چند روز قبل خبری با عنوان «روسیه صادرات گاز به کشورهای اروپایی را به شدت کاهش داد» مخابره شد و متعاقب آن اعلام شد که مقامات آلمان شرکت گاز پروم روسیه را متهم کردند که برای افزایش بهای انرژی در جهان به کاهش شدید عرضه گاز مبادرت کرده است. شرکت «گاز پروم» که اکثریت سهام آن متعلق به دولت روسیه است، یکی از بزرگترین شرکتهای تولید و صدور گاز در جهان به شمار میرود.. این شرکت گفته است درنظر دارد صادرات گاز به آلمان را به حدود ۷۰ میلیون مترمکعب در روز محدود کند که کمتر از نصف مقدار فعلی است. این شرکت (روسی) دلیل اقدام خود را نیاز به تعمیر و نگهداری خط لوله «نورد استرایم» اعلام کرده است که گاز روسیه از طریق این خط لوله به آلمان صادر میشود.
پروژه ساخت خط لوله نورد استرایم از بزرگترین پروژههای «انرژی» در جهان میان آلمان و روسیه نامیده شده است.
همزمان «پوتین» در سخنرانی اخیر خود یکباره اعلام کرد که صدور نفت و گاز روسیه به فرانسه را قطع خواهد کرد. این خبر غیرمنتظره موقعیت «ماکرون» را در مجلس فرانسه متزلزل کرد تا آنجا که جناح چپ این کشور و رهبری آن پیروز انتخابات شد و اکنون ماکرون مجبور است با انتخاب نخست وزیر از جناح چپ در پارلمان این کشور، در عمل مدیریت لرزانی در دوران جدید ریاست جمهوری خواهد داشت.
بحران انرژی برای بایدن رئیس جمهوری آمریکا هم مشکل آفرین شده است. در حالی که قیمت هر «گالن» بنزین از مرز ۶ دلار در بسیاری از ایالتهای آمریکا گذشته است، بایدن ناچار شد فرمان دهد بخشی از ذخایر استراتژیکی بنزین و نفت و گاز را آزاد کنند و در دسترس عموم قرار دهند تا مگر بحران انفجاری قیمت انرژی در این کشور، را تعدیل کند. چند روز قبل کاخ سفید اعلام کرد که در اواخر تیرماه رئیس جمهوری آمریکا سفر رسمی به عربستان خواهد داشت. انتشار این خبر موجی از انتقاد مجامع حقوق بشری و شخصیتهای سیاسی ـ اجتماعی در آمریکا به راه انداخت که چگونه رئیس جمهور بایدن میخواهد با قاتل روزنامهنگار سعودی (خاشقجی) ملاقات حضوری داشته باشد؟ نقدها بخصوص از سوی رقبای بایدن چنان بالا گرفت که وی اعلام کرد برای ملاقات با بن سلمان به سعودی نمیرود بلکه عربستان میخواهد در نشست و کنفرانس مهمی که در آن «بحران انرژی» در جهان ناشی از جنگ پوتین در اوکراین نقد و بررسی خواهد شد، شرکت کند! اگر چه در مطبوعات غرب (اروپا و آمریکا) آمده است که بایدن از بن سلمان خواهد خواست تا از افزایش قیمت نفت سعودی در بازارهای بینالمللی با تعیین سقف قیمتی معقول در شرایط بحرانی کنونی، ممانعت کند.
بحران انرژی برای بایدن در آستانه انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا ( اواخر تابستان امسال) مشکل آفرین شده است، به همین علت، دیروز دولت آمریکا مجوز صدور نفت ونزوئلا به اروپا را صادر کرد که انتشار این خبر نقد و بررسی بسیاری از محافل سیاسی و رسانههای آمریکا را در بر داشت. بایدن ناچار به واکنش در برابر انتقادها درباره سفر خود به عربستان شد و گفت: «برای دیدار با محمدبن سلمان به عربستان سفر نمیکند و در چارچوب یک «جلسه بینالمللی» با او ملاقات خواهد کرد.» او تأکید کرد: «من به عربستان نمیروم که با محمدبن سلمان ملاقات کنم. من برای یک جلسه بینالمللی میروم که او نیز بخشی از آن خواهد بود.»
به نظر نویسنده محک، از جمله علت یا دلایل توقف مذاکره وین شرایط کنونی و بحران فزاینده انرژی بخصوص در بازارهای نفت و گاز است که آمریکا نمیخواهد تحریم نفتی ایران را لغو کند. بایدن چراغ سبز صدور نفت را به ونزوئلا میدهد، اما نفت ایران همچنان در دایره تحریمهای آمریکا محبوس مانده است!
بحران انرژی در اغلب کشورهای جهان، به خصوص برای کشورهای اروپایی و نیزآمریکا بسیار جدی و خطرناک شده است. پیشبینی فراگیری و رشد این بحران در پاییز و زمستان آینده ـ اگر همچنان جنگ روسیه و اوکراین ادامه داشته باشد ـ زنگ خطر بزرگ را به صدا در آورده است. اینکه گفته شده طولانی شدن این جنگ، پتانسیل شروع جنگ جهانی را دارد، چندان بیمحاسبه نیست. همزمان دو بحران بزرگ جهانی، یکی قحطی و گرسنگی ناشی از ادامه جنگ و همراه آن «بحران انرژی» که روز به روز افزایش مییابد، مجموعه شرایط پایدار بینالمللی را تهدید میکند. بسیاری از تحلیلگران سیاسی در آمریکا از هم اکنون بایدن را رئیس جمهوری یک دورهای (چهارساله) میخوانند و مهمتر از آن نشان میدهند که جامعه آمریکا از هر دو حزب حاکم «دمکراتها» و «جمهوریخواهان» خسته شده و حالت و انزجار پیدا کرده است آنچه که در نوشته قبلی محک با عنوان «جهان آشفته» آمد، نگاهی بود بر واقعیتهای کنونی در جهان که مردم از سیطره ابر قدرتها، به خصوص آمریکا و دولتهای اروپایی همراه آن انزجار پیدا کردهاند. بحران انرژی به سرعت چنان فراگیر میشود که اگر ادامه یابد در آیندهای نه چندان دور جهان آشفته را به انفجاری بزرگ سوق خواهد داد. برخی از جامعهشناسان سیاسی گفتهاند و نوشتهاند که دو بحران خطرناک، گرسنگی و فقر همچنین بحران انرژی نه تنها ادامه مسیر «هژمونی طلبی» قدرتهای حاکم را منسوخ کرد که جهان وارد مرحله جدیدی میشود.