زیرگذر اینترنت
فوبیای فوبیاگرفتن!
 

صفحه «نیم پادکست» در تعریف «فوبیا» نوشته: «تعریف کامل فوبیا ترسی است بیمارگونه نسبت به در معرض چیزی قرار گرفتن مانند ترس از پرواز یا پریدن در آب عمیق و غیره. فوبیا یک پدیده روان‎شناختی است که توسط روان‎شناس و دارو قابل درمان است. فردی که فوبیا دارد در موقع مواجهه با موضوع ترسش، آدرنالین ترشح می‎کند و قند خونش بالا می‎رود.»
«فرودیان پاندا» توضیح کامل‏تری داده: «فوبیا به معنی یک ترس یا هراس غیرمنطقی نسبت به شرایط یا موقعیتی تعریف می‏شود که درواقع هیچ خطری ندارد. فرد براثر فرهنگ، آموزش یا تربیت غلط، ترسیدن از آن موقعیت را یاد گرفته و بهتر است که هراسش درمان شود. اساسا فوبیا درمورد موقعیت‌هایی صدق می‎کند که به‎صورت پیش‌فرض در جریان فطرت و طبیعت جهان آفرینش وجود داشته و هراس نسبت به آن‎ها غیرمنطقی است، چون واقعا خطری ندارد، درحالی که درمورد موقعیت‌هایی که ساخت بشر است صدق نمی‎کند، چون هرچیزِ ساخت بشر می‎تواند واقعا ترسناک و خطرآفرین باشد. فوبیاهای تک‌علامتی یا خاص، مثل هراس از یک موقعیت خاص مثل حیوانات، گرایش طبیعی آدم‌ها، چاقی، لاغری، چهره آدم‌ها، فوبیای اجتماعی مثل هراس از قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی، جمعیت‌هراسی، فوبیای ارتفاع، فوبیای مکان‌های بسته که نمی‎شود فورا از آن‏ها خارج شد از جمله فوبیاهای شناخته‏شده هستند. در موقعیت‌های ساختگی که خطر وجود دارد، اگر ترس با موقعیت خطر تناسب نداشته باشد نیز به‏شکل فوبیا تعریف می‌شود، یعنی مقدار ترس از یک موقعیت خطرناک واقعی بیش‌ازاندازه باشد و کارآیی فرد را مختل کند.»
«شاین» نکته‏ای را یادآوری کرده: «فرق بین ترس با حال به‏هم خوردن زیاد است. فوبیا یک‏جور ترس است نه چِندِش شدن.»
«الی» تصویری از «پوکی استخوان زیر میکروسکوپ» را به اشتراک گذاشته است.
«مهران» در واکنش به این عکس نوشته: «بعضی‎ها نسبت به این عکس فوبیا دارند. دیده‎ام که می‎گویم.»
درست است. «کسرا» توضیح داده: «فوبیایی هست به اسم trypiphobia یعنی ترس از سوراخ‎های کوچک و منظم کنار هم. نمی‎گویم فوبیایش را دارم و از آن می‏ترسم ولی دیدنش اصلا حس خوبی به من نمی‏دهد.»
«میر» توضیحاتی اضافه کرده: «نام این حالت و فوبیا از واژه‎های یونانی trypta به‎معنای سوراخ و phobos به‎معنای ترس گرفته شده است.»
«مریجین» فوبیای دیگری را معرفی کرده: «اتلفوبیا یا Atelphobia یعنی ترس و داشتن فوبیا از این‎که به اندازه کافی خوب نیستی. این یک فوبیا و ترس است، نه یک حقیقت.»
برخی کاربران از فوبیاهای شخصی خودشان حرف زده‏اند، مثل «نازگل» که گفته: «وقتی می‎بینم واکسن می‏زنید عمیقا به شما حسادت می‏کنم. من نسبت به سرنگ فوبیا دارم و [با دیدنش] از حال می‎روم.»
«مبینا» نوشته: «من فوبیای ساختمان‎های بلند دارم. امشب بعد از گذشت چند روز از حادثه متروپل رفتم بیرون، از زیر هر ساختمانی که رد می‎شدم از ترس چشم‏هایم را می‎بستم و ترس شدید داشتم.»
«دایی ضدعفونی» گفته: «من فوبیای زلزله تهران دارم. یک سال آخری که در تهران زندگی کردم با ترس زلزله و موش آدم‌خوار خوابیدم. امیدوارم هیچ‏وقت چنین زلزله‌ای هیچ‏جا نیاید.»
«طنز گزنده» حرف بامزه‎ای زده: «من ترس فوبیا گرفتن دارم!»
«در آرزوی کستیل» نوشته: «فوبیا داشتن واقعا بد است، مخصوصا برای منی که این‎قدر منطقی‎ام. تک‎تک سلول‎هایم می‎دانند این ترس هیچ منطقی ندارد و نباید باشد، ولی ناگهان پنیک می‎زنم و دیگر زورم نمی‏رسد.»
«خر شهرقصه» نوشته: «طرف آمده می‏گوید من نسبت به تمساح فوبیا دارم… داداش، این تمساح است، آدم را می‏درد. فوبیا مال سوسک است. باید بگویی من مثل سگ از تمساح می‎ترسم!»
«کنجد» گفته: «یک فوبیا هست به‌نام آتازاگورافوبیا. برای مواقعی است که آدم‎ها دچارِ ترس شدید بشوند نسبت به فراموش شدن، نادیده‌گرفته‌شدن، کافی نبودن و مورد توجه نبودن. کسانی که باعث می‎شوند این حس به شما دست بدهد آدم‎های زندگیِ شما نیستند، آن‏ها را به حال خودشان رها
کنید.»
کاربر دیگری تأکید کرده: «اسم هر ترسی را نگذارید فوبیا. کسی که نسبت به چیزی فوبیا دارد، در زمان مواجهه با آن دچار حملات جسمی مرتبط با اضطراب مثل تپش قلب، عرق کردن، تنگی نفس و..‌. می‏شود. در بعضی افراد این موضوع آن‎قدر شدت می‏گیرد که زندگی عادیشان مختل ‏شده و حتی انتخاب کار و محل زندگیشان به آن وابسته می‏شود. پس هر اتفاقی می‏افتد، یک فوبیا نیندازید
کنارش!»
«یاسمین‎السلطنه» پرسیده: «چرا وقتی که می‌فهمید یکی نسبت به چیزی فوبیا دارد، سعی می‏کنید با همان چیز او را بترسانید؟»
احسان با انتشار فیلمی از یک دختربچه که چند سگ را برای پیاده روی برده، توضیح داده: «حالا که بحث بر سر سگ‎ها بالا گرفته باید بگویم حیوانات روستای ما عقیم‎سازی، واکسینه، انگل‎تراپی و توسط گروه دوستداران طبیعت روستا به کمک شورا و دهیار محترم و اهالی غذارسانی می‏شوند.
فرق ما با جاهای دیگر این است که آموزش و فرهنگ‎سازی را سرلوحه کار خودمان کردیم و ذهن کودکان را با ایجادترس و خشونت که منجر به فوبیا می‎شود مسموم نمی‏کنیم. درعوض تخم مهربانی و رفتارشناسی در ذهنشان می‎کاریم تا این دیوار کج بالا نرود و لذت زندگی مسالمت‏آمیز را یاد بگیرند و هورمون‌های خوب به‎جای ترس در مغزشان ترشح شود. از همه حیوان‎دوست‎ها تمنا داریم این روش را سرمشق قرار بدهند.»
«ب. اِلی» گفته: «من اول فوبیا بودم بعد دست و پا درآوردم. به دوتا از فوبیاها توانستم غلبه کنم، فوبیای سگ و گربه. در حال حاضر فوبیای پرنده‎ها، فوبیای دایره یا سوراخ، فوبیای جای تنگ و تاریک، فوبیای مدرسه و فوبیای ترس از مرگ اطرافیان و ترک شدن دارم.»
«بهار دلکش» نوشته: «این روزها یکی دو ماجرا را شنیدم و شاهد بودم که برایم خیلی تفکربرانگیز و جالب بود. بیشتر بعد تربیتی، روان‌شناختی و آسیب‌شناسیشان برایم اهمیت دارد. اولی ماجرای دو بچه بود با دو تربیت مختلف. سه چهار بچه ۹-۸ ساله بعد از کلاس در کوچه روی یه سکو نشسته بودند و با هم خوراکی می‌خوردند.
یکیشان گوشی‏اش را گرفت به سمت آن یکی و نشان داد که می‌خواهد از او عکس بگیرد (شاید هم فقط ژست بود)، دومی صورتش را پوشاند و گفت از من عکس نگیر. اولی گفت عکس است، چیزی نیست که. دومی گفت می‌بینم عکس است، ولی من نمی‌خواهم عکسم را بگیری. اولی گفت عکس که ترس ندارد، تو هومیا (فوبیا)ی عکس داری، وگرنه عکس که چیزی نیست. دومی گفت دلم نمی‌خواهد عکسم را بگیری. اولی باز گفت تو هومیای عکس داری و دومی گفت تو حق نداری عکسم را بگیری، چون من دوست ندارم. اولی کمی اصرار کرد و بالاخره بی‎خیال شد.
من دلم می‌خواست به دومی بگویم آفرین! وقتی به خانه رسیدی یکی یک ماچ گنده از پدر و مادرت بکن با این تربیتشان و به این فکر کردم که اولی تحت چه تربیتی بزرگ شده که «احترام به حریم خصوصی دیگران»، «نه یعنی نه»، «انگ نزدن به دیگران» و «عدم توسل به هر چیزی درجهت رسیدن به خواسته» را یاد نگرفته و کلمه فوبیا چند بار از دهن بزرگ‎ترهایش خارج شده که با این مفهوم آشناست، بدون این‏که حتی تلفظ درستش را بداند؟»

code

نسخه مناسب چاپ