آینده سوریه پس از نشست سه‌جانبه تهران
 

روزنامه قطری العربی الجدید با انتشار یادداشتی به تاثیر نشست سه‌جانبه اخیر در تهران بر آینده پرونده سوریه و ایجاد فضای مشترک میان ایران، روسیه و ترکیه برای تفاهم در این خصوص با وجود منافع متقاطع آنها، پرداخت.
نتایج نشست سه‌جانبه اخیر رؤسای جمهوری ایران، روسیه و ترکیه در تهران، همچنان سوژه رسانه‌های عربی است و گمانه‌زنی‌ها درباره تاثیرات آن در خصوص پرونده‌های مختلف منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله سوریه ادامه دارد.
به گزارش بخش تحلیل بین الملل فارس، روزنامه قطری «العربی الجدید» با انتشار یادداشتی، درباره آینده پرونده سوریه پس از نشست تهران، نوشت: در طول سال‌هایی که ترکیه با روسیه و ایران در پلتفرم آستانه در سال ۲۰۱۷همراه شد، مسکو به دنبال یافتن زمینه مشترک برای نزدیک کردن اهداف متضاد ژئوپلیتیکی خود و آنکارا در سوریه و همچنین ایفای نقش به‌عنوان سرپرست گروه در رقابت ترکیه و ایران بوده است.
به اندازه‌ای که همکاری ترکیه و روسیه برای ایجاد این فضا و توسعه آن به هماهنگی در سایر زمینه‌ها و مسائل منطقه‌ای مانند لیبی، قفقاز جنوبی و همکاری‌های دفاعی اهمیت داشت، تهران و دمشق آن را محدود‌کننده خواست‌ نظام اسد برای بازپس‌گیری کنترل بر مناطقی که هنوز تحت کنترل مخالفان است، می‌دانستند.
از سوی دیگر این امر به منزله فشار بر منافع ژئوپلیتیکی ایران در سوریه نیز بود. با این وجود، پلتفرم آستانه با توجه به نقشی که در عادی‌سازی اوضاع امنیتی در بسیاری از مناطق از طریق توافقنامه‌های آتش‌بس و تبدیل این نیروها به کشورهای ضامن و تضعیف نقش غرب در این درگیری داشت، اهمیت زیادی در مدیریت روند رقابت بین سه کشور داشت.
دلیل اهمیت نشست تهران
نویسنده با این توضیح، تصریح می‌کند: نشست تهران که با حضور روسای جمهوری سه کشور ایران، روسیه و ترکیه برگزار شد، در ادامه مشارکت در چارچوب آستانه ارزیابی می شود، اما این نشست در مقایسه با نشست‌های سابق از اهمیت بالاتری برخوردار بود زیرا در بحبوحه تحولات بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی که بر ماهیت پویایی این مشارکت تأثیر می‌گذارد، برگزار شد.
از یک سو، ایران به دنبال بهره‌برداری از توجه و اهتمام روسیه به جنگ اوکراین به منظور تقویت حضور سیاسی، نظامی و اقتصادی خود در سوریه است و از سوی دیگر، حمایت پهپادی ترکیه از اوکراین و محدودیت‌هایی که آنکارا برای حرکت نیروهای روسی به سوریه از طریق دریا و هوا اعمال کرد ، فشار بر روابط ترکیه و روسیه را افزایش داده است .
نویسنده می‌افزاید:با وجود استراتژی متعادل کننده آنکارا در مناقشه مسکو و غرب، به نظر می‌رسید که ترکیه مصمم به استفاده از تحولات جاری در جنگ روسیه با اوکراین برای بهبود موقعیت خود در سوریه است.
در این چارچوب، آنکارا مدتی است به آغاز عملیات نظامی جدید علیه یگان‌های مدافع خلق کُرد در سوریه تهدید می‌کند زیرا معتقد است که شرایط کنونی برای تحمیل واقعیت جدیدی در جنگ علیه پروژه جدایی طلبی کُردها مناسب است.به اعتقاد نگارنده، این سه کشور به اهداف متفاوتی نسبت به پلتفرم آستانه رسیده‌اند.
روسیه نقش رهبری خود را در سوریه تقویت کرده است و ترکیه و گروه‌های معارض که از آن حمایت می‌کنند را وادار به کنار گذاشتن پروژه سرنگونی نظام اسد و مشارکت بخشی از آن در تلاش برای پایان دادن به درگیری‌ها کرده است.
برای ایران، این تغییر رویکرد ترکیه به منزله اعتراف به شکست تلاش‌ها برای سرنگونی اسد بود. در مورد ترکیه نیز، این کشور توانست تا حد زیادی خود را وقف مقابله با پروژه جدایی طلبی کردها کند.
