نقش دانشگاه فنی و حرفه‌ای در تولید ملی، رونق اقتصادی و اشتغال‌زایی
روح‌الله فردوسی سوچلمایی ـ پژوهشگر و مدرس دانشگاه فنی و حرفه‌ای
 

بدون تردید، زندگی در قرن بیست و یکم، نیازمند مهارت‌های جدیدی است و به دنبال این ضرورت، مهارت آموزی، از جمله اهداف نظام آموزشی و مهم‌ترین رکن اشتغال‌زایی درکشورهای توسعه یافته تلقی می‌شود، کشورهای در حال توسعه ـ همچون کشور ماـ با سیل عظیم دانش آموختگانی روبه‌روست که پس از فراغت از دانشگاه، در پی دستیابی به شغلی مناسب، وارد بازار کار می‌شوند. اما هنگامی که دانش آموختگان، از فضای دانشگاه خارج می‌شوند و به درون جامعه گام می‌نهند.

با واقعیاتی روبرو می‌شوند که بر خلاف تصوراتشان از آینده است و به همین سبب، انتخاب‌ها و مسیر زندگی‌شان تغییرمی‌یابد. اگر دانشگاه آموزش‌های مهارتی مفید و لازمی به دانشجویان ارائه می‌دهد، بیش از پیش می‌تواند در کاهش تفاوت‌های میان آموزه‌های مهارتی و واقعیت‌های اجتماعی موثر باشد و می‌تواند با ایجاد نوآوری و اندیشه‌ای تازه در زمینه مدیریت‌ها و بهسازی وضعیت آموزش و پژوهش بر این مشکلات فائق آید.

دانشگاه فنی و حرفه‌ای، از جمله نهادهایی است که می‌تواند در این زمینه کمک شایانی کند. رئوس برنامه‌های بلند مدت این دانشگاه نشان می‌دهد، که باید به عنوان دانشگاهی پویا، اشتغال‌زا وکارآفرین وارد عمل شود و پیوند واقعی بین علم و عمل و تبدیل آن به ثروت را در دستور کار خود قرار دهد و تلاش کند تا از طریق تربیت تکنسین‌های ماهر، کارآفرین و نیز تعامل سازنده با مراکز صنعتی، بخش‌های دولتی و غیردولتی، زمینه‌های لازم برای کسب مهارت‌، ایجاد اشتغال وکارآفرینی برای جوانان میهن اسلامی فراهم آورد.

لذا برای تحقق چنین اهداف مبارکی، می‌توان براساس توانایی‌ها و امکانات موجود، اهداف جدیدی را برای دانشگاه فنی و حرفه‌ای تعریف کرد تا همراه با دیگر سیاست‌ها و اسناد بالادستی، دست‌یابی به رویکرد مذکور ممکن شود.

