باید هنگام بحث درباره موضوع «حدیث و کتب حدیثی»، کاملاً توجه داشت که چه مسیر صعب و دشواری پیموده شده و چه مقدمات مفصلی فراهم آمده که چنین جوامع حدیثی ارجمندی به مجموعه معارف نقلی شیعه افزوده شده است. آن هم در شرایطی که پراکندگی، فقدان سند واعتبار و ناآشنایی با مبادی علمالحدیث، سبب شده تا اعتماد و استفاده علمی از نقلیات در پژوهشهای شیعی معاصر ، محدود شود؛ محدودیتی که به دلیل پراکندگی و گستردگی و در عین حال ناپالودگی منابع روایی شیعه، محسوس است. نقلیات که سرچشمه بسیاری از معارف شیعه، و حتی یکی از سرچشمههای علوم عقلی است ـ چنانکه صدرالمتألهین و دیگران با استناد بدان وارد در بسیاری مباحث عقلی شدهاند ـ بدون استخراج و تصفیه منابع اصلی حدیثی تقریباً بلا اعتبار وغیرقابل استفاده است. لذا آنچه بهعنوان تجربه گزینش، موضوعبندی یا ترتیبدادن صحاح و گزیدهها مطرح شده، تلاش و پژوهشی مشکور و بسیار لازم است.
در همین زمینه با توضیحاتی که از پی خواهد آمد، بدون تردید، کتاب شریف «الحیات» تا این زمان بهترین نمونه کوشش و تلاش برای دستیابی به منبعی مطمئن و موثق جهت عوام و خواص محسوب میشود. ما در اینجا از بحث گزیدهها و گزینههای حدیثی در دوره معاصر درمیگذریم و فقط از منتخب احادیث که در نوع خود ممتاز محسوب می شود ، سخنی می گوییم:
سفینه البحار ـ این کتاب، گزیدهای بس دقیق و معتبر از مجموعه عظیم «بحارالانوار» اثر علامه مجلسی است. دقت و بصیرت علمی مرحوم حاج شیخ عباس قمی، سبب شده تا این اثر به معتبرترین گزیده معاصر حدیث شیعه بدل شود. از آنجا که بحارالانوار تقریباً جامع اغلب احادیث شیعه است، محدث قمی توانسته، گزیدهای معتبر از مطولترین جامع حدیثهای شیعه، به سبک و سیاق خود، فراهم آورد. رجوع به سفینه البحار و اعتماد علمای بزرگ و سایر علاقهمندان به حدیثهای پیامبر و ائمه، این کتاب را به عنوان یکی از بهترین مراجع روایی شیعه درعصر حاضر بدل کرده است. این اثر در ۸ جلد تدوین شده و بهترین چاپ آن از سوی انتشارات اسوه در سال ۱۴۱۴ ه ق طبع شده است. بعدها کسان دیگری نیز در این راه گام نهادند که هیچیک البته توفیق و وثاقت «سفینه البحار» را به دست نیاورد. از جمله مرحوم آقا شیخ علی نمازی که «مستدرک سفینه البحار» را تألیف کرده است.۱ در سفینه البحار، مرحوم محدث قمی، به صورت الفبایی، روایات را دستهبندی و تدوین کرده است. ضرورت دارد ترجمه فارسی مناسبی نیز همراه این اثر مهم به خوانندگان عرضه شود.
الحیات اثری بدیع در طبقهبندی و ارائه احادیث
این نمونهها که ذکر شد، البته هر یک به شکلی دارای ارزشهایی بوده و در پاسخ به نیازهایی شکل گرفته است، اما انصافاً باید گفت «الحیات» اثری ممتاز و یگانه است که بر مجموعه عظیمی از دقتها، تجربهها، نیازها و نظریات ابداعی و متجددانه استواری یافته و به همین دلایل، میتواند دائرهالمعارف حدیثی مورد نیاز و طرف رجوع معاصران ـ بهویژه نسلهای نوپدید ـ واقع شود.