منافع متقاطع مشارکت سه‌جانبه روسی، ایرانی و ترکی
در ادامه این یادداشت آمده است: با این حال، این مشارکت سه جانبه همواره در معرض منافع متقاطع بوده است. دلیل این امر این است که این مشارکت در واقع محصول دو مشارکت متناقض است. اولی، روسی-ایرانی، مبتنی بر منافع مشترک در حمایت از تداوم و تقویت نظام اسد است، هرچند که با یکدیگر نیز بر سر نفوذ در آن رقابت می کنند. دوم،روسی-ترکیه که فراتر از جغرافیای سوریه است، اما توانایی دمشق و تهران را برای بازپس‌گیری کنترل بر مناطق باقیمانده در دست مخالفان را محدود کرده است.
علاوه بر این، باید به نقش رهبری روسیه برای محدود کردن دامنه فعالیت‌های ایران در سوریه از طریق مشارکت با اسرائیل و روابط همکاری با ترکیه نیز اشاره کرد.
اشتیاق مسکو برای توسعه روابط با تهران
در ادامه یادداشت العربی الجدید آمده است: اکنون مسکو همچنان به مشارکت با آنکارا اهمیت می‌دهد، اما انزوای غربی که پس از جنگ اوکراین در معرض آن قرار گرفت، آن را وادار کرد تا بیشتر بر توسعه روابط با ایران و رساندن سطح آن به یک مشارکت راهبردی تمرکز کند.
پوتین مشتاق است که از تجربه موفق ایران در همزیستی چندین دهه با تحریم‌ها و توسعه زمینه‌های مشارکت با ایران در بخش‌های مختلف از جمله انرژی که یکی از حوزه‌های اصلی درگیری روسیه و غرب است، بهره‌مند شود.
نگارنده همچنین ادعا می‌کند که مسکو می‌خواهد پهپادهای ایرانی را برای استفاده در جنگ علیه اوکراین به دست آورد. این امر مزایایی را که ترکیه از سکوی آستانه کسب می‌کند، کاهش می دهد.
مخالفت همسوی روسیه و ایران با خواست ترکیه برای آغاز یک حمله جدید علیه یگان‌های کُرد، نشان می‌دهد که چگونه مسکو تمایل دارد موضع ایران را در مورد نقش ترکیه در سوریه مد نظر قرار دهد. در نتیجه، اسرائیل نیز برای ادامه عملیات نظامی خود علیه حضور ایران در سوریه مشکل خواهد داشت.
ایجاد فضای مشترک میان ایران، روسیه و ترکیه
بنا بر این یادداشت، در چنین وضعی است که نیروهای سه‌گانه مذکور، در این مرحله فضای مشترکی برای تفاهم پیدا می‌کنند که عبارت است از فشار برای خروج آمریکا از شمال شرق سوریه و مهار پروژه تجزیه‌طلبی کُردها. خروج آمریکا از افغانستان و تمایل واشنگتن به کاهش دخالت خود در منطقه، سئوالاتی را درباره آینده حضور آمریکا در سوریه ایجاد کرد.
اجلاس تهران با موافقت برای همکاری در مبارزه با تروریسم توانست موضوع یگان‌های کُرد را در چارچوب این مذاکرات سه جانبه قرار دهد.
نویسنده می‌گوید:با توجه به عدم تمایل آنکارا به بازگرداندن دو منطقه تل رفعت و منبج، در غرب فرات، به دست نظام اسد، هنوز توافق حاصله در نشست تهران، نامشخص است و حتی احتمال شکست آن در پایان نیز وجود داد.
چالش اصلی درباره این نشست، چگونگی ترجمه این توافق سه جانبه پیرامون همکاری در مبارزه با تروریسم در میدان است.به اعتقاد نگارنده، پوتین، رئیسی و اردوغان علیرغم اختلافاتشان، مایل بودند که تمایل خود را برای ادامه همکاری در سوریه ابراز کنند. توافق سوچی که در سال ۲۰۱۹میان آنکارا و مسکو در مورد منبج و تل‌رفعت به دست آمد، زمینه مناسبی برای آغاز مذاکرات برای حل و فصل احتمالی آتی است.
بر خلاف مسکو که همواره تاکید می‌کند، نگرانی‌ها و دغدغه‌های امنیتی ترکیه درباره پروژه جدایی‌طلبی کردها را مدنظر قرار می‌دهد، تهران به منظور مشروعیت نبخشیدن به حضور نظامی ترکیه در سوریه، از اتخاذ چنین ادبیاتی، پرهیز می‌کرد.
با این حال، حرف امروز ایران در زمینه نقش ترکیه واقع‌بینانه‌تر شده است. تهران در سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران به آنکارا، تمایل خود را برای ایفای نقش میانجی بین آنکارا و دمشق نشان داد.
بر اساس این یادداشت، تفسیرهای متعددی برای این تغییر در گفتمان ایران وجود دارد و گفته‌ می‌شود که تهران به دنبال تلطیف روابط خود با آنکاراست به این امید که آنکارا را از درگیر شدن در یک بلوک منطقه‌ای با رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی خلیج فارس برای مقابله با نفوذ خود در سوریه و منطقه دور نگه دارد.
دوم، ایران مشغولیت روسیه به جنگ اوکراین را فرصتی برای تقویت حضور خود در شمال سوریه می‌داند و همکاری با ترکیه در مبارزه با یگان‌های کرد مقاومت آنکارا را در برابر خواسته‌های تهران را می‌کاهد.
مشارکت درهم‌تنیده ایران، روسیه و ترکیه در سوریه
با توجه به این‌که روسیه درگیر جنگ به ظاهر طولانی اوکراین است، پوتین نمی‌تواند هیچگونه اختلالی در موازنه سوریه را تحمل کند، که وی را ملزم به سرمایه‌گذاری بیشتر منابع نظامی در آن‌جا می‌کند.
در نهایت، راهبرد روسیه و ایران در سوریه روشن است. اسد در قدرت باقی می‌ماند و به او کمک می‌شود تا کنترل کل کشور را دوباره به دست آورد.
نگارنده ادامه می‌دهد: بر اساس آن‌چه گفته شد، مشارکت سه جانبه ترکیه، روسیه و ایران در سوریه برای آینده قابل پیش‌بینی، همچنان در هم تنیده خواهد بود، حتی اگر آنکارا به انجام عملیات نظامی در شمال سوریه تصمیم بگیرد. آینده روابط روسیه و اسرائیل در سوریه، نیز منوط به روند درگیری روسیه و اوکراین است. اگر مسکو و غرب موفق شوند با شروط روسیه به درگیری پایان دهند، پوتین به احتمال زیاد به وضع قبلی در روابط با ایران و اسرائیل در سوریه باز خواهد گشت. در غیر این صورت، وضع جدیدی که بین ایران و روسیه ایجاد می شود، تداوم خواهد یافت.
اقدام نظامی ترکیه در شمال سوریه به زیان تروریست‌ها می‌شود؟
« شعیب بهمن » کارشناس مسائل بین الملل هم در گفتگو با فارس ضمن بررسی مشکلاتی که اقدام نظامی ترکیه در شمال سوریه ایجاد می‌کند، مسیر اساسی رفع نگرانی ترکیه را در کمک این کشور به سوریه با هدف حفظ حاکمیت و حفاظت از مرزهای سوریه بیان کرد.
مشروح گفتگو چنین است.
– اقدام نظامی در سوریه تا چه میزان موجب ناامنی و بی‌ثباتی منطقه می‌شود؟ و اینکه راه حل مساله سوریه از چه مسیری می گذرد؟
* مساله سوریه و بحرانی که در این کشور پدید آمده است در مرحله یک بحران رو به خاموشی به حساب می‌آید و از اوج بحران که در سال‌های گذشته داشت، فروکش کرده و دولت سوریه موفق شده است در بخش‌های اعظمی از اراضی خود تسلط حاکمیتی پیدا کند و همچنین گروه‌های تروریستی که در این کشور فعالیت می‌کردند متحمل شکست‌های قابل توجهی شدند.
اکنون گره این بحران در دو نقطه شرق فرات و مناطق شمالی سوریه و ادلب به ویژه نقاط هم مرز با ترکیه قرار گرفته است؛ در شرق فرات حضور نیروهای آمریکایی مساله را پیچیده کرده است که از گروه‌های کردی در آن منطقه حمایت می‌کنند، گروه‌هایی که از نظر ترکیه گروه‌های تروریستی به شمار می‌آیند که این موضوع خود باعث بروز تضادهای جدی در روابط ترکیه و آمریکا هم شده است. گروه‌های تروریستی هنوز در ادلب حضور دارند و این شهر هنوز پاکسازی نشده است که البته در دستور کار سوریه قرار دارد.
آن چیزی که به صورت مستقیم با ترکیه ارتباط پیدا می‌کند، جدا از حمایت‌ها و ارتباطاتی است که ترکیه با برخی از این گروه‌های داخل ادلب دارد و تلاش می‌کند همچنان آنها را برای داشتن یک برگ برنده در تحولات سوریه حفظ کند، مساله
کردهاست و به واقع مساله سکونت کردها در مناطق مرزی سوریه و ترکیه است و اینکه به شکل سنتی و تاریخی، کردها در دو سوی مرزهای ذکر شده ساکن هستند.
– نقش ترکیه در حل مساله سوریه تا چه میزان اهمیت دارد؟
* ترکیه از زمان وقوع بحران سوریه یک راهبرد کلان مبنی بر اینکه بتواند یک منطقه حائل ۳۰ کیلومتری در این منطقه کردی ایجاد کند، داشت و این طرح را هم حتی بارها و بارها با آمریکا و اروپا در میان گذاشت، اما مورد حمایت و پشتیبانی آنها قرار نگرفت.در سال‌های اخیر که روندهایی مثل آستانه شکل گرفت، ترکیه بیشتر روی این موضوع تاکید کرده است که در این منطقه، آوارگان سوری مستقر شوند که این‌ها عمدتاً عرب هستند.
دولت ترکیه با استقرار این جمعیت در این منطقه به دنبال این است که ترکیب جمعیتی را به هم بزند تا ارتباط کردها در دو سوی مرز با یکدیگر قطع شود که برای این کار در گذشته عملیات‌ نظامی مختلفی انجام شده است.
در روزها و هفته‌های اخیر هم مجدداً بحث حمله نظامی به خاک سوریه برای ایجاد این منطقه حائل ۳۰ کیلومتری توسط ترکیه مطرح شده است.
این موضوع بسیار مهم است چرا که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، نه فقط مشکل و معضل حل نمی‌شود بلکه پیچیده‌تر هم خواهد شد.
در واقع اگر ترکیه تمایل دارد تهدیدهایی که گمان می‌کند ممکن است برخی از نیروهای کردی در شمال سوریه علیه امنیت ملی ترکیه داشته باشند، رفع شود راه حل آن حمله نظامی و اقدام نظامی نیست بلکه کمک به دولت سوریه برای قوی‌تر شدن و اراده حاکمیت ملی سوریه در سراسر این کشور است؛ در حقیقت این سوریه است که باید از مرزهای خودش در قبال کشورهای همسایه حراست کند.
اقدام نظامی ضمن اینکه شرایط را پیچیده‌تر می‌کند، مشکلی را به شکل پایدار حل نخواهد کرد؛ مسیر اساسی این است که اگر ترکیه نگرانی امنیتی دارد، این نگرانی امنیتی را از طریق دولت سوریه و کمک به این کشور برای حفظ حاکمیت و حفاظت از مرزهای خودش بتواند رفع کند.
سوابق تاریخی نشان داده است که جریان های تروریستی در جغرافیا و مکان‌هایی می‌توانند پدیدار شوند که در آن مناطق بی‌ثباتی و هرج و مرج وجود داشته باشد و یا یک قدرت فائقه به شکل جدی وجود نداشته باشد که با آن ها مقابل کند.
این در حالی است که حمله نظامی ترکیه به شمال سوریه می‌تواند شرایط امنیتی در این منطقه را بهم بزند و از بین رفتن ثبات و امنیت در این منطقه می تواند شرایطی ایجاد کند که گروه های تروریستی با آزادی عمل بیشتری به فعالیت های خود ادامه دهند.
باید توجه داشت این جریان‌های تروریستی همچنان در ادلب حضور دارند، بنابراین نا امن شدن فضاهای دیگر به آنها این فرصت را می‌دهد که از ادلب خارج شوند و در مناطق دیگر فعالیت‌های خود را گسترش دهند.
در این حال اقدام نظامی ترکیه علیه کردها در طول سال‌های گذشته نشان داده است که این حملات بی پاسخ نخواهد ماند.هر زمان ترکیه اقدامی علیه کردها در داخل سوریه انجام داده است -به دلیل وابستگی‌های سیاسی و نظامی که کردهای سوریه و ترکیه به یکدیگر دارند- ترکیه پاسخ آن را در داخل قلمرو خودش دریافت کرده است؛ کما اینکه در سال‌های گذشته خرابکاری‌ها و اقدامات خرابکارانه در داخل ترکیه به همین واسطه اتفاق افتاده است.
در نتیجه این اقدام اقدامی نیست که صرفاً به سوریه محدود شود و می‌تواند در داخل خاک ترکیه هم عکس العمل و پاسخ متقابلی از سوی جریان‌های کردی داشته باشد.

نسخه مناسب چاپ