آیینهای محرم، از آغاز این ماه تا روزهای تاسوعا و عاشورا که اوج سوگواری و عزاداری شیعیان است، بیشک در زمره بزرگترین مناسک مذهبی در سراسر جهان محسوب میشود. تنوع شیوههای عزاداری و حضور گسترده و بزرگ جمعیت در مساجد و تکایا و حسینیههاو حتی خانهها و خیابانها وجهه و جلوهای فراتر از یک آیین عبادی به این ایام و این مناسک میبخشد. از سوی دیگر نیز راهپیمایی اربعین در عراق، که طی سالهای گذشته، میلیونها تن از زائران و عزاداران را راهی عتبات عالیات در کشور عراق کرده است، علاوه بر جنبههای اقتصادی و مذهبی و آیینی، پیامها و نمادهای سیاسی مهمی نیز با خود دارد که مهمترین آن، حضور پرتعداد و پر قدرت و اهمیت شیعیان در حساسترین نقطه از جهان اسلام است.
عزاداری محرم در سالهای پس از انقلاب، به صورت طبیعی، اهمیتی مضاعف یافت و توجه بدان از شکل و صورتی خودجوش و مردمی، با برنامهها و تمایلات و بودجهها و حتی گرایشهای برخی جریانهای سیاسی در حکومت به هم آمیخت. این امر اگر در آغاز بر جلوه و شکوه آن افزود، آما به تدریج تعارضات و مشکلات خاصی را نیز بدان تحمیل کرد که بخشی از آن مربوط به چرخه اقتصادی حمایتی از هیئتهای مذهبی بود و بخش دیگر، دور شدن از نهادهای خودجوش مردمی و حتی ظهور برخی متولیان مؤثر که کوشیدند از حضور گسترده مردم برای جریانها و افرادی در عالم سیاست بهرهبرداری کنند.
ذات و گوهر عزاداری محرم و توجه به نهضت سیدالشهدا(ع) و یارانش در روز عاشورا، براساس فلسفه و درکی که ما از آموزگاران خردمندی چون استاد مرتضی مطهری آموختهایم، مقدمهای است برای توجه به حقایق والاتر، آموزههای اخلاقی، انسانیت و شجاعت، ایستادگی در برابر ظلم و ستم، اصلاح دین پیامبر(ص) که به دست خرافه پردازان تحریف شده بود، جلوگیری از استبداد اموی و موروثی شدن خلافت، آن هم توسط فاسدترین و ریاکارترین افراد جامعه که به عنوان کارگزاران یزید و خاندان بنیامیه، تمام حق گویان و حق جویان را از میدان به در کرده و هر صدای مخالف و منتقدی را در گلو خفه میکردند. درس بزرگ نهضت حسینی(س)، شکستن سکوت و خفقانی بود که در عصر نزدیک به پیامبر، توسط وارونهسازان حقیقت و غاصبین خلافت برحق رخ داده بود. اینکه به نام رسول(ص) و با خواندن آیات قرآن و تکیه بر ظواهر دین، اصل ایمان و گوهر اخلاق و اهداف عدالت جویانه آن را تباه کنند و در پوشش حکومتی جائر و متکی به رعب و خشونت، حتی فرزندان و نوادگان حضرت مصطفی صلیالله علیه و آله و سلم را بیرحمانه از دم تیغ بگذرانند یا اسیر و خانه نشین و زندانی سازند. این حقایق، باطن و روح مناسک محرم است و بیگمان باید اصل و ریشه را دریافت تا فرع و شاخ و برگ نتواند جانشین آن شود.
