برای تو…
سعید مبشر
هزارخلسه شمسی ست هر دقیقه تو
که نیست فاصله تا ماه در طریقه تو
کدام دگمه مگر باز مانده بود که شد
دوباره پاتوق پروانـه ها جلیقـه تو؟
پریدن از سر پل یا رها شدن بر دار
بگو چگونه بمیریـم با سلیقـه تـو؟
زیاد فکر نکن! گیج می رود سر ماه
به وقت بوسه انگشت بر شقیقه تـو
به لطف سبزی چشمت، هزار باغچه گل
درآمد از قفس خـاک با وثیقـه تـو
درون شیشه یک موزه می رسند به هم
کت قدیمـی من، دامن عتیقـه تـو
سعید مبشر
هزارخلسه شمسی ست هر دقیقه تو
که نیست فاصله تا ماه در طریقه تو
کدام دگمه مگر باز مانده بود که شد
دوباره پاتوق پروانـه ها جلیقـه تو؟
پریدن از سر پل یا رها شدن بر دار
بگو چگونه بمیریـم با سلیقـه تـو؟
زیاد فکر نکن! گیج می رود سر ماه
به وقت بوسه انگشت بر شقیقه تـو
به لطف سبزی چشمت، هزار باغچه گل
درآمد از قفس خـاک با وثیقـه تـو
درون شیشه یک موزه می رسند به هم
کت قدیمـی من، دامن عتیقـه تـو
code