بچهها، سلام، تا حالا رویا بافتهاید؟ این چه سؤالی است. معلوم است که بافتهاید. همه بچهها برای خودشان رویا دارند. همه آدم بزرگها هم رویا دارند. همه آدمها در فکرشان، خیالشان، وقتی در جای خلوتی هستند، وقتی خوابیدهاند و دارند سقف را نگاه میکنند، برای خودشان رویا میسازند. رویا خلق میکنند. رویای همه آدمها قشنگ است، اما رویای بچهها قشنگتر است. چون بچهها پاکند، معصومند، مثل فرشتهها مهربانند، فقط خوبی آموختهاند، فقط حرفهای قشنگ یاد گرفتهاند. فقط محبت آموختهاند… حالا ممکن است یک وقتی شیطنتی هم بکنند، مثلاً گیس همدیگر را بکشند! یا خدای نکرده حرف بدی هم بزنند، اما این از روی بدی نیست، یعنی قصد کار بد و اذیت دیگران را ندارند، شاید از روی شیطنت یا ندانم کاری باشد…
حالا بگذریم. راستی بچهها، وقتی آدم در خیالش رویا میبافد، یا وقتی در خواب رویا میبیند، برایش خیلی لذتبخش است، خیلی قشنگ است، خیلی دلپذیر است… مثل طعم یک شکلات، مثل یک کیک خوشمزه، مثل مزه یک گیلاس یا عطر یک گل. خیلی دوستش دارد. یعنی رویایش را خیلی دوست دارد. اما ممکن است زمان که بگذرد یادش برود. یعنی فراموشش کند… چه غم انگیز!
اما بچهها، نگران نباشید. برای اینکه رویایتان را فراموش نکنید راهی هست. راهش این است که رویایتان را بنویسید. همان موقع که برای خودتان رویا بافتید، مثلاً رویایتان این بوده که سوار یک اسب یا ماشین بالدار شدید و پرواز کردید و رفتید بالای ابر و از آنجا پریدید روی ابر سفید قشنگ نرم و یک رنگین کمان قشنگ درست شدو شما خیلی لذت بردید. یا رویایتان این بود که سوار بر یک سفینه بزرگ شدید و از لابهلای ستارهها رد شدید و رسیدید به کره مریخ و آنجا پیاده شدید و منظرههای خیلی قشنگ و خیالانگیز دیدید… همان موقع کاغذ و مداد بردارید و رویایتان را بنویسید تا فراموش نشود. یا اگر اینها را درخواب دیدهاید، صبح که بیدار شدید همه آنچه خواب دیدهاید را بنویسید. اما بچهها یک راه دیگر هم هست. یک راه جالبتر و هیجان انگیزتر. رویاهایتان را بکشید. یعنی نقاشی بکشید. هر چه رویا بافتهاید را با مداد رنگی روی کاغذ یا توی دفترچه نقاشی تان بکشید. نقاشی کنید، خیلی تمیز و با دقت و قشنگ.
بچهها، بیشتر نقاشیها، رویاهای آدمها هستند. آدمها رویاهایشان را نقاشی میکنند تا از یادشان نرود. تا دیگران ببینند. نقاشی رویاها فقط کار بچهها نیست.
آدم بزرگها هم رویاهایشان را نقاشی میکنند. اصلاً بعضی نقاشیهای خیلی مهم و خیلی معروف دنیا، رویا بودهاند که نقاشی شدهاند. مثل نقاشی «شب پرستاره» اثر ونسان ونگوگ نقاش بزرگ هلندی یا «ناهار روی چمنزار» ادوار مانه فرانسوی. بچهها، رویاهای شما قشنگ است. پر از زیبایی است، پر از مهربانی. رویای یک باغ بزرگ، با پرندگان رنگارنگ، درختان بلند، پروانههای زیبا و خرگوشی که لابهلای درختان بازیگوشی میکند…
رویای یک دریاچه قشنگ، دریاچهای زیبا نشسته به پای کوهستانی بزرگ. دریاچهای که هنوز پای آدمها به آن باز نشده و آن را خشک یا آلوده نکردهاند.
با تلألو درخشان نور خورشید. مرغانی که روی دریاچه میخرامند. پرندگانی که آن بالا پرواز میکنند، ماهیهایی که به سطح آب نزدیک میشوند…
رویای یک کوهستان بزرگ، با کوهپایههایی سرسبز و تمیز. آدمهایی که قدر طبیعت زیبا را میدانند و با حیوانات و گیاهان مهربانند…
یک رودخانه خروشان. با آب زلال و شفاف و چمنزارهایی در دو طرف. آهوهایی که بدون ترس از شکارچیان، از رودخانه آب مینوشند. صدای کواک کواک مرغابیها و اردکها… پروانههای قشنگ؛ با بالهای هفت رنگ…آواز پرندگان، رقص قاصدکها بازی سنجابها…
بچهها چقدر خوب بود اگر دنیا این طور بود. همه انسانها همه حیوانات و گیاهان را دوست داشتند. رود و دره و کوه و دریا و کویر و جنگل را دوست داشتند و با آنها مهربانی میکردند. دیگر کسی ارّه تولید نمیکرد، کسی تفنگ شکاری نمیساخت، کسی طبیعت زیبا را کثیف نمیکرد، کسی زمین را آزار نمیداد…
بچه حتماً یادتان باشد که رویاهایتان را نقاشی کنید. رویاهای شما قشنگ است، از رویاهای آدم بزرگها خیلی قشنگتر است. هم آرزو کنید و هم تلاش کنید که رویاهایتان یک روز واقعی شوند…. آن روز جشن بزرگی خواهد بود. زمینی که رویای بچهها در آن واقعی شود بهشت خواهد بود و دنیایی که مانند نقاشی بچهها باشد، جای بهتری برای زندگی است…
code