الحیات، اثر محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، تا کنون در ۱۲ جلد به چاپ رسیده است. مرحوم استاد احمد آرام، شش مجلد از آن را به فارسی بر گردانده که به همت دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است. چاپ متن اصلی همراه با ترجمه، بهترین شیوه انتشار این اثر است که به بازار عرضه شده و در دسترس قرار گرفته است. به نظر میرسد، با توجه به محدودیتهای آموزش و به ویژه زبانآموزی، ترجمههای موثق و مطمئن از متون دینی، امری اجتنابناپذیر باشد. در این مورد خاص، استاد احمد آرام در مجلد اول الحیات، کاری بزرگ و بسیار ماندگار به انجام رسانده است و از آن پس نیز با توجه به دقت و اهتمام مولف، سیاقی مطمئن برای ترجمه بهترین مجموعه آیات و روایات معاصر شیعه در نظر گرفته شده است.
استاد محمدرضا حکیمی، یکی از چهرههای شناخته شده فرهنگ دینی معاصر است. علاقه وی به معارف شیعه، بهویژه معارف نقلی و آموزههای معصومین سلامالله علیهم اجمعین بر هیچکس پوشیده نیست. ایشان از عنفوان جوانی چهرهای متدین و پژوهنده در محافل علمی داشته و چند گرایش عمده در آثار خود نشان داده است: اول عدم تمایل به علوم عقلی و فلسفه، دوم علاقه به نگارش آثار دائرهالمعارفگونه و مجموعی، سوم تعلق خاطر به حدیث و روایت، چهارم عشق و ارادت به علما و متفکران بزرگ شیعه اعم از متقدم و متأخر…، و پنجم گرایش به نثر خوب و پالایش یافته پارسی که با استواری و ذائقه سبکی خاصی تجلی مینماید. در این موارد لازم به توضیح است که آثار متعدد محمدرضا حکیمی به ما اجازه میدهد تا دست به یک داوری کلی بزنیم و در زمینههای مشخصی آثار وی را مورد نقد و تحلیل قرار دهیم. به ویژه آثار متأخر وی را، و علیالخصوص کتاب «مکتب تفکیک» که حاصل آخرین گرایشها و پژوهشهای وی است. پس در این مختصر، کلیاتی درباره این مجموعه آثار، بدون ورود در جزئیات عرضه میکنیم تا شاید فرصتهای
مناسب تری در امکان نقد و بررسی تک تک آنها فراهم آید.۲
۱) حکیمی میکوشد تا آثارش آمیزههایی از ادبیات فارسی و دینی او در گذشته پژوهشهای تخصصی در ادبیات داشته و از جمله در کتاب «ادبیات و تعهد در اسلام» اختصاصاً در این موضوع تحقیق نموده است. همچنین قصایدی به عربی سروده و در بخشهایی از کتابهای کلی و عمومیاش ـ نظیر «دانش مسلمین» ـ نیز به موضوع ادبیات پرداخته است. اما از همه مهم تر کیفیت نثر فارسی حکیمی است که گاه از واژگان سره پارسی نیز بهرهها میبرد و در مجموع با استعارهها و تشبیهات متخذ از ادب کلاسیک فارسی و استشهاد به اشعار، غنا یافته است. این نکته درباره نام آثارش نیز صدق میکند.
