از تمام روشنایی ها
حمیدرضا شکارسری -۸۶
 

خوانش شعری از شیرین جمالی نژاد
پایان بندی کلیدی
«خواب به چشمانش نمی آید
یکی
.
.
ستاره می شمرد
سرو فرتوت»۱
شعر کوتاه، زمان زیادی ندارد تا برای پایان بندی خود، برنامه ریزی کند. درست به همین دلیل، پایان بندی در شعر کوتاه البته پس از ایجاز و ملزومات آن، حساس ترین کار محسوب می شود. پایان بندی است که متن را به موقع و بدون نیاز به ادامه یافتن می بندد.
پایان بندی است که باعث ادامه حضور متن در ذهن مخاطب می گردد. پایان بندی است که با وارد کردن ضربه نهایی به لحاظ فرمی یا مضمونی، به مخاطب لذت می بخشد. چرا که او را شگفت زده می کند و گاه در اوج رها می سازد.
«شیرین جمالی نژاد» در کوتاه سروده خود، ابتدا با نوع انتخاب واژگان، ما را با فضایی انسانی روبرو می سازد. قهرمان لابد آدمی است بی خواب. شاید به خاطر خستگی فراوان، شاید به سبب نگرانی و سراسیمگی، شاید به دلیل اندوه و….. اما در واپسین سطر خود، شاعر تمام ذهنیت خواننده را به هم می زند و به او پیشنهادی نامنتظره ارائه می دهد. قهرمان متن آدمیزاد نیست، سروی است کهنسال! اما چرا سرو انتخاب شده است تا این نقش را بپذیرد ؟
سرو درختی است راست قامت و همیشه سبز که به ندرت به راست یا چپ منحرف می شود و غالباً روند رشد مستقیم خود را ادامه می دهد. از اینرو در فرهنگ ایرانی نماد آزادگی، پایداری و زندگی است و قامت یار به آن تشبیه می گردد. اما سرو شعر جمالی نژاد فرتوت است و با گذراندن زمستان های متعدد، در آرزوی خواب، ستاره ها را می شمارد، اما….
با این پایان بندی دقیق و درست، مخاطب که انتظار وقوع صنعت تشخیص را نداشته است، تازه به راه می افتد تا متن را نشانه شناسی کند و در ساحتی استعاری دوباره قرائت کند و سپس خوانش و تأویل نماید. بدون این پایان بندی، متن اساساً به شعریت نمی رسید و در حد نثری ساده باقی می ماند که هیچ بار معنایی ثانوی خاصی ندارد و صرفاً خبری ساده را منتقل می نماید. آن نثر را می شد نقاشی کرد، اما در شکل فعلی چگونه می توانیم سروی را رسم کنیم که آرزوی خواب یا مرگ می کند؟ و این شعر است!

۱٫همیشه فصل انار نیست،شیرین جمالی نژاد، کتابخانه دانش،۱۳۹۹،ص ۱۰

code

نسخه مناسب چاپ