ناظران شهرداری و داستان خانه‌سازی ما!
ماجرای فروریختن برج اداری و تجاری و جان باختن و زخمی‌ و مصدوم‌‌شدن شماری از هموطنان عزیزمان در آبادان همه را غمگین کرد. این داستان، متاسفانه، مرا به یاد خانه‌سازی خودمان، که به سال‌های خیلی دور مربوط می‌شود، انداخت. آن موقع‌ها من جوانکی بیش نبودم و برای نخستین بار پایم به شهرداری باز شده بود. با این حال، خوب یادم هست که وقتی از در شهرداری منطقه… وارد شدم و با قرار گرفتن در مقابل باجه پذیرش، درخواست «ناظر ساختمان» را ارائه کردم، سرکارخانم متصدی راه‌انداختن کار من «که را برایتان بفرستم؟» را بر زبان آورد. من که اصلاً و اصولاً در این عوالم نبودم، فکر کردم شهرداری چه جای خوبی است که انتخاب «ناظر ساختمان» را هم به خود «مالک» محول می‌کند.

در جواب سرکارخانم، «من که کسی را نمی‌شناسم» گفتم و موجب شدم ایشان سر خود را به علامت تعجب و تاثر تکان دهد. بعدها که در فعالیت‌های خانه‌سازی «کاربلد» شدم، آموختم که با ورود هر «ناظر ساختمان» به خانه در حال ساخت، مقداری «شیرینی» پیشکش او کنم و «البته قابل شما را ندارد» را در دنباله اهدا، بیاورم. ناظران شیرینی را می‌گرفتند و در جیب می‌گذاشتند و بر تمامی خلاف‌های مشاهده شده قلم عفو می‌کشیدند: شتر دیدی؛ ندیدی! البته انصافاً در میان ناظرانی که با خانه ما رفت و آمد می‌کردند، یک ناظر حلال و حرام شناس هم به پست‌مان خورد. او به مجرد دریافت شیرینی آن را مسترد کرد و گفت: «جوان! این کار نه برازنده شماست و نه شایسته من است».

بعدها که دوباره به مناسبتی کارم به شهرداری افتاد، او را دیدم و متوجه شدم در حالی که سر بقیه ناظران حسابی شلوغ است، کسی را با وی کاری نیست و حتی همکاران نیز با «آدم خوب شهرداری» خیلی خوب تا نمی‌کنند!

اگر گمان می‌کنید که به این ترتیب ساخت خانه برای خود را کاملاً ارزان درآوردم، باید بدانید و آگاه باشید که اصلا این‌طور نشد و قیمت تمام شده واحد‌‌های مسکونی بسیار بیش از ارزش متعارف روز درآمد و این وضع در حالی صورت گرفت که «مهندس ناظر»، که به شهرداری معرفی کرده بودیم، حتی یکبار هم به منزل در حال ساخت سر نزد و فقط در انتهای کار به صورت تلفنی، «چند طبقه است؟» را، برای امضای برگه مربوطه، سوال کرد!

با این حساب؛ درست است که مالک و پیمانکار برج اداری تجاری مقصران ردیف اول فاجعه آبادان هستند، اما این فرهنگ که موجب شده است بیشتر آدم‌ها حاضر باشند پول بپردازند، تا یک نفر قلم عفو بر خطاها و اشتباه‌های ایشان بکشد هم نمی‌تواند در وقوع این حادثه بی‌تاثیر باشد.

محمد ماکویی

نسخه مناسب چاپ