۲) حکیمی با ارجاع و رجوع و شیفتگی نسبت به شخصیتهای ممتاز شیعه در عصر حاضر، همواره سعی دارد الگوهای مورد نظر خود را به جوانان معرفی نماید. اساساً هدف وی از نگارش کتابهایش به فارسی ادبی نیز، ایجاد ارتباط با نسل جوان است و نه رهروان سالخورد فرهنگ و دین و ادب. از جمله شخصیتهای مورد علاقه وی، میتوان در درجه اول بنیانگذاران مکتب تفکیک، خاصه شیخ مجتبی قزوینی و میرزا مهدی اصفهانی و آقا موسی زرآبادی را نام برد. همچنین علامه شرفالدین که کتابی مستقل بهنام وی نگاشته، سپس علامه امینی، که دو کتاب «حماسه غدیر» و «یادنامه علامه امینی» را در گرامیداشت آن عالم فقید منتشر ساخته، در ساحت علاقه وی حضور دارند. رویکرد حکیمی به تاریخ نیز از منظر همین شخصیتهاست و از جمله در کتاب «تفسیر آفتاب» در واقع مجموعهای در معرفی و نکوداشت و برجستهسازی چهرههای دینی معاصر پرداخته است که از شخص امام خمینی تا نواب صفوی، دکتر شریعتی و … را در بر میگیرد. همچنین شیفتگی نسبت به مقام علمی و شخصیت استاد محمدتقی جعفری تبریزی همواره در لسان ایشان مذکور است. دو اصطلاح خاص و مورد علاقهای که در این زمینه به کار میبرد «بیدارگران» و «مرزبانان» است و آثار «بیدارگران اقالیم قبله» و «مرزبانان حماسه جاوید» نیز از جمله همین آثار هستند.
۳) حکیمی با نگاهی تحلیلی بر اساس منابع منقول شیعه، برخی وجوه و موضوعات فکری و مذهبی شیعه را به تفسیری تازه آمیخته و در واقع با گزینش و دستهبندی و تفسیر احادیث بر اساس روش خاص خود توانسته بابی متفاوت و تازه در این زمینهها بگشاید. از جمله در موضوع مهدویت با کتاب «خورشید مغرب».
۴) حکیمی با نگارش آثار فرهنگ مدار و کلی نگر که بهترین و کامل ترین شکل آن در کتاب «دانش مسلمین» و تا حدودی «مکتب تفکیک» دیده میشود، سعی دارد انگارهای کلی از فرهنگ شیعی ارائه دهد. یک تفاوت وی با برخی متفکران دینی معاصر در همین مسئله است و او به جای پردازش دستگاهی ایدئولوژیکی، به این دقیقه رسیده که ما نیازمند فرهنگ و منابع فرهنگی هستیم. درک فرهنگی از دین، با ابتناء بر میراث ائمه و بزرگان مذهب شیعه، از جمله بارزههای فکری و سبکی حکیمی است.۳
۵) برجستهسازی علوم نقلی در مقابل علوم عقلی، یکی از ویژگیهای متأخر حکیمی است که در نخستین دوره آثار او دیده نمیشود. در آن زمان، عمدتاً متوجه موضوع پژوهش، بدون تعرض به موضوعات متفاوت یا متخالف بود و این در مورد منابع و مراجع کارش هم صدق میکند. مثلاً ممکن بود که در «یادنامه علامه امینی» مقالهای از شادروان اخوان ثالث درباره ارزشهای شاعرانه قرآن کریم درج شود یا استنادات به شعر شعرای بزرگ فارسی، از جمله استاد ابوالقاسم فردوسی لحاظ شود، ولی در آثار اخیر چنین نیست. به طور اخص «مکتب تفکیک» فاقد خصیصههای دوره اول آثار اوست و چند ویژگی دارد که مهم ترین آن در تمایز قراردادن نقل با عقل و عرفان است. البته وی با رعایت ادب و حرمت میراثگذاران فرهنگ فلسفی و حتی عرفانی، مستقیماً بدان ها نمیتازد، ولی در نهایت هیچ شأنی برای سایر معارف موجود در فرهنگ اسلامی ایران ـ به جز آنچه مستقیماً به منظور وی در موضوع تفکیک مربوط است ـ قائل نیست. این امر به ویژه درباره عرفان مشخصتر است و فلسفه را نیز امری منتج از منابع یونانی و متفاوت از منابع اسلامی میداند.