برنامه‌ریزی برای تربیت تکنسین و نیروی کار ماهر به عنوان مهمترین سرمایه انسانی دانشگاه فنی و حرفه‌ای، برنامه‌ریزی برای برقراری ارتباط واقعی بین صنعت و دانشگاه، ایجاد فضای مناسب برای بسط و اشاعه تفکر مهندسی معکوس در آموزشکده‌ها برای ساخت و تولید دستگاه‌های صنعتی مورد نیاز، ایجاد شرکت‌های دانش بنیان وابسته به دانشگاه فنی و حرفه‌ای و تخصیص بودجه به پروژه‌های صنعتی مورد تائید پارک‌های علمی و فناوری، تجهیز کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌های مراکز تابعه و به روز رسانی آن‌ها، برنامه‌ریزی برای توسعه بازارچه‌های مجازی برای عرضه تولیدات و اختراعات استادان و دانشجویان دانشگاه فنی و حرفه‌ای ، برگزاری همایش و سمینارهای معتبر با موضوعات متنوع فنی و مهندسی، ایجاد تعامل موثر با بانک‌های عامل به منظور دریافت تسهیلات برای استادان و دانشجویان برای راه اندازی بنگاه‌های زودبازده اقتصادی، ایجاد تعاونی مصرف برای عرضه مناسب تولیدات مراکز تابعه دانشگاه با برگزاری نمایشگاه‌های فصلی یا دایمی، ایجاد بستر مناسب برای تأسیس تعاونی‌های تولیدی و توزیعی برای استادان و دانشجویان، تعامل با بخش خصوصی برای افزایش بهره‌وری تولیدات بومی دانشگاه فنی و حرفه‌ای،‌ ارائه پیشنهاد برای اصلاح قوانین استخدامی به منظور به کارگیری نیروی ماهر(?تکنسین) در دوایر و نهادهای دولتی اصلاح سرفصل‌های دروس برای کاربردی کردن آموزش و پژوهش، برگزاری دوره‌های آموزشی برای ایجاد نگرش در استادان و کارکنان برای گرایش به تولید ملی و رونق اقتصادی، برگزاری دوره‌های آموزشی با موضوع کارآفرینی برای دانشجویان و استادان و بالاخره بومی‌سازی رشته‌ها با صنایع مرتبط در استان‌ها براساس طرح آمایش سرزمینی که می‌توانند از رئوس اهداف جدید دانشگاه فنی و حرفه‌ای باشند.

دانشگاه فنی و حرفه‌ای، به عنوان یکی از اجزاء مهم نظام آموزش عالی کشور، متصدی اصلی تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص در سطح تکنسین است. لذا نظام آموزشی و پژوهشی متناسب با چنین رویکردی باید تدوین ‌شود تا مهارت‌های لازم شغلی برای ورود به بازار کار رابه دانشجویان بیاموزاند و با مطالعات اجتماعی موثر، آستانه تحمل آنان را افزایش داده، بردباری برای روبرو شدن با پیچیدگی‌های رفتاری جهان جدید صنعتی را در آنان نهادینه کند. دانشگاه فنی و حرفه‌ای باید موانع و مشکلات کنونی کشور در بعد بیکاری، عدم نوآوری و تولید علم و فناوری را بشناسد و سپس، برنامه‌ها و راهبردهای اساسی را تدوین کند تا بتوان در دست‌یابی به سند چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور، در افق۱۴۰۴ امیدوار شد و اهداف آن را تحقق بخشید.

تغییر رویکردها و نگرش در راهبردها و سیاست‌های تدوین شده در نظام آموزشی دانشگاه فنی و حرفه‌ای و سمت و سو دادن و پویا کردن آموزش و پژوهش بر مبنای مهارت آموزی، ایجاد خودباوری در دانش آموختگان و اهمیت دادن به موضوع کارآفرینی، از دیگر ملزومات، رسیدن به هدف چشم‌انداز ۲۰ ساله است. لازمه نیل به این هدف بزرگ. تغییر رویکردهای مدیریتی و رجوع به نخبگان و شایستگان و کارآمدان است که می‌توانند در کوتاه مدت، نگاه اقتصادی مبتنی بر منابع را به نگاه اقتصادی مبتنی بر علم و فناوری تغییر داده و موضوعاتی چون، «مهارت آموزی»، «کار آفرینی» و « اشتغال» را به عنوان بخشی از برنامه کلان کشور، در دستور کار خود قرار دهند و در رفع موانع پیش روی آنها بکوشند.

مهم‌ترین چالشی که دانشگاه فنی وحرفه‌ای با آن روبرو است، تربیت نیروی ماهر و کارآمدی است که توانایی رویارویی با محیط واقعی کار را داشته باشد. این مهم زمانی امکان پذیر است، که سطح آموزش‌ها، قدرت انطباق با تغییرات فناوری در عصر حاضر را داشته باشند و آموزش‌های فنی در دنیا جدید را باید از «عرضه محوری» و همچنین « تقاضا محوری» صرف بر حذر داشت و راه ورود «آموزش مشارکتی» را در نظام آموزشی فعلی هموار کرد. یکی از ویژگی‌های قابل توجه در آموزش‌های مربوط به رشته‌های فنی و حرفه‌ای، حضور فارغ‌التحصیلان مقطع کاردانی در محیط‌های واقعی کار، به ویژه در بخش‌های صنعتی، خدماتی، کشاورزی و فناوری اطلاعات ?است.

