درباره زندگی و آثار و فعالیت های فرانسیس ریشار، ایرانشناس فرانسوی
فرهنگ پژوه و هنرشناس
سید مسعود رضوی
 

فرانسیس ژان اوگوست ریشار FRANCIS RICHARD)) ایران شناس و نسخه پژوه باتجربه فرانسوى و در حال حاضر مدیر و مسئول بخش هنر اسلامی موزه لوور پاریس و برجسته ترین کارشناس این حوزه در کشور فرانسه و شاید اروپا است. گفتگوی حاضر در شهریور ۱۳۷۸، یعنی اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی انجام شد، وی در آن زمان مدیر بخش کتب و نسخ خطی پارسی دانشگاه پاریس و کتابدار شرق شناسی دانشگاه سوربن بود. از همان زمان به عنوان ایران شناسی برجسته و مطلع شناخته شده بود و اطلاعاتش درباره ادبیات و نسخه شناسی و فرهنگ و زبان پارسی موجب ارج و احترامی در حوزه ایرانشناسی بود. دکتر ریشار به رسایی و روانی و زیبایی به زبان پارسی سخن می گوید و از این نظر بر همکاران دیگر برتری دارد. البته کریستف بالایی و ژیلبر لازار هم به راحتی و خوب به زبان ما سخن می گفتند، سخنرانی

می کردند، مطلب می نوشتند و گفتگو می کردند. اما انصافاً باید گفت که فرانسیس ریشار، به مثابه ایران شناس ، فهرست نویس و نسخه شناس شهیر فرانسوى، و مدیر بخش هنر اسلامی موزه لوور،

بی گمان در زمرۀ پژوهشگرانى است که خدمات ماندگاری در عرصه هنر و آثار مکتوب و میراث فرهنگى ایرانیان برجای نهاده است و نام و یادش برای ما در فهرست خادمان فرهنگ ایران همواره نیکو و خاطره انگیز خواهد بود.

فرانسیس ریشار در سال ۱۹۴۸ میلادى در شهر پاریس بدنیا آمد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده‏ زبان‏هاى شرقى پاریس رفت و در ۱۹۷۰ در رشته زبان‏هاى فارسى و ادبیات لاتین و یونانى فارغ‏التحصیل شد. او سپس برای ادامه ‏تحصیل به دانشگاه تهران آمد و سال‏هاى ۱۹۷۰ و ۱۹۷۱ را در آن دانشگاه نزد استادان برجسته و نسخه شناسان بزرگى چون محمدتقى دانش پژوه و ایرج‏افشار به آموزش زبان، تاریخ و آشنایی با نسخه‏هاى خطى زبان فارسى پرداخت. فرانسیس ریشار به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، انگلیسى، لهستانى، ترکى، روسى، لاتین و یونانى آشنایى کامل دارد. چندین کتاب و بیش از ۵۰ مقاله علمى – پژوهشى درحوزه هاى مختلف ایران شناسى و نسخه پژوهى حاصل سى وپنج سال تلاش این پژوهشگر فرانسوی است.

ریشار پس از بازگشت به پاریس، پژوهش و تحصیلات خود دررشته تاریخ و زبان‏شناسى را در دانشگاه سوربُن پاریس به مدت دو سال ادامه داد. در سال ۱۹۷۴ کتابدار شعبه نسخه هاى خطى کتابخانه ملى فرانسه در بخش شرقى شد و مسئولیت اداره مخزن فارسى و تهیه فهرست آن را برعهده گرفت تا این که به ریاست کتابخانه شرقى در کتابخانه ملی فرانسه برگزیده شد.

ریشار در سال ۲۰۰۳ به این مشاغل خاتمه داد اما همچنان به تدریس و پژوهش و همکاری درباره ایرانشناسی و اسلام شناسی ادامه داده است. او پس از بازنشستگى از کتابخانه ملى فرانسه، از سوى ژاک شیراک، رئیس جمهور وقت فرانسه، به عنوان مشاور فرهنگى رئیس جمهور و ریاست بخش تازه تأسیس هنرهاى اسلامى در موزه لوور پاریس منصوب شد و هم اینک به عنوان کارشناس ارشد آثار تاریخى و هنرى در این مرکز مشغول به کار است.

