به گونه ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
و پیمان برادریات
با جبل نور
چون آیههای جهاد
محکم
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و ساعتی بعد
در باران متواتر پولاد
بریده بریده
افشا شدی
و باد
تو را با مشام خیمهگاه
در میان نهاد
و انتظار در بهت کودکانه حرم
طولانی شد
تو آن راز رشیدی
که روزی فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست.
(گنجشک و جبرئیل)
«راز رشید»،عاشوراسرودهای کمنظیر در تاریخ ادبیات آیینی معاصر است. دکتر سیدحسن حسینی در این کوتاه سروده نشان داد که ضرورت ایجاد نوگرایی در حوزههای فرمی- بلاغی و زیبایی شناختی در شعر آیینی را به خوبی دریافته و به کار بسته
است.
سوای محتوای ارزشمند و اشارتهای ارجاعی به فرازهایی از ماجرای نهضت کربلا و حادثه عاشورا که وجه غالب بسیاری از این دست سروده هاست، سوای هنرسازههای پرشمار به کار رفته که با کمترین تصنع و تفاخری، کاروانی از ظرفیتها و ظرافتهای بلاغی و زیباییشناختی را به راه انداخته و حتی سوای ایجاز هنرمندانه، زبان آوری، تصاویر پویا، لحن و آهنگی نیرومند و احساس و عاطفه ای گرم و گیرا که در سراسر شعر موج می زند؛ فرم درونی و ساختار بیرونی آن، در نهایت انسجام و استحکام ممکن برای این شعر رقم خورده است.
این مهم در کنار غریب گردانی های صورت گرفته که همگی مناسب و متناسب با حال و هوا و محتوای اثر شکل گرفتهاند، بر غنای ادبی آن افزوده
است.
شاعر از پیمان میان دو برادر تا صحنه کشته شدن یکی از آنها، پیش از دیگری، را آنچنان فشرده و شاعرانه روایت می کند که این روایت با آنچه که خوانندگان در حافظه دارند، تفاوت چندانی
ندارد.
کمتر پیش میآید که در سرودههای آیینی، شاهد شعری باشیم که در آن، هم دقایق شعری از جنس تخیل و فراواقعیتها حضور پررنگی داشته باشند و هم استناد اصل ماجرا حفظ شود. از این رهگذر، حسن حسینی در راز رشید موفق بوده است.
از هنرسازهها گفتیم. برخی از این شگردها و تمهیدات برآمده از بدیع، بیان، صناعات معنایی و …، اینگونه اند:
ـ به گونه ماه: تناسب میان گونه و ماه، تشبیه ابالفضل به ماه که یادآور لقب او، قمر بنیهاشم است.
ـ نامت زبانزد آسمانها بود: کنایه است و اشارتی دارد به شهره دلاوری و زیبایی او.
ـ و پیمان برادریات با جبل نور: استعاره از امام حسین(ع)است.
ـ چون آیههای جهاد محکم: تشبیه پیمان آن دو به آیات المحکمات قرآن. معنای ضمنی: این پیمان- ولایت امام در باور شیعیان- آسمانی و الهی است.
ـ تو آن راز رشیدی: استعاره از حضرت ابالفضل است.
ـ که روزی فرات: راز و روز، جناس ناقص اختلافی دارند.
ــ بر لبت آورد: ایهام دارد. یک معنا این که فرات تو را بر ساحل خود آورد. به تعبیری، فرات عاشقت بود، که اراده و عشق فرات در اینجا جاندارانگاری است. و معنای دوم اینکه فرات خود رودی است که تشنه تو بود(عاشقی عطشناک) و تو را مانند آب بر لب های تشنهاش آورد. در این معنا، ضمن ایجاد فضایی پارادوکسیکال(تشنگی فرات)، بازهم جاندار انگاری زیبایی دارد. هر دو معنا در تصویر و تخیلی زیبا ارائه شده. راز بر لب آوردن کنایه است. راز بر لب های فرات ماند. گویا راز میان فرات و اباالفضل هنوز میان آن دو باقی است.)
ـ و ساعتی بعد در باران متواتر پولادر بریده بریدهر افشا شدی: بزرگنمایی یا مبالغه در باران پولاد. پولاد مجاز از شمشیر و نیزه است.
ـ واج آرایی حرف «ر» که ضمن ایجاد نغمه حروف، بریده بریده را برجسته کرده که یادآور بریدن دست های علمدار است. واج آرایی حرف «ا» و «کسره نقش نما» برغنای موسیقای رجزگونه شعر افزوده است. تناسب میان متواتر و بریده بریده و راز و افشا؛ تصویر و تخیلی غنی است.
ـ و باد ر تو را با مشام خیمهگاه ر در میان نهاد: تشبیه ابالفضل به رایحهای خوشبو، مجاز از گلی خوشبو. خیمه گاه مجاز از ساکنان خیمه؛ و باد استعاره از خبررسان که جاندارانگاری شده است. تو را با مشام …، حس آمیزی است.
ـ و انتظار در بهت کودکانه حرم طولانی شد: جاندارانگاری بهت، از ظرایف این سطرهاست. بهت کودکانه حرم، مظلومیت و معصومیت اهل حرم را صد چندان کرده است.
ـ تو آن راز رشیدی ر که روزی فراتر بر لبت آورد: تکرار ساختاری موسیقی ساز، در ضمن تاکید بر راز میان ابالفضل و فرات که بخشی از آن را می دانیم و ای بسا بسیاری از آن را ندانیم و این معنای ضمنی که فرات عظمت تو را برای ما آشکار کرد که خود تشنه بودی، آب نخوردی و در راه آب آوردن برای کودکان حرم تشنه لب کشته شدی. و کنار درک تو کوه از کمر شکست.
درک، اوج واژه گزینی مطلوب در این شعر است و به جمله معروف «یا اخا ادرک اخا»ی ابالفضل اشاره دارد. برای نخستین بار، وی امام خویش را برادر خطاب می کند و آنهم ماجرایی شنیدنی دارد که بماند.
واج آرایی حرف «ک»، ضمن ایجاد نغمه حروف، کوه را که ایهام دارد و در یک معنا استعاره از امام حسین است، برجسته کرده است. کل عبارت ایهام دارد و معنای دوم، آن است که شناخت تو- ابالفضل- بسیار دشوار است. تناسب میان کمر و کوه و شکستن کمر که کنایه است.
code