۶)توجه به پیریزی منابع اصیل دینی با حفظ اصالتهای علمی و رعایت دیدگاهها و نظریات و روشهای جدید. این امر که جزو بزرگ ترین و ارجمندترین فعالیتهای استاد حکیمی است در الحیات به بار نشسته و ما در این بخش، مقاله خود را به بررسی این اثر اختصاص داده و به پایان میبریم.
ویژگیهای الحیات
الحیات، چنانکه مؤلف و مترجم در پیشگفتار جلد یکم گفتهاند، «مجموعهای است دائرهالمعارف گونه» و این مجموعه در عنوان تفصیلی کتاب چنین انعکاس یافته است:
«موسوعه، اسلامیة، علمیة، موضوعیة، تخطط مناهج الحیاة الحرة الصاعدة، للفرد و المجتمع، و تدعوا الی دعم نظام انسانی و صالح، فی جمیع آفاق الارض»
یعنی: «دائرهالمعارفی است اسلامی، علمی و موضوعی که راه و رسم زندگی فردی و اجتماعی آزاد و پیشرو را ترسیم میکند و انسانهای سراسر جهان را به پیریزی یک حاکمیت انسانی صالح فرا میخواند».۴
ظاهراً هدف از تدوین و تألیف این اثر، دستیابی به «یک جهانبینی و جهانشناسی مرتبط» است که بر مبنای متون کلیدی و اصلی دین اسلام تحقق یافته باشد. و این نکته با ایدئولوژیپردازی که مستلزم نگرشی گزینشی، تجویزی و عملگرایانه است تفاوت دارد. به ویژه آنکه مؤلف محترم به صراحت و در همین مقدمه میگوید: «… غرض از آن موعظه و پیشنهاد نیست، بلکه عرضه داشت یک نظام است با ترسیم زمینههای اجرایی آن.»۵ جمله اخیر متسامحاً ذکر شده است.
بزرگ ترین و شریفترین امکانی که یک اثر فرهنگی و یک دائرهالمعارف علمی در حوزه دیانت و مذهب میتواند در اختیار مخاطبان خود قرار دهد، ارائه صحیح و سالم و پالایش یافته و منظم همان اثر است. افراد و متفکران بر اساس نیازها و در پرتو مسائل مستحدثهای که دائماً تجدید یا دگرگون میشود، از طریق امکانات معرفتی و راهجویی صحیح و پندارهای سالم به نتیجههای وثیق و مطلوب خواهند رسید. مسئله دیگر نیز، تنوع برداشتها از امر واحد است. به ویژه اینکه در متن دین بر این امر تأکید شده که مردم شعبه شعبه و از قبائل متفرق آفریده شدهاند و در احادیث نیز بهگونهگونی خلاق هفتاد و دو ملت ـ اصطلاحاً و بالاستعاره ـ تأکید شده است. لذا میتوان گفت که هدف الحیات در ارائه متنی منقح و مبتنی بر فصلبندیهای روششناسانه و علمی که صاحبان اندیشهها و مشربهای مختلف را در رجوع به موضوعات مختلف از دیدگاه متون دینی به کار آید، کاملاً فراهم شده است.
