سه موقعیت فرضی در تجارت ایران وکانادا
 

شاید بارها شنیده باشید که اطلاعات مهم‌ترین سرمایه است، اما من می‌خواهم این عبارت را به این گونه بیان کنم که در عصر حاضر وقت و انرژی بالاترین سرمایه است.چراکه با میلیون‌ها دلار سرمایه هم امکان به عقب بردن زمان وجود ندارد و این وقت و انرژی است که برای به دست آوردن اطلاعات سرمایه گذاری می شود و بسیار حائز اهمیت است.
کتاب ” تجارت بارازردر کانادا ” حاصل چهار سال فعالیت تحقیقاتی و تجربیاتی است که در انجمن بازرگانی ایران و کانادا به دست آمده است. در این کتاب بر خلاف خیلی از کتب تلاش شده که خوانندگان آن به شکلی واضح و مشخص بتوانند یک نقشه راه را برای کسب و کار خود پیاده سازی کنند و به مرحله اجرا برسانند، تا حد ممکن از کلی گویی پرهیز شده است و روی تمامی جزئیات با ذکر مثال‌های مختلف کار شده است.
من سال‌هاست که بین ایران و کانادا در حال فعالیت هستم و به جرات می‌توان گفت که در داخل کشور کانادا ilبرای مردم وتجار وسرمایه گذاران دایره المعارفی که مثال یک نقشه راه باشد وجود ندارد. بلکه اطلاعات به صورت بسیار پراکنده و با حجم زیادی وجود دارد که عملا باعث شده است که کسی نتواند از آن‌ها استفاده کند.
یکی از افرادی که این کتاب را خوانده بود، این طور نقل می‌کند که اگر این کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شود در داخل کانادا متقاضیان بسیار زیادی خواهد داشت زیرا هزاران اطلاعات پراکنده در یک جا متمرکز و به شکلی کاملا کاربردی بیان شده است.
اما در حقیقت باید گفت که فلسفه وجودی نوشتن این کتاب از تورم بالا و گرانی دلار سرچشمه گرفت. گرانی دلار و نسبت آن با ریال به خودی خود اتفاق خوبی نیست ولی از نگاهی دیگر، یک فرصت است. همچنین شرایط تحریم موجب شده است که تولید کنندگان ایرانی به سطح بالاتری از کیفیت به نسبت سال‌های گذشته برسند و به جرات می‌توان گفت که امروزه کالاهای ایرانی از لحاظ کیفیت و زیبایی به مراتب در سطح بالاتری نسبت به موارد مشابه دارند و این روند هر روز در حال بهتر شدن است.
از طرف دیگر، ما با قوانین و واقعیات در ارتباط هستیم، یعنی باید توجه بیشتری داشته باشیم که کمتر به دنبال حواشی اخبار باشیم چراکه امروزه نقش و جایگاه رسانه ها در آمریکای شمالی بیش از آن که با واقعیات سر و کار داشته باشد، یک ابزار تبلیغاتی است و متاسفانه برخی مواقع دیده می‌شود که جو حاکم در بخش خصوصی از همین ابزار تبلیغاتی تاثیر پذیری دارد که این رویه‌ای کاملا اشتباه است.
به نظر می رسد تحریمی که رسانه‌های امریکای شمالی از آن صحبت می‌کنند، از چیزی که در عمل و قوانین بین المللی وجود دارد، خیلی بزرگتر است و برخی اوقات شاید لازم باشد که بدون توجه به بخش رسانه با واقعیات روبرو شویم و این کاری است که ما هر روز در انجمن بازرگانی ایران و کانادا در حال انجام آن هستیم و خوشبختانه دست آوردهای قابل قبولی هم در هشت سال گذشته داشته‌ایم.