تربیت نیروی انسانی ماهر، فعال، خلاق و منطبق بر نیاز واقعی بازار کار، دارا بودن ویژگی‌های کارآفرینانه و همچنین کسب روحیه اشتغال‌زایی، در همین راستا معنا می‌شوند.

نظام آموزشی دانشگاه فنی و حرفه‌ای، باید برای تربیت نیروی انسانی ماهر، خلاق و کارآفرین، آموزش‌های سنتی و استادمحور را به سوی آموزش‌های مشارکتی سوق دهد. در این صورت می‌توان با حمایت از آموزش‌ بر مبنای سیاست‌های مشارکتی و مهارتی در این زمینه گام‌های مهمی برداشت. از جمله عوامل مهم موفقیت دانشگاه فنی و حرفه‌ای در ایجاد کارآفرینی که بتواند مسیر توسعه را هموار سازد، عبارتند از: تقویت زیرساخت‌های آموزشی و پژوهشی و تجهیز کارگاه‌ها و آزمایشگاه‌ها، حمایت از تحقیق و توسعه، ارتقاء مهارت نیروی انسانی و کیفیت مدیریت، که تحقق بخشی از آن‌ها منوط به حمایت دولت‌هاست که باید بدون درنگ و با مطالعه و بررسی دقیق دست به اقدام بزنند.

مقصد، مبداء، راهبردها، سیاست‌ها، برنامه‌ها و هدف‌گذاری‌ها باید به صورت دقیق،‌ شفاف و روشن مشخص شوند. کشور باید زحمات بسیاری برای پیاده‌سازی این امور متحمل شود. در واقع همه ارکان کشور از رأس تا ذیل، باید برای رسیدن به جامعه‌ای با میلیون‌ها نفر دانش‌آموخته ماهر و کارآفرین تلاش کنند؛ چرا که قرن حاضر، قرن مهارت‌هاست و مسیر رشد و توسعه هر کشور توسط نیروهای ماهر، دانش‌آموخته و نوآور هموار می‌شود. در ایران عزیز، پتانسیل‌ها و بسترهای لازم مهیاست، لذا باید بتوانیم در تدوین و پیاده‌سازی رویکرد نظام آموزشی کشور، بر مبنای سه مؤلفه «مهارت»، «کارآفرینی» و «اشتغال‌ پویا» مسیر توسعه و شکوفایی اقتصادی را هموار سازیم.

دانشگاه فنی و حرفه‌ای و اقتصاد مقاومتی

در چند دهه اخیر، آموزش‌های مبتنی بر مهارت، به عنوان مدلی از توسعه پایدار مورد توجه کشورهای در حال توسعه قرار گرفته است، که دولت‌ها تا پیش از توجه و اهتمام به آن، در تئوری‌پردازی‌های اقتصاد خرد و کلان، توجهی بدان نمی‌کردند و از همین جهت، دچار آسیب‌های اقتصادی در حوزه اشتغال می‌شدند. در شرایط کنونی، ایده اقتصاد مقاومتی می‌‌تواند به عنوان راه حلی مقدور و میسور، برای برون رفت از بحران اقتصادی ناشی از تحریم‌های همه‌جانبه باشد، که بیش و پیش از عملیاتی شدن، نیازمند تبیین آموزشی آن در سطوح وزارتخانه‌های مرتبط است، تا با رویکردی حرفه‌ای و عقلانی، بتواند به پویایی اقتصاد ملی‌ مدد رساند.

