تأملی در تفاوت سینمای جنگ با سینمای دفاع مقدس
سینمای دفاع مقدس و مؤلفه های آن
سید رضا صائمی
 

واقعیت این است که باید بین سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس تفکیک قائل شد. شاید در ابتدا این تفکیک عجیب به نظر برسد و این سؤال در ذهن خواننده شکل بگیرد که مگر میان سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس تفاوتی وجود دارد؟
دم دست ترین دلیل هم این است که این تفاوت، به تلقی ما از جنگ ایران و عراق برمی  گردد و صرفاً اختلاف در واژه  هاست و درواقع سینمای دفاع مقدس همان سینمای جنگی است. اما واقعیت این است که دامنه و عمق این تفاوت صرفاً در ترمونولوژی واژه  ها نیست که فراتر از آن، ریشه در تاویل های ایدئولوژی دارد.
درواقع تفاوت سینمای دفاع مقدس با فیلم  های جنگی در سینمای جهان را در دو علت عمده می توان بازشناسی کرد. یکی دلایل سیاسی و تاریخی، به این معنا که ما آغازگر جنگ نبودیم و صرفاً به دفاع از خاک و سرزمین خودپرداختیم؛ لذا ما به دفاع مقدسی دست زدیم که زمین تا آسمان با یک جنگ نامقدس و ویران کننده متفاوت است.
دوم که اهمیت بیشتری هم دارد، به تأویل های ایدئولوژیک و نگرش دینی ما به جنگ هشت ساله ایران و عراق برمی گردد که نشانه  ها و تاثیرات این تفسیر را می توان در ساخت فیلم  های جنگی ردیابی کرد. اولاً که خیلی از فیلم  های جنگی ممکن است ساخته شود که مبتنی بر یک واقعیت تاریخی نباشد؛ مثلاً«جنگ ستارگان» یا «موجودات فضایی» را هم می توان یک فیلم جنگی دانست که زاییده تخیل فیلمساز است تا بازنمایییک اتفاق بیرونی. یا اصلا می توان یک اثری جنگی تولید کرد که ناظر به هیچ واقعیت بیرونی نباشد و جنبه انتزاعی و سرگرمی داشته باشد.
اما اگر سینمای جنگ را در تمام کشورهای دنیا مبتنی بر یک واقعه تاریخی فرض کنیم، بازهم تفسیر و تأویل  های دینی و ایدئولوژیک ما از جنگ هشت ساله خودمان، تصویر متفاوتی از سینمای جنگ ترسیم می کند که اختلافات بنیادین با این گونه سینمایی در جهان دارد.
بدیهی است که سینمای دفاع مقدس، علاوه بر امتیازات سینمایی و هنری  اش به واسطه جایگاه و منزلتی که نزد مردم ما از نظر ایدئولوژیکی و تاریخی دارد،به صیانت و حفاظت محتاج است تا خاطرات این دوران حساس تاریخی در سند تصویری سینما ثبت شده و می  تواند بخشی مهم از تاریخ معاصر ما را به جهانیان معرفی کند.
از منظری دیگر، سینمای دفاع مقدس به دلیل موضوعش یعنی جنگ ایران و عراق، یک مساله ملی است که می توان آن را در ذیل سینمای ملی هم قرار داد و بدیهی است که صیانت از مفاخر ملی جزو مسؤولیت  های هر حکومت است.
سنخیت و آمیختگی مفهوم و مصادیق جنگ با سیاست و مصلحت و باورها، کار هنری در حوزه جنگ را در نسبت با حوزه  های دیگر با دشواری  های بیشتری مواجه می  کرد و فاصله گرفتن جامعه از فضای جنگی و حال و هوای دوران جنگ فرصت تازه را برای تجربه  های نو و خلاقانه در این ژانر سینمایی محدود کرد، ولی در جشنواره بیست ونهم شاهد نگاهی دوباره و دیگرگونه به این مقوله بودیم که البته بخش عمده  ای از آن به تغییرات فرهنگی ناشی از تحولات سیاسی مربوط
می  شد.
اما بخش دیگری از این تازگی به برخــی کارگـردان  هــای صاحـب نـام مثـل کیومرث  پوراحمد و خسرو سینایی به سینمای دفاع مقدس برمی  گشت.
اما جنگ، مفهوم یا تجربه ای است که مفاهیم و گزاره  های متضادی را در خود پرورش می دهد و گاه به ضدخویش بدل می شود؛ یعنی ما می توانیم با سینمایی از جنگ مواجه شویم که اتفاقاً علیه جنگ موضع گرفته باشد. موضوعی که به دلیل آمیختگی مفاهیم ارزشی با جنگ ۸ ساله ما فیلمسازی حوزه جنگ را به میدان مین تبدیل کرده که افراد بسیاری را زخمی و از میدان به در کرده است.
گویی نقاط خطرخیز، نه فقط در جنگ که در بازنمایی و تصویر جنگ نیز وجود دارد، اما همزمان با تحولات فرهنگی- سیاسی در جامعه و پذیرش نسبی تکثر و قرائت  های مختلف از پدیده  های انسانی اینک نشانه  هایی از این پلورالیسم معرفتی در حوزه سینمای جنگ نیز دیده می  شود و به تدریج شاهد روایت  های تازه از سینمای دفاع مقدس
هستیم.
روایت  هایی که قرار نیست براساس کلیشه مرسوم دوقطبی، کاراکترهای خویش را در ۲ طیف متضاد خوب و بد ترسیم کند و نگاهی  سیاه و سفید به آنها داشته باشد. نگاهی که دیگر تصویر صرفاً آرمانی از سربازانی خودی و تعریفی ابلهانه و ضعیف از دشمن ارایه نمی  دهد و فراتر از اینها به مناسبات انسانی و زیباشناختی موجود در پدیده زشت جنگ توجه کرده و بیش از آنکه مروج جنگ طلبی و روحیه اکشن باشد، به لطایف انسانی نهفته در آن و صلح می پردازد.
شناخت این ظرفیت و ظرافت  ها می  تواند سینمای دفاع مقدس یا ژانر جنگی به یک فرصت همیشه طلایی برای ساخت آثاری بدل کند که نمونه موفق آن را امسال شاهد بودیم: تنگه ابوقریب. خود این فیلم گواه این مدعاست که می  توان هنوز در سینمای جنگ، شاهد شاهکارهای تازه بود.

code

نسخه مناسب چاپ