتی حرکت کنند که به شرافت حرفهایشان آسیب میزند. اینک در بسیاری موارد، شاهدِ وابستگی به منابع خبری و پرداختن به خبر به سبب روابط شخصی هستیم، که همه اینها آسیبرسان است.
فرقانی با این گوشزد که نبود قوانین و مقررات، دست به دست هم داده و آشفتهبازاری را پدید آورده است، میافزاید: جعل اظهارنظرها، تحریف وقایع و غلبهِ جناحگرایی سیاسی در فضای مطبوعاتی، برخی رسانهها را نارسانه کرده است. البته رادیو و تلویزیون، ارگانهای دولتیاند و تکلیفشان روشن است، ولی یک روزنامه باید به دور از جناحبندیهای سیاسی باشد، در غیر این صورت، تزلزل این حرفه را در پی خواهد داشت. با توجه به این که زمانه ما چندرسانهای است و وبلاگها و سایتها و شبکههای اجتماعی و روزنامههای آنلاین میتوانند به تولید محتوا بپردازند، روند فعلی روزنامهنگاری سنتی در کشور با بحران اعتبار مواجه خواهد شد و دیگر ابزار کارآمدی برای دولت هم نخواهد بود.
میپرسم: نبود احزاب در پدیداری این وضعیت نقش ندارد؟
دکتر فرقانی پاسخ میدهد: انکار نمیکنم که ادعای بیطرفی رسانههای جهان، اعتباری ندارد؛ زیرا با واقعیات نمیخواند؛ اما هنگامی که به جعل واقعیتها به دلخواه خود میپردازیم، این یک مورد دیگر است. شما اشاره کردید به افتراق نایافتگیِ سیاسی؛ درست است، ما به توسعهسیاسی و توسعه احزاب آنگونه که باید نرسیدهایم.
در یک جامعه توسعهیافته سیاسی، حزبها و رسانهها و روزنامهها مستقل و دولتی، هریک رسالت خود را دارند، ولی اینک در نبودِ این نوع توسعه، بلبشویی پدید آمده که تشخیص رسالتها را دشوار کرده است. بر این باورم که یک رسانه مستقل باید بیرون از ساختار دولت باشد، ولی اینک هدف برخی رسانهها رسیدن به ساختار قدرت است و در این راه، نقش رسانهای خود را تحت تاثیر اهداف سیاسی قرار دادهاند و از اینرو نمیتوانند بازتابنده حقایق جامعه باشند.
نبود انجمن صنفی
از سوی جامعه مطبوعاتی پذیرفته شده است که اگر یک روزنامه، قانون را رعایت نکند، درش بسته شود؛ اما روشن نیست چرا از آنسو، پذیرفته نمیشود که خبرنگاری که با بستهشدن روزنامهای بیکار شده است و زن و بچه دارد، اینک باید حقوق بیکاری دریافت کند.
ادامه این درد را از زبان سعید ابراهیمی ـ خبرنگار بشنوید: «ما انجمن صنفی نداریم؛ وقتی انجمن صنفی نباشد، متمرکزشدن برای حل مشکلات امکانپذیر نیست. چه نهادی مسئولیت رسیدگی به مشکلات خبرنگاران را دارد، اگر بجوییم، خواهیم یافت؟ نه؛ چون یک انجمن صنفی فعال بود، که اینک تعطیل است. وزارت ارشاد نیز تاکنون تواناییهای زیادی در این مورد از خود نشان نداده است. پیشنهاد انجمن صنفی روزنامهنگاران بود که ۱۷ مرداد، روز شهادت محمود صارمی به دست طالبان، روز خبرنگار نام گرفت؛ آنگاه در همین روز در ۱۷ مرداد سال ۱۳۸۸ انجمن صنفی ـ تنها نهاد مستقل و نماینده قانونی خبرنگاران ـ به دستور قاضی پلمپ شد.
ابراهیمی در ادامه گفت و شنود با روزنامه اطلاعات میگوید: مدیری در سخنرانی خود میگوید، از من انتقاد کنید؛ و هنگامی که انتقاد میکنیم، معترض میشود؛ و پی میبریم که آن فقط یک سخنرانی بود و در سخنرانی نیز بسیار گپها زده میشود که باوری پشتاش نیست!
