ما اغلب دوستان خود را در دوره کودکی تا جوانی و در مقاطع تحصیلی یا کاری پیدا میکنیم. این انتخابی ناگزیر است که در آغاز به نظر میرسد برپایه شانس و اقبال صورت میگیرد؛ یعنی در میان افرادی که بهطور اتفاقی با آنها همکلاس یا همدوره هستیم، با آن کسی که روی نیمکت کنارمان مینشیند یا در زنگ تفریح با او برخورد میکنیم یا جذب شخصیت و حتی ظاهرش شدهایم، صمیمیتر میشویم و او را برای دوستی بر میگزینیم.
هـرچـه بگـذرد، انتخابهایمـان میتواند پختهتـر و منطقیتـر شود. یکی از ویژگیهایی که در سنین بالاتر، بیشتر ممکن است بهعنوان معیار دوستی موردتوجه قرار گیرد، «درد مشترک» است. پسرانی که خدمت سربازیشان را در یک حوزه میگذرانند، زنانی که برای مادرشدن نزد یک پزشک میروند، اعضای انجمن بیماریهای خاص، دو غریبه که با دل گرفته در کنجی از یک پارک نشستهاند یا دانشجویانی که مسیر مشترکی دارند، بهسرعت میتوانند با یکدیگر صمیمی شوند، زیرا حرف مشترکی دارند که به صحبت کردن درباره آن نیز احساس نیاز میکنند و معمولا درباره این موضوع با کسی جز همدرد خود نمیتوانند سخن بگویند، زیرا رسیدن به یک حس مشترک در یک بازه زمانی کوتاه با کسی که بهکلی از مسأله آنان دور است، کار دشوارتری خواهد بود.
دوستان همدرد، به ما این اطمینان خاطر را میدهند که در برابر مشکل خود تنها نیستیم، همچنین امیدوارمان میکنند که در کنار یکدیگر از پس حل مسأله برخواهیم آمد. سپری کردن دوران ناآرام زندگی در کنار این دوستان و ساختن خاطرات مشترک تلخ و شیرین، خواه و ناخواه آنان را به بهترین دوستان ما بدل خواهد کرد.
بنابراین در دوران بحرانها و در طغیان توفانها دست کم میتوانیم به پیداکردن رفقایی امیدوار باشیم که پیوندی عمیق میانمان برقرار خواهد شد و وجودشان دلگرمی آینده ما خواهد بود.
Email:jameettelaat@gmail.com
code