فرانسیس ریشارد در مدت نزدیک به نیم قرن همکارى باکتابخانه ملى فرانسه،کتابهاى متعددى در مورد ایران و زبان فارسى نوشته است؛ از جمله:

– فهرست کتاب‏هاى خطى زبان فارسى موجود در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۸۹

– انتشار و معرفى یک نسخه خطى هنرى (با صفحات نقاشى شده) از کتاب خمسه نظامى گنجه ای متعلق به قرن شانزدهم نگهدارى شده‏در کتابخانه ملّى فرانسه در سال ۱۹۹۵

– شاهکارهاى فارسى – نسخه‏هاى خطى از قرن ۱۲ الى قرن ۱۷ که به مناسبت نمایشگاهى به همین نام که در سال ۱۹۷۷ درکتابخانه ملّى فرانسه برگزار شده بود ، انتشار یافت.

– کتاب فارسى (یا ایرانی)، که در سال ۲۰۰۳ انتشار یافت.

در دوم آذرماه سال ۱۳۸۴، مرکز پژوهشى میراث مکتوب، به پاس ۳۵ سال مطالعات ایران شناسى فرانسیس ریشار و ارج نهادن به زحمات و پژوهشهای او در زمینه ایرانشناسی و خدمت به زبان پارسی، و نیز فعالیتهایش در زمینه نسخه شناسى و فهرست نگارى میراث نوشتاری پارسی دری، همایش گرامیداشتى براى او برگزار کرد. در این مراسم، لوحهای از برای تقدیر از زحمات و کارهای او در خدمت به زبان و کتب و هنر و فرهنگ ایرانی، از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز پژوهشی میراث مکتوب وکتابخانة ملّی ایران به فرانسیس ریشار تقدیم گردید.

زنده یاد استاد ایرج افشار در همان جلسه، در ستایش و تعریف از فرانسیس ریشار گفت:« فرانسیس ریشار، آداب، سنن و فرهنگ ایران شناسان مشهور گذشته را در حوزه مطالعات ایران‌شناسی به دوره معاصر منتقل کرده است و در دو زمینه متن‌شناسی و نسخه‌شناسی و نیز در تبیین وجوه هنری نسخه‌های خطی فارسی و بررسی تاریخ نقاشی ایران و ارتباط آن با نسخه‌های خطی، بسیار ماهر است».

از استاد ریشار این راههای تماس و ارتباط هم اینک در دسترس است و کسانی که پرسش و گفتاری با وی دارند یا در پی آشنایی هستند می توانند با او تماس بگیرند:

Francis RICHARDر “CNRS – UMR 7528 – BULAC”ر Mondes iranien et indienر ۶۰, rue de Wattigniesر ۱۲۷۵۰ Paris – Franceر Tél. : +33 (0)1 53 46 15 61ر Fax : +33 (0)1 53 46 15 9

E-mail: francis.richard@bulac.sorbonne.frر E-mail : francisrichard7@voila.fr

از فرانسیس ریشار کتابهایی در ایران و فرانسه به چاپ رسیده، اما شاهکارهای او مقالات زیاد و تیز بینانه ای است که در حوزه تخصصی خود نوشته و ایرانشناسی را همچون سرفصلی پویا در اروپا درخشش داده است. یکی از کارهای ماندگار فرانسیس ریشار، کتاب وی به نام خمسه نظامی گنجه ای است. خمسۀ نظامی گنجه ای (فارسی) در واقع توصیف و تحلیل دستنویسِ Suppl. Person 1029 کتابخانۀ ملّی فرانسه، پاریس شاهکار هنری از سدۀ یازدهم (۱۰۲۹- ۱۰۳۴هـ . ق) به قلم ریشار است که با ترجمۀ سید محمدحسین مرعشی در نشر میراث مکتوب به چاپ رسیده است.

دست نویس شماره ۱۰۲۹ کتابخانه ملی فرانسه، یکی از نفیس ترین نسخه های خمسه نظامی است که در سالهای ۱۰۲۹ تا ۱۰۳۴ ق به خط عبدالجبار اصفهانی از شاگردان میرعماد حسنی