کنار آمدن با واقعیات اقتصاد کشور و بررسی آسیب‌شناسانه آن، به منظور خروج از رکود اقتصادی، می‌تواند کمبودها و نارسایی‌های اقتصاد ملی را آشکار کرده و در جهت رفع چنین موانعی، راهکارهایی راهگشا و پیشنهاداتی منطقی و روزآمد ارائه کرد.

اقتصاد مقاومتی، اگر بدون آموزش رکن‌های مؤثر اقتصادی پی گرفته شود، نه فقط تولید ملی را رونق نمی‌بخشد، بلکه به رشد اقتصادی دلخواه و اشتغال‌زایی نخواهد انجامید و اقتصاد را با وضعیتی در هم پیچیده و مبهم روبرو خواهد کرد. رکن اصلی چنین آموزشی، آموزش‌های مهارتی است. چرا که بهره‌وری و ایجاد انگیزه در نیروی کار، توسط آموزش مهارتی رو به تزاید گذاشته و کیفیت منابع انسانی کارآمد را ارتقاء خواهد داد. نقش دانشگاه فنی و حرفه‌ای در این باره نباید از نظر مغفول بماند، که چنین نقشی توانسته است مفاهیم، الگوها و ساختارهای پیشین مربوط به آموزش و دانش در این حوزه را دستخوش تغییر کند و ضرورت دارد تا جایگاه و کارکرد آن، در جهت نهادینه‌سازی اقتصاد مقاومتی، مورد توجه قرار گیرد. بنابراین نباید گفتمان اقتصاد مقاومتی در حد انتزاعی تعریف شود، بلکه باید مدلی عرضه کرد تا به نحوی از انحاء، متغیرهای مشخص کننده اقتصاد مقاومتی را در میدان مهارتی آموزش‌های فنی و کاربردی قرار دهد.

در طراحی الگوی اقتصاد مقاومتی مبتنی بر آموزش فنی و حرفه‌ای، دانشگاه فنی و حرفه‌ای به راهبردی مشخص و عملیاتی نیازمند است تا پس از موفقیت در سطح کشور، «دیپلماسی مهارتی» را برای کنش موفق در کشورهای منطقه و جهان طرح‌ریزی کند. بر حسب همین رسالت، دانشگاه فنی ‌ و حرفه‌ای با تربیت نیروی انسانی ماهر و آموزش‌های مهارتی به آن‌ها، راهبرد کلان خود را در دو حوزه حیاتی تعریف می‌کند، که دنبال کردن آن‌ها را از ملزومات آموزش مهارتی دانسته و به عنوان زیربنای اقتصاد مقاومتی می‌پذیرد.

حوزه نخست، تدوین مبانی آموزشی و پژوهشی مبتنی بر کسب مهارت و دانش فنی لازم برای حضور موفق نیروی انسانی ماهر در بازار کار است و حوزه دوم، تلاش جهت پیوند دانشگاه، صنعت و شرکت‌های دانش بنیان و نهایتاً، رونق تولید ملی و دست‌یابی به اقتصاد نیرومند ملی است. بازیابی و بازسازی اقتصاد نیرومند ملی، ضرورت زمان ماست. چرا که به تحقیق می‌توان گفت که اقتصاد کنونی کشور، مبتنی بر خام‌فروشی است چرا که از لحاظ تکنولوژی و منابع انسانی ماهر جهت دست‌یابی به تراز ممتازی از تولید، در وضعیت مناسبی قرار نداریم و برای رفع چنین معضلی، باید با تقویت نمودن و قدرت بخشیدن به نهادهای آموزشی مرتبط، همانند دانشگاه فنی و حرفه‌ای و سازمان ملی مهارت، تولید ملی را به تراز مقبول و مطلوبی رساند و در شکوفایی اقتصاد مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، مشارکت نمود و در این مسیر به اندازه مسئولیت و به قدر توان کوشید.

نسخه مناسب چاپ