در شرایطی که سوریه و عراق درگیر یک رویارویی فرسایشی با داعش و دیگر عوامل افراطگرا هستند، مذاکره با گروه ۱+۵ تبدیل به محوریترین دغدغه سیاستخارجی ایران شده و مصر با تحولات پر سرعت و بحرانهای هزینهزای داخلی مواجه است، منطقاً مسأله فلسطین، موضوعی ثانوی در رخدادهای جاری خاورمیانه تلقی میشود و سکوت سیاسی حول و حوش رویدادهای فلسطین، این ذهنیت را در تلآویو ایجاد میکند که اکنون زمان تعقیب اهدافی است که در شرایطی نسبتاً عادیتر، نمیشد به آنها پرداخت.
حجم گسترده کشتار کور زنان و کودکان فلسطینی، ظرف چند هفته به نتانیاهو نشان داد که دچار محاسباتی کاملاً اشتباه شده و به طمع تحقق برخی اهداف سیاسی، در دامی گرفتار شده است که خروج از آن به سادگی میسر نیست. تغییر هدف ابتدایی عملیات نظامی در غزه، از «خلعسلاح حماس» به هدف نهایی «تخریب تونلهای مرزی» به سادگی نشانگر محاسبات غلط اسرائیل و این واقعیت است که دولت نظامی نتانیاهو، برای یافتن راه خروج از این بحران خود ساخته، تلاش میکند.
نتانیاهو قصد داشت با راه اندازی جنگ غزه در برابر افکار عمومی:
* این پیام را به آمریکا بدهد که شأن گذشته را برای کاخ سفید در رخدادهای مربوط به خود در خاورمیانه قائل نیست.
* به کشورهای منطقه بگوید که بدون هیچ مانع سیاسی، نظامی و اخلاقی، تصمیماتش را هر چند خونین و خطرآفرین، به طور یکجانبه عملی میکند.
* در آستانه تشکیل دولت وفاق ملی فلسطین، با مقصر جلوه دادن حماس در شروع رویاروییها، مانع پیوند غزه و کرانه باختری شود.
* این مسئله را برای جهان غرب جا بیندازد که در شرایط کنونی خاورمیانه (با استناد به کارنامه داعش) راه افتادن حمام خون به دست اسرائیل نیز پدیدهای عادی است!
این که اسرائیل تا چه حد توانسته این اهداف سیاسی را محقق کند، قابل برآورد نیست و اصولاً چندان اهمیتی هم در مقابل ضربات سیاسی که به سبب جنگ اخیر غزه متحمل شده است، ندارد. موج بی سابقه و بینهایت گسترده محکومیت جنایات اسرائیل که در قالب تظاهرات مردمی در چهار گوشه جهان، واکنشهای برجستهترین محافل سیاسی و رسانهای و سازمانهای بینالمللی خود را نشان داد، اثبات کرد که هیچ عاملی به اندازه نتانیاهو و دکترین افراطگرایی صهیونیستی، نمیتواند عدم مشروعیت انسانی این دولت را برای ادامه حیات سیاسی، به اثبات برساند. تنها حمله به بیمارستانها و مراکز امن اعلام شده توسط سازمان ملل و به خاک و خون کشیدن غیرنظامیان درآن، کافی است که برای جهانیان آشکار کند که نتانیاهو با تشکیل حکومتی شبهنظامی در اسرائیل، ادامه حیات سیاسی خود را در حفظ ناامنی مرزهایش و سراسر منطقه میبیند و برای تداوم این شرایط، از هیچ سبعیتی روگردان نیست.
نیاز به درک عمیقی نیست تا پیبرد که رفتار اسرائیل، جز بازآفرینی و عمق بخشیدن به نفرت در خاورمیانه، محصولی به دست نمیدهد و هرگونه مدارا و مماشات غرب، به ویژه آمریکا با سیاست کنونی، شراکت مستقیم در جنایات است. ضروریترین و فوریترین اقدامی که محافل سیاسی جهانی و ذینفوذ در شبکه سیاسی اسرائیل میتواند برای توقف کشتار کور و فجایع کنونی در غزه انجام دهند، متوقف کردن ماشین جنگی این رژیم در گام اول و به زیر کشیدن نتانیاهو از اریکه قدرت در گام دوم است.
این اقدام برای غرب، کاملاً عملی و مقرون به عدالت و ضرورتهای سیاسی است، اگر مایل باشد که حتی برای یکبار، از اعمال استانداردهای دوگانه دست بردارد.
هنگامی که غرب در حرکتی یکپارچه، پس از سرنگونی یک هواپیما برفراز اوکراین و مرگ ۲۹۰ نفر، پیش از پایان تحقیقاتی مستقل، دست به تشدید تحریمها علیه روسیه میزند، این حداقل توقعی است که وجدان جهانی از آنها دارد تا اقدام مشابهی در قبال قربانی شدن حدود ۲۰۰۰ انسان، با عاملان مشخص جنایت در غزه داشته باشند.
آمریکا و دیگر متحدان غربی اسرائیل نباید از یاد ببرند که ادامه سیاست استاندارد دوگانه در خاورمیانه ملتهب امروز، شرایط حضور در منطقه را برای آنان دشوارتر خواهد کرد.