دوره الحیات در ۱۲ جلد، حدود یکصد باب (موضوع کلی) و ۳۰۰۰ فصل (موضوعات جزئی) را در بر دارد. در خلال این بابها و فصلها، تعلیمها و مضمونهایی از قرآن و حدیث گرد آمده است شامل «حقایقی شناختی و علمی، و مسائلی از حرکت و تحول، و از زندگی و انسان، واقعیاتی از زیست جویای انسانی؛ بدینگونه این کتاب مجموعهای است یک پیکره از: الف) مسائل حیات، ب) مسائل انسان، ج) مسائل شناخت، د) مسائل علم، هـ) مسائل هدایت ،و) مسائل تربیت، ز) مسائل تعلیم ، ح) مسائل سیاست و حاکمیت، ط) مسائل اقتصادی ،ی) مسائل عدالت اجتماعی ،یا) مسائل اخلاقی
،یب) مسائل رازوری و عبادت ،یج) مسائل کار و فعالیت ، ید) مسائل هنر ، یه) مسائل اصلاح ، یو) مسائل جامعه، یز) مسائل فلسفه تاریخ ، یح) مسائل تکاملی انسانی
، یط) مسائل تحولآفرینی و انقلاب ، ک) مسائل دفاع و حماسه و بسیاری مسائل دیگر…»۶
با چنین سرفصلهایی، الحیات شاید به این هدف نزدیک شده که شایسته عنوان «جامعترین دائرهالمعارف دستگاهی (سیستمی)، و شاملترین نظام تدوینی عالم اسلامی و متبلورترین پیکره شناختی علمی و شناختی ـ علمی قرآن و حدیث» باشد. این موضوع با توجه به نیازهای فراوان و نوپدید معاصر اهمیت مضاعفی یافته و لذا ارج الحیات بیش از آنچه هست خواهد بود.
نگرش اصلی و بنیادین در الحیات که نقطه قوت آن محسوب میشود، همین برخورد مجموعه و دائرهالمعارفی است که انگارهای فرهنگی و نه ایدئولوژیکی را برای گرایشات، مشربها و موضوعات و مقصودهای متنوع و حتی متفاوت فراهم میسازد. به این ترتیب، برخورد با آیات و احادیث به سبک الحیات، یعنی برخوردی مجموعی، و استفاده تفقهی (نه فقط دقت و اجتهاد در ۵۰۰ آیه مثلا ـ از بیش از
۶ هزار آیه قرآن ـ و احادیث فقهی مربوط به آن آیات)، همانگونه که میتواند در کل ساختمان ساختی اسلام، و گسترههای عملی و تحولی و جوامع انسانی اثر داشته باشد، میتواند «فقاهت» و اجتهاد را نیز بسطی سزاوار و گسترشی فنی و عمیق بخشد، و توان فقه جعفری را، برای ورودی بحث برانگیز در همه پهنههای حیات انسانی نشان دهد، و آن را به جریانی سازنده و پردازنده، بیش از آنچه که اکنون هست ،رهنمون شود.
پینویس:
۱) مفاخر اسلام، جلد یازدهم، محدث نامی حاج شیخ عباس قمی…، نوشته علی دوانی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۷، جلد اول،
ص ۴۹۸، شرح احوال و تألیفات محدث قمی.
۲) آخرین چاپهای مجموعه آثار متعدد محمدرضا حکیمی، از جمله الحیات و مکتب تفکیک، با علامت مشخصه و شکل خاصی ـ چاپ یک دایره قرمز در سمت چپ بالای جلد همه کتابها ـ از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی و بنیاد فرهنگی حکیمی ر انتشارات دلیل ها به چاپ رسیده است.
۳) در مقدمه الحیات، از جمله ویژگیها و اهداف آن «تنظیم جهانشناسی و ایدئولوژی اسلامی است با التزام دقیقه به اینکه جهانشناسی و ایدئولوژی به دست آمده از قرآن و حدیث و از فهم مجموعی و موضوعی آنها باشد.» علیرغم این اظهارنظر، باید دانست که ظاهراً در عبارت فوق مفهوم ایدئولوژی ـ که یک مفهوم تجویزی در اندیشه جدید است ـ متفاوت از این مفهوم در انگارههای معاصر ایران است. به عبارت دیگر، منظور، دستگاه منسجم و روزآمدی از شریعت مد نظر استاد حکیمی است.
۴) الحیات، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد یکم، چاپ دوم ۱۳۷۶، ص ۱۷٫
۵) همان مأخذ.
۶) همان مأخذ، صفحات ۱۹ و ۲۰٫
code