همچنین باید به خوبی بدانیم که امروزه تعاریف واژه صادرات نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است و ساختار جهانی پذیرای روش‌های سنتی نیست، به همین دلیل نقش و جایگاه آموزش و فرهنگ سازی نوین صادراتی بیش از گذشته مورد اهمیت واقع شده است. بازارهای بین المللی در انتظار ما نیست بلکه این ما هستیم که باید خودمان را روز به روز با روش‌های نوین صادرات همگام کنیم. کشور‌های مختلف با شناخت ظرفیت‌های صادرات به کشور کانادا محصولات خود را صادر می‌کنند و ایران هم می‌تواند سهم قابل توجهی در این صادرات داشته باشد و بعد مسافت گرچه در حمل و نقل بین المللی و هزینه تمام شده صادرات اهمیت دارد، اما مانع جدیدی نیست؛ به عنوان مثال روزانه میلیون‌ها تن محصول از چین به نقاط مختلف جهان صادر می‌شود.
لذا با توجه به این دلایل تصمیم به انتشار این کتاب گرفته شد و پس از چهار سال تلاش موفق شدم کتابی در حدود ۱۴۰۰ صفحه در اختیار تمامی ایرانیان قرار دهم و معتقدم اگر این کتاب منجر به ورود یک دلار ارز بیشتر به ایران شود، شخصا احساس غرور وادای دین به ایران خواهم کرد؛ کما اینکه در انجمن بازرگانی ایران و کانادا هم هدف نهایی همین است.
این کتاب سه موقعیت فرضی را بیان می‌کند. اما پیش از آن باید به این نکته توجه داشت که وقتی صحبت از کانادا می‌کنیم، منظور فقط بازار حدود ۴۰ میلیون نفری کانادا یا اقتصاد قوی آن نیست، بلکه صحبت از آمریکای شمالی و حوزه به اصطلاح نفتا می‌کنیم.
سه موقعیت فرضی عبارت است از اینکه فرد یا شرکتی که امروزه در ایران قرار دارد و علاقمند است با کانادا وارد تجارت شود و پس از مدتی این فرد از کانادا با دیگر کشورهای دنیا منجمله ایران هم وارد تجارت می‌شود. باید توجه داشت که کانادا صنایع و تولیدات بسیار خوبی دارد که امروزه ایران به آن نیاز دارد به عنوان مثال تجهیزات معادن ایران که سال‌هاست مستهلک شده و نیاز به بازسازی دارند و شرکت‌های کانادایی هم وجود دارند که مدت‌ها پیش با ایران در این زمینه کار می‌کردند و اکنون هم علاقمند به کار هستند.
در موقعیت فرضی دوم، یک فرد یا شرکت ایرانی به خوبی می‌آموزد که چگونه از کانادا با دیگر کشورهای دنیا منجمله ایران وارد کار شود و موقعیت فرضی سوم هم بر می‌گردد به ساختار نوین صادرات در کشور مقصد؛ یعنی زنجیره تامین که حتی در کشورهای پیشرفته رشته دانشگاهی با نام مدیریت زنجیره تامین یا (ساپلای‌چین) وجود دارد . دراین راستا،صادر کننده ایرانی حالا مستقیم در بازار داخلی کانادا ورود می‌کند و حتی براساس قوانین تجارت کانادا این آزادی عمل را دارد که خود مستقیما به مردم کانادا هم خدمات ارایه داده و یا کالاهای خود را بفروشد.
در این کتاب خواننده به صورت کاملا کاربردی در این سه موقعیت فرضی قرار می‌گیرد و بدون آنکه حتی نیاز باشد از کشور خارج شود یا سفری به کانادا داشته باشد تمامی این فرایندها را انجام می دهد. چنان که هم اکنون شرکت‌های مختلف ایرانی هستند که توانسته‌اند به این نقطه برسند و ماهم در انجمن توانسته‌ایم تا حد امکان به آنها یاری برسانیم.
درنهایت، امیدوارم تمام آنچه راکه در این سال ها آموخته و تجربه کرده‌ام را در کنار تمامی اطلاعاتی که به صورت منسجم و یک جا و کاربردی جمع آوری کرده ام، در این کتاب به درستی پیاده شده باشد که آن وقت می‌توان جمله ابتدایی این یادداشت را این طور اصلاح کرد که”اطلاعاتی که در دسترس همگان باشد و همه بتوانند از آن استفاده کننده بالاترین سرمایه است، نه اطلاعاتی که تنها عده محدودی بتوانند از ان بهره ببرند”.
محمد وحیدی راد، مدیرعامل انجمن بازرگانی ایران وکانادا

نسخه مناسب چاپ