از دیگرسو خبرنگار بیمه نیست و اگر بیکار شود، حتی امکان جذبشدن در روابطعمومی ادارهها را هم ندارد؛ زیرا به دلیل روزنامه تعطیلشدهاش، به چشم مجرم به وی نگاه میشود؛ از وی پرسیده میشود در کدام روزنامه کار میکردی، همان که بسته شد؟ خب، برو بعد خبرت میکنیم!
وی میافزاید: هرگز گزارههای خبرنگاران بر روی کاغذ نمیماند، در حالی که همه برنامههای رفاهی خبرنگاران، روی کاغذ مانده است و هیچ گام عملی برای اجرای آنها برداشته نشده است. محرومیت یک خبرنگار یا بستهشدن یک روزنامه، روی زندگی شخصیِ همه خبرنگاران کشور تاثیر منفی میگذارد و گرایش به محافظهکاری را در آنان بیشتر میکند. این خبرنگار همچنین میگوید: در کاریکاتوری یک خبرنگار از میدان کارزاری به سوی دفتر روزنامه خود میرود و جاپایش بر زمین، خونی و قرمز است. نامگذاران ۱۷ مرداد که در این روز خون خبرنگاری بهناحق بر زمین ریخته شد ـ میخواستند برسانند که چه جنگ باشد، یا نباشد، حرفه خبرنگاری، کاری پرخطر است! تابآوریِ استرس فرساینده از دستشدن یکخبر سخت است، گذر از پیچ روابط عمومیها سخت است، ارتباط با یک مسئول که قبول ندارد مسئولیت دارد، سخت است، حرفگرفتن از یک مسئول، سخت است، سخت است روبه روشدن با مسئولی که دوست دارد سر به تنت نباشد! خبرنگاری سخت است، اما روشن نیست چرا سختیِ این کار خبرنگاری در عمل به رسمیت شناخته نمیشود؟
شمِ تیز خبرنگاری
فریبا برومندان، رسانه و خبر را همزاد هم میداند و جداییناپدیز؛ از اینرو باور دارد که پرداخت به هریک، بدون دیگری ممکن نیست. به گفته این مدرس دانشگاه، این دو به کمک هم وارد مقولههای سیاست و فرهنگ و دانش میشوند و بر افزایش آگاهی افراد جامعه تاثیر میگذارند.
این کارشناس ارشد مدیریت رسانه در ادامه گفتوشنود با روزنامه اطلاعات میافزاید: خبرنگار در همه حوزهها فعال است، ولی در هیچ حوزهای اعمال نظر شخصی نمیکند. ویژگی مهم یک خبرنگار، تواناییِ تحلیل و انتقال پیام به شکل حرفهای است. گاه نیاز است که خبرنگار بتواند تنها با یک عکس، بر خوانندگان تاثیر بگذارد.
خوشبختانه در همین راستا اصل ۲۴ قانون اساسی کشور بر اصل گردش آزاد اطلاعات تاکید دارد و از آن حمایت میکند. برومندان که ۴ غول رسانهای جهان را چیره بر ۹۰ درصد اخبار و دادههای دنیا میداند، معتقد است که آنها با ابزارهای مدرن، جهان را کنترل و در جهت منافع خود هدایت میکنند.
برومندان سپس به طرح یک پرسش میپردازد: «آیا در این رقابت سخت جهانی، دیگر جای کسانی که به جای خبرنگار بودن، خبربیارند، هست؟» و خود توضیح میدهد: «این افراد، اطلاعاتی را دریافت میکنند و بر پایه آن از پیِ یک خبر میروند و با برخوردی سطحی با منبع خبر آن را منتشر میکنند؛ ولی همچو خبرنگاران خلاق، تیزبینی و نکتهسنجی و قوهِ تشخیصِ تازگی و بکر و درستبودن خبر را ندارند تا در شرایط بحران، امور را مدیریت کنند.
عصر روزنامهنگاری سایبر
در سخنان دکتر محمدمهدی فرقانی، اشارهای به عصر روزنامهنگاری سایبر شده است؛ که روزنامههای کاغذی معتبر را ناخواسته در آغاز آزمون کسب اعتبار مجدد قرار داده است.
در این مورد برای نمونه، میتوان از روزنامه چپ اونیتا گفت؛ یکی از پرافتخارترین روزنامهها در ایتالیا که زمانی همدوش مبارزان با فاشیسم میجنگید و اینک پس از ۹۰ سال انتشار در برابر روزنامهنگاری دیجیتال به زانو درآمده است.
در حالی که شمارگانِ روزنامههای سایبری هرروز بالاتر میرود و از واحد میلیون میگذرد، تیراژ روزنامه اونیتا از چندمیلیون به ۲۱ هزار نسخه کاهش یافته بود.
امروز دیگر روزنامهنگاران و روشناندیشان و سینماگرانی همچو چزاره پاوزه، ایتالو کالوینو، آلبرتو موراویا، اومبرتو اکو و پیر پائولو پازولینی برای این روزنامه نمینویسند؛ اما چندزمانی است که روزنامهنگاران فعلی اونیتا نیز دیگر نمیتوانند روبه روی لپتاپ خود بنشینند و پرده از فساد برخی از سیاستمدارانِ همدستِ مافیا بردارند و در برابر افشاگریِ خود حقوق ماهانه دریافت کنند، زیرا روزنامه اونیتا با وجود دریافت یارانه از دولت، با ۶۰ میلیون دلار بدهی، ورشکست شده است.
خوانندگان قدیمی اونیتا پس از ۹۰ سال، بینایی خود را از دست دادهاند و توان خواندن این روزنامه را ندارند؛ در خیابان هم جوانی را نمیبینی که روزنامه کاغذی اونیتا به زیر بغل زده باشد، چون اینستاگرام (چیرگی تصویر بر واژه) و اموجیها (چیرگی نشانه بر واژه) و رسانههای شهروندی به وجود آمدهاند و هر شهروندی در جهان، در کسر ثانیه و تنها با دو جمله، بزرگترین رویدادها را تایپ و در سایبر ژورنالیزم منتشر میکند.
خرید اجباری روزنامه!
اگر اونیتا در ایرانِ دورهِ ناصری چاپ میشد، شاید درش هرگز بسته نمیشد؛ چون خرید نخستین روزنامه ایران، در ۱۹۰ سال پیش اجباری بود.
در سال ۱۲۱۷ خورشیدی در زمان حکومت محمدشاه قاجار، میزراصالح شیرازی روزنامه «کاغذ اخبار» را در ۲ صفحه و به خط نستعلیق و با چاپ سنگی در تهران منتشر میکرد.
اما برخلاف کاغذ اخبار نامنظم، در دوران امیرکبیر و به همت او روزنامه وقایع اتفاقیه از سال ۱۲۳۰ تا ۱۲۴۰ خورشیدی بسیار منظم نشر مییافت. جالب این که در سال دوم انتشار این روزنامه، به حکم ناصرالدین شاه، برای حکام ولایتها و مردم، اشتراک و خرید روزنامه اجباری شد.
این آگهی در شماره ۵۱ آن روزنامه چاپ شد: «در باب زیادشدن مشتری این روزنامهها چنانچه در روزنامه ۴۲ اعلان شده مجدداً اعلان میشود که چون منظور اعلیحضرت پادشاهی از راه افتادن این روزنامهها استحضار و آگاهی اهالی این دولت علیه از احکام دیوانی و اخبار داخله و خارجه است، لهذا امنای دولت علیه حسبالامر همایونی قرار دادند که امنا و اعیان و چاکران معتبر دربار همایونی و حکام و عمال و مباشرین و… بر سبیل حکم دیوانی از این روزنامهها داشته باشند و سایر مردم از تجار و… هرکدام طالب باشند روزنامه بخوانند و میباید حکام و مباشرین… اسامی آنها را که حکم دیوانی است مشخص و به مباشرین روزنامه اعلام نمایند که برای آنها روزنامه بفرستند.
چون چند هفته است که این حکم در روزنامه اعلام شده است و از اغلب ولایات تاکنون جــواب نیامده است لذا اگر حکام و مباشرین ولایات صورت اسامی اشخاص مزبوره را به نزد مباشرین روزنامــه نرسانند، چون امتثال امــر دیوانی ننمودند و مسالمه کردهاند دیوانیان عــظام از آنها مواخذه نمایند»!
ع.درویشی