شاید هیچ زمانی بهتر از این زمان برای اسرائیل فراهم نشده باشد یا فراهم نشود که به قلع و قمع مخالفان موجودیت خود از جمله حماس بپردازد زیرا از یک طرف کشورهای عربی در بدترین اوضاع ممکن از بعد از جنگ دوم جهانی قرار دارند و از طرف دیگر حماس موقعیت خود را در میان دولتهای عربی و تا حدی مردم عرب از دست داده و در بحران عربی موجود؛ موقعیتی را که سابق بر این از آن برخوردار بود فعلا برخوردار نیست.
در بعد از راه افتادن « بهار عربی» در برخی از کشورهای عرب تأثیرگذار نظیر مصر و سوریه، جهان عرب یکپارچگی نسبی خود را از دست داد. در مصر دولت مرکزی چند بار دست به دست و ثباتی شکننده براین کشوربزرگ عربی حاکم شد تاجایی که دولت در ساماندهی اوضاع نابسامان داخلی با مشکلاتی روبرو شد. در عراق و سوریه نیز در شرایط بحران و فقدانساز و کارهای امنیتی کشور به حدی رسید که گروهی نظیر داعش دولتی جداگانه را برپا داشته است.
در لیبی هم که اوضاع مشابه سوریه است و هرج و مرجی غیرقابل توصیف برآن مستولی است. دیگر کشورهای عربی هم ؛ حال و روز بهتری ندارند و هرکدام با مشکلات عدیده اقتصادی – سیاسی داخلی و منطقهای و بین المللی مواجه هستند.
ربوده شدن سه جوان اسرائیلی و به قتل رسیدن آنها که بعداز یک ماه هیچ گروهی مسئولیت آن را برعهده نگرفته است، بهانهای خوب برای تلآویو فراهم کرد که از این فرصت برای سرکوب مخالفان تندرو فلسطینی خود استفاده کند و به دنبال آن ناپدید و سپس کشته شدن یک جوان فلسطینی آتش خشم را در هردو طرف مشتعل نمود و عزمها را جزم کرد تا به یک جنگ تمامعیار حماس با اسرائیل تبدیل شود.
ساکنان غزه که از محاصره کشنده و طاقتفرسای اسرائیلیها به ستوه آمده بودند در ارزیابیهایشان به این جمعبندی رسیدند که از شرایط پیشآمده برای مطالبه حقوق حقه خود که در گام نخست رفع محاصره تحمیلی است، استفاده و بهرهگیری کنند.
در یک سوی معادله خاورمیانه، اسرائیل برای قلع و قمع نیروهای حماس و درهم شکستن جبهه مقاومت و از دیگر سو فلسطینیها برای رهایی از محاصره به مقابله با همروی آوردند.
استدلال صهیونیستها در این جنگ این است که میکشیم تا مقاومت در هم شکسته شود و منطق فلسطینیها براین پایه قرار دارد کشته میدهیم تا محاصره برداشته شود.
اکنون نزدیک به یک ماه ازاین جنگ نابرابر میگذرد. نابرابر از این جهت که ارتش اسرائیل مجهز به آخرین فناوری در سیستمهای دفاعی و تهاجمی است و حماس با راکتپرانی و با امید به بهرهگیری از تونلهای زیرزمینی با ابتداییترین وسایل دفاعی به مقابله با اسرائیل روی آورده است.
مردم غزه با دادن بیش از ۱۹۴۰ شهید که در حال افزایش است و چند هزارمجروح و چند صد هزار نفر آواره از خانه و کاشانه و خراب شدن هزاران ساختمان و….. از بینرفتن زیرساختهایی که طی چند سال اخیر احداث شد، متحمل ضربات غیر قابل جبرانی شدند.
اسرائیل که احتمالا از ابتدا تصور چنین مقاومتی را از سوی فلسطینیها نمیکرد، به اعتراف خودش بیش از ۶۰ کشته داده که تقریبا همه آنها از نظامیان اسرائیل هستند.
دامنه این جنگ نابرابر هر روز گستردهتر میشود و تلفات انسانی از غیرنظامیان در غزه بیشتر و بیشتر میشود و براثر عملکرد اسرائیل، تمامی حقوق انسانی به سخره گرفته شده و موقعیت پوچ سازمان ملل و شورای امنیت که به ظاهر برای جلوگیری از جنگها و کشتار غیرنظامیان شکل گرفته است مشخصتر میشود و در ظاهر قضیه، فریادرسی وجود ندارد.
آمریکا و کشورهای عضو ناتو که برای حمله به افغانستان و عراق و لیبی اندکی درنگ نکردند ودر پارهای از مواقع برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل به این کشورها حمله کردند، در توقف ماشین جنگی اسرائیل در کشتار انسانهای بیگناه و بیدفاع در غزه تعلل میورزند و به دفاع از اسرائیل برخاستند و کشتار زنان و کودکان و سالخوردگان غزه حتی در مدارس تحت نظارت سازمان ملل را به عبارت حق دفاع از خود برای اسرائیل توجیه میکنند.
اگرچه در ناامیدی بسی امید است، ولی در حال حاضرامیدی به آتشبس بر این جنگ سایه نینداخته است. انگاربشر قرن ۲۱ میخواهد نشان دهد و ثابت کند که در سبوعیت به گذشته خود بازگشته است و حقوق بشر بیش از مستمسکی برای تسویه حساب قدرتهای بزرگ با جهان سوم نیست.
دکتر سیفالرضا شهابی