محک
جز نام چه ماند به روزگاران!
ابوالقاسم قاسم زاده
سید محمود دعایی سرپرست روزنامه اطلاعات، در حالی که دعاگویان هموطنان و میهن‌ خود بود، ما را ترک کرد به دیدار دوست شتافت تا رو به رو با پاکان و صالحان عارف به خصوص محبوبش امام خمینی، دیدار کند. محک امروز متفاوت از گذشته که به نقد و بررسی رویدادهای سیاسی و… می‌پردازد، به خواست دوستان و همکارانم در تحریریه روزنامه اطلاعات، یادی و یادآوری از شخصیتی می‌کند که در باور و قاموس زندگی‌اش خود را «عبد» خدا می‌دانست و همه را با چشم محبت و در دایره «لطف» الهی می‌دید. او چنان بود و زیست که همواره امام خمینی را الگوی زیستن چه در زندگی فردی و خانوادگی و شاید مهمتر از آن با بندگان خدا، (هم میهنان خود) می‌دانست و باور داشت و در دایره صفت «رحمان و رحیم» زندگیش را قرار داده بود.

پدرش «آقا سید محمد دعایی یزدی از شاگردان خاص زاهد مشهور مرحوم «نخودکی» انسانی وارسته بود که خود را از بسیاری از مظاهر دنیایی رهانیده بود و در اواخر دوران ستم‌شاهی پهلوی اول به کرمان تبعید شد.

سید محمود یادگار آن پدر زاهد یزدی و مادری کرمانی‌تبار و تنها فرزند آنها بود. شرح زندگی آن پدر و مادر خود حدیث مفصلی است که در این نوشتار کوتاه نمی‌گنجد.

نویسنده محک بعد از دوران حضور به نسبت طولانی از سال‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی در صداوسیمای جمهوری اسلامی، در کنار اتاق آقا سید محمود دعایی و در همسایگی دیوار به دیوار دفترش بیش از ۱۷ سال در روزنامه اطلاعات سپری کرده است. آنچه از آن سید اهل قلم دریافتم، چنین است که زندگی دعایی از دوران طلبگی در قم و بعد در نجف، منحنی پرتلاطمی داشت، اما با دو اصل زیست می‌کرد.

ویژگی اول و بارز او در زندگی از آن زمان که خود را شناخت با کلمه «جهاد» برای استقرار «کلمه حق و حق کلمه» شکل گرفت و رشد کرد. همان که محبوب او «امام خمینی» همه عمرش را بر آن نهاد. معلم و مرادش در مسیر زندگانی ۸۱ سال، جز امام خمینی نبود و خود را سربازی در مسیر مبارزات اسلامی و انقلابی چنان می‌دید که از بسیاری از مظاهر دنیا دوستی، رسته بود. همین چند ماه قبل در مراسمی که صاحبان برجسته تولیدگر و کارآفرین داشتند و هر ساله در تالار وحدت برگزار می‌شود، میهمان برای تجلیل از شخصیت فرهنگی بود که در سخنان کوتاهی، بغض کرده از شرایط روز و روزگاران، به حضار برای اولین و آخرین بار درباره خود گفت: «… من همه عمرم از هیچ مرکز حکومتی یا غیرحکومتی حقوق یا مزایایی دریافت نکرده‌ام، همه عمر یک طلبه کوچک دینی بوده و هستم. امروز نیز با شهریه طلبگی که رهبر معظم انقلاب به این بنده حقیر می‌دهند، امرار معاش می‌کنم و از هیچ نهاد، ارگان یا مرکزی دریافتی نداشته و ندارم.» آنان که سید محمود دعایی را از نزدیک می‌شناسند، می‌دانند که او هیچ ثروت و ذخیره‌ مالی از خود به جای نگذاشته است. سید محمود دعایی الگوی بزرگ از روحانی مبارز، انقلابی و جهادگر بود که در ساده زیستی در زندگی فردی و اجتماعی برای همه کسانی که از نزدیک او را می‌شناختند، الگو و مثال‌زدنی بود. سید محمود دعایی در این روز و روزگاران که «خوره فساد» ضرب آهنگ گفتگوهای ما شده است، پاک زیست و پاک رفت.

دعایی روزنامه اطلاعات را به معنای واقعی «بیت‌المال»، می‌دانست و باور داشت که این روزنامه مرکز و پناهگاه، همه صاحبان فکر و اندیشه و قلم است. ویژگی دوم او، صداقت درونی و عمیق در ایجاد تضارب آراء اهالی اندیشه بود.

شش دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود در تمامی این سال‌های طولانی، نه مقرری ماهانه از مجلس گرفت و نه از هیچ مزایا از جمله خودرو و… استفاده کرد. دعایی دریا دل بود، اما هنرش در زیست فردی و اجتماعی چنین بود که با همه دریا دلی با هیچکس در باورهای دین‌مداری و اصول انقلاب اهل مماشات و تساهل نبود. الگوی او در زندگی فردی و اجتماعی، امام و باورهای رهبری‌اش بود. گوشه‌ای از صفات او را رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خویش چنین گواهی داده اند: «ایشان برخوردار از صفات نیک و پسندیده یی بودند: صفا و سلامت نفس، فروتنی و ساده زیستی، پاکدستی و قناعت، ارادت عمیق و راسخ به امام بزرگوار و انقلاب و پایداری و وفا در دوستی و رفاقت. گذشته ایشان در عراق و ایران در دوران مبارزات هم فصل مُشبع دیگری است که موجب رحمت و مغفرت الهی است، ان‌شاء‌الله از خداوند متعال تفضلاتش را برای آن محروم مسألت می‌کنم.»

سال‌های طولانی با آقای دعایی زیست اجتماعی داشتم و سال‌ها همراه و همنشین ایشان بودم، شرح حدیث زندگی او در این نوشتار به اختصار نمی‌گنجد، اما به یادگار از گفته او محک امروز را می‌بندم. روزی که با او تنها بودم، یکباره پرسیدم. شما این سلوک رفتاری را از کجا کسب کردی؟ یک جمله گفت که جانم بسوخت، بدون کمترین مکثی پاسخ داد: «هرچه دارم از دعای خیر مادرم است!»

والسلام

نسخه مناسب چاپ