زاویه
شورای کویته و ناآرامی ها در بلوچستان پاکستان
مریم وریج کاظمی ـ پژوهشگر مسائل ژئوپلیتیک
«شورای کویته» به همراه «شورای میرانشاه»، «شبکه حقانی» و «حزب اسلامی گلبدین حکمتیار» از مهمترین و تاثیرگذارترین گروه های کلیدی «طالبان» به شمار می آیند. «شورای کویته» را به عنوان یک عامل محرک برای احیای مجددگروه طالبان و همچنین به عنوان برنده جنگ ۲۰ ساله در افغانستان می دانند. این شورا با موفقیت یک سیستم قضایی، اجرایی و نظامی موازی را در افغانستان در جریان مبارزه با نیروهای آمریکایی ایجاد کرد و در جنوب افغانستان به ویژه در درَه رود هلمند -جایی که بیش از ۷۰۰۰ نیروی آمریکایی در آنجا مستقر بودند- فعال بود. زمانی که طالبان فقط از ایجاد ترس و وحشت برای گسترش نفوذ خود استفاده می‌کرد، «شورای کویته» سیاست «به دست آوردن قلب‌ها و ذهن‌ها» را در پیش گرفته بود و بدین ترتیب با جذب جوانان در مدارس و افراد مذهبی تندرو، روند حکومت سایه در افغانستان را تسهیل کرد. در مجموع، «شورای کویته» پشتوانه فکری و ایدئولوژیکی جنبش طالبان به شمار می آیدکه هم «شورای میرانشاه» و هم «شورای پیشاور»،گروه های تابعی هستند که زیر نظر آنها فعالیت می کنند.
با این حال، طبق ادعای مقامات آمریکایی، «شورای کویته» از سوی سازمان اطلاعات پاکستان حمایت می‌شود. در این راستا «مت والدمن»در گزارشی نوشت که ادامه حضور و رشد «شورای کویته» در بلوچستان پاکستان، نشانه آشکاری از حمایت اطلاعات داخلی پاکستان از این گروه شبه‌نظامی است.اوکه باچندین فرمانده طالبان درافغانستان صحبت کرده بود نتیجه گرفت که این سازمان حتی در جلسات «شورای کویته» نیزشرکت کرده است.
به اعتقاد بسیاری از مردم بلوچستان پاکستان، «شورای کویته» از مدیریت و کنترل امنیت محله های شهر و آزار و اذیت مخالفان گرفته تا سرمایه‌گذاری در بیمارستان‌هایی که شبه‌نظامیان بازگشته از افغانستان در آنجا معالجه می‌شوند و همچنین در املاک و مستغلات تا کراچی حضور فعال دارد و بدین ترتیب این حضور گسترده تدریجا موجب بحران های امنیتی در پاکستان شده است. در این راستا یک تحقیق میدانی نشان می دهد «شورای کویته» که تا چند سال پیش فقط مردم را به جنگ با ایالات متحده آمریکا تشویق و بلوچ ها را برای آتش زدن تانکرهای تدارکات ناتو استخدام می کرد، اکنون از آنها می خواهد در مقابل دولت و حاکمیت پاکستان جبهه گیری کنند.
از سوی دیگر شرایط زندگی روزمره زیر سایه «شورای کویته»نیز به شدت مختل شده است چراکه این شورا ضمن اینکه در محله های خود محدودیت هایی را برای زنان جهت تردد در شهر اعمال کرده است، افرادش به کافی نت ها و فروشگاه های موسیقی در سراسر شهر نیز حمله می کند. به اعتقاد بسیاری از بلوچ ها، افراط گرایی در این ایالت از لحظه ای که طالبان پس از رانده شدن به پاکستان توسط ناتو شروع به سازماندهی مجدد به عنوان «شورای کویته» در بخش هایی از بلوچستان کردند، آغاز شده است. بلوچ ها از آنجایی که قربانیان مستقیم ستیزه جویانه «شورای کویته» هستند، درک بهتری از تهدیدات ناشی از تروریست ها دارند اما برخی رسانه های پاکستان نقض حاکمیت توسط «شورای کویته» را مورد توجه قرار نمی دهند و این موضوع به آنها اجازه می دهد به طور تصاعدی رشد کنند و فعالیت های مخرب خود را در این ایالت ادامه دهند.
مردم بلوچستان پاکستان که برای چندین دهه تحت اتحاد پیچیده سرداری (فئودالی) – نظامی پاکستان در فشار به سر می بردند اخیراً از حضور خفقان‌آور و گسترش فعالیت «شورای کویته» در استان خود و ناتوانی ارتش پاکستان در مهار آنان به شدت ناامید شده اند. به گفته مردم، نیروی پلیس و در راس آن ارتش برای مقابله با قدرت روزافزون ستیزه جویان «شورای کویته» که دارای سلاح های خودکار و پیشرفته هستند ناتوان و ضعیف عمل می کنند. این در حالیست که اخیرا اعضای «شورای کویته» پلیس هایی را که مخالف قدرت آنها بودند هدف قرار داده و کشتند. بی شک، ارتش از حضور «شورای کویته» و نقش مهمی که در افغانستان و پاکستان ایفا می کند آگاه است، با این حال دستان ارتش پاکستان به دلیل بی ثباتی داخلی در ایالت بلوچستان، کمبود امکانات و منابع به ویژه به دلیل عدم تمایل آنها برای باز کردن جبهه جنگ دیگر بسته است؛ ضمن اینکه با توجه به جمعیت زیاد پشتون ها در ارتش، آنها از دستور کشتن اعضای پشتون «شورای کویته» سرپیچی می کنند و این موضوع پیش زمینه ای برای بروز هرج و مرج و ناآرامی در بلوچستان پاکستان است.
به نظر می رسد ترکیب محرومیت سیاسی و اجتماعی-اقتصادی بلوچ ها با پتانسیل تبدیل شدن بلوچستان به یک مسیر ترانزیتی کلیدی برای انرژی و تجارت بین المللی-تحت کریدور اقتصادی چین و پاکستان- یک دوره بحرانی را در ژئوپلیتیک منطقه رقم بزند که قدرت و مشروعیت خود را از جریان های افراطی بنیادگرا تامین کند، چراکه هر یک از قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در قامت یک رقیب سعی در پیگیری اهداف خود و کنار زدن دیگر رقبا دارند و از ابزارهای استراتژیک قدرتمندی مانند جنبش های قومی-سیاسی-مذهبی بهره می برند.
در این میان طالبان متعهد به آرمان های «شورای کویته» به دلیل رهبریت ایدئولوژیک و بازوهای حمایتی خارجی، می تواند محیط عملیاتی پیچیده ای را برای شبکه درهم تنیده ای از جهادی ها تحت عناوین مختلف فراهم آورد تا منازعات دیرینه قوم گرایانه و جنبش های مذهبی را همسو با واقعیت سیاسی کنونی در افغانستان پیگیری کنند که این موضوع چشم انداز روشنی از تقسیم نرم مناطق مرزی پاکستان را نشان می دهد. البته این مسئله از چشم مقامات ارشد پاکستان پنهان نمانده است، از این رو مصالحه و سازگاری ایدئولوژیک با گروه های سیاسی ومذهبی مستقر در مرز مشترک با افغانستان در کنار تحمیل اقدامات بازدارنده امنیتی در دستور کار قرار دارد.

نسخه مناسب چاپ