آنچه منظور و مقصود تشیع و بزرگان آن بوده است، همواره همین آموزهها و درس آزادگی از سید و سالار شهیدان(ع)، قمر بنیهاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) و حضرت زینب(س) بانوی شیردل کربلا که یک تنه دربار سفاک یزدیان را به آشوب کشید و با سخنان کوبنده و منطق قدرتمند خود، ریاکاران و خونریزان و غاصبان را رسوا کرد، بوده، و آیا جز این است؟
اگر عزاداری و نوحه سرایی و رقت و اشک و اندوهی بر دل شیعه علی و حسین و همه پیروان مذهب جعفری لازم است، بیشک تنها مقدمهای است بر این درسها و این تربیت و آموزش اخلاقی. نوحه خوانان و عزاداران، مقدمهای هستند بر درس حقیقت و شجاعت و آزادگی، درس تاریخ و رویدادهایی که از تک تک آنها، عزت و بلندنظری و پاکی و وقار میدرخشد. این درسها را خطبا و روحانیون و سخنوران دل آگاه و درس خوانده و آشنا با حقایق دینی عرضه میکنند. بیتردید امروز ضرورت دارد که هرچه روشنتر روحانیت و مراجع برجسته و خطبای آگاه، به اصل و ریشه توجه کنند و جامعه را نه تنها با حقایق و معارف و آموزههای حسینی آشنا سازند، که با تحریفات وسوء تعبیرهایی که فاقدهرگونه منطق و معرفت یا منبع و روایت صحیح و درستی است، معارضه و مقابله نمایند. شاید هیچ زمانی به اندازه امروز، خواندن و حتی تدریس کتاب «تحریفات عاشورا» اثر استاد مطهری یا «لؤلؤ و مرجان» اثر مرحوم میرزا حسین نوری رحمةالله علیه، ضرورت نداشته باشد. محدث نوری، ضمن اذعان به فضیلت گریستن و گریاندن در عزای امام حسین(ع)، دو شرط اساسی برای بیان مطالب و روضه و منبر و مدایح و مراثی عنوان میکند؛ اول اخلاص و دوم راستگویی. میرزاحسین نوری، دروغ بستن به خدا و معصومین را از کبائر معاصی میداند و سخن کوتاه کنم به گفته شهید مطهری که در کتاب «حماسه حسینی» درباره این کتاب و وظایف روحانیت و علما نوشت:
«کتاب مرحوم حاجی نوری (رضوانالله علیه) درست یک قیام به وظیفه بسیار مقدسی است که این مرد بزرگ کرده است؛ مصداق قسمت اول این حدیث است: «اذا ظهرت البدع فلیظهر العالم علمه». در اینطور موارد، وظیفه علماست که حقایق را بدون پرده به مردم بگویند، هر چند مردم خوششان نمیآید، وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند و مشت دروغگویان را باز کنند.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۷۲)
عزاداری محرم در سالهای پس از انقلاب، به صورت طبیعی، اهمیتی مضاعف یافت و توجه بدان از شکل و صورتی خودجوش و مردمی، با برنامهها و تمایلات و بودجهها و حتی گرایشهای برخی جریانهای سیاسی در حکومت به هم آمیخت. این امر اگر در آغاز بر جلوه و شکوه آن افزود، آما به تدریج تعارضات و مشکلات خاصی را نیز بدان تحمیل کرد که بخشی از آن مربوط به چرخه اقتصادی حمایتی از هیئتهای مذهبی بود و بخش دیگر، دور شدن از نهادهای خودجوش مردمی و حتی ظهور برخی متولیان مؤثر که کوشیدند از حضور گسترده مردم برای جریانها و افرادی در عالم سیاست بهرهبرداری کنند.
ذات و گوهر عزاداری محرم و توجه به نهضت سیدالشهدا(ع) و یارانش در روز عاشورا، براساس فلسفه و درکی که ما از آموزگاران خردمندی چون استاد مرتضی مطهری آموختهایم، مقدمهای است برای توجه به حقایق والاتر، آموزههای اخلاقی، انسانیت و شجاعت، ایستادگی در برابر ظلم و ستم، اصلاح دین پیامبر(ص) که به دست خرافه پردازان تحریف شده بود، جلوگیری از استبداد اموی و موروثی شدن خلافت، آن هم توسط فاسدترین و ریاکارترین افراد جامعه که به عنوان کارگزاران یزید و خاندان بنیامیه، تمام حق گویان و حق جویان را از میدان به در کرده و هر صدای مخالف و منتقدی را در گلو خفه میکردند. درس بزرگ نهضت حسینی(س)، شکستن سکوت و خفقانی بود که در عصر نزدیک به پیامبر، توسط وارونهسازان حقیقت و غاصبین خلافت برحق رخ داده بود. اینکه به نام رسول(ص) و با خواندن آیات قرآن و تکیه بر ظواهر دین، اصل ایمان و گوهر اخلاق و اهداف عدالت جویانه آن را تباه کنند و در پوشش حکومتی جائر و متکی به رعب و خشونت، حتی فرزندان و نوادگان حضرت مصطفی صلیالله علیه و آله و سلم را بیرحمانه از دم تیغ بگذرانند یا اسیر و خانه نشین و زندانی سازند. این حقایق، باطن و روح مناسک محرم است و بیگمان باید اصل و ریشه را دریافت تا فرع و شاخ و برگ نتواند جانشین آن شود.
آنچه منظور و مقصود تشیع و بزرگان آن بوده است، همواره همین آموزهها و درس آزادگی از سید و سالار شهیدان(ع)، قمر بنیهاشم حضرت اباالفضل العباس(ع) و حضرت زینب(س) بانوی شیردل کربلا که یک تنه دربار سفاک یزدیان را به آشوب کشید و با سخنان کوبنده و منطق قدرتمند خود، ریاکاران و خونریزان و غاصبان را رسوا کرد، بوده، و آیا جز این است؟
اگر عزاداری و نوحه سرایی و رقت و اشک و اندوهی بر دل شیعه علی و حسین و همه پیروان مذهب جعفری لازم است، بیشک تنها مقدمهای است بر این درسها و این تربیت و آموزش اخلاقی. نوحه خوانان و عزاداران، مقدمهای هستند بر درس حقیقت و شجاعت و آزادگی، درس تاریخ و رویدادهایی که از تک تک آنها، عزت و بلندنظری و پاکی و وقار میدرخشد. این درسها را خطبا و روحانیون و سخنوران دل آگاه و درس خوانده و آشنا با حقایق دینی عرضه میکنند. بیتردید امروز ضرورت دارد که هرچه روشنتر روحانیت و مراجع برجسته و خطبای آگاه، به اصل و ریشه توجه کنند و جامعه را نه تنها با حقایق و معارف و آموزههای حسینی آشنا سازند، که با تحریفات وسوء تعبیرهایی که فاقدهرگونه منطق و معرفت یا منبع و روایت صحیح و درستی است، معارضه و مقابله نمایند. شاید هیچ زمانی به اندازه امروز، خواندن و حتی تدریس کتاب «تحریفات عاشورا» اثر استاد مطهری یا «لؤلؤ و مرجان» اثر مرحوم میرزا حسین نوری رحمةالله علیه، ضرورت نداشته باشد. محدث نوری، ضمن اذعان به فضیلت گریستن و گریاندن در عزای امام حسین(ع)، دو شرط اساسی برای بیان مطالب و روضه و منبر و مدایح و مراثی عنوان میکند؛ اول اخلاص و دوم راستگویی. میرزاحسین نوری، دروغ بستن به خدا و معصومین را از کبائر معاصی میداند و سخن کوتاه کنم به گفته شهید مطهری که در کتاب «حماسه حسینی» درباره این کتاب و وظایف روحانیت و علما نوشت:
«کتاب مرحوم حاجی نوری (رضوانالله علیه) درست یک قیام به وظیفه بسیار مقدسی است که این مرد بزرگ کرده است؛ مصداق قسمت اول این حدیث است: «اذا ظهرت البدع فلیظهر العالم علمه». در اینطور موارد، وظیفه علماست که حقایق را بدون پرده به مردم بگویند، هر چند مردم خوششان نمیآید، وظیفه علماست که با اکاذیب مبارزه کنند و مشت دروغگویان را باز کنند.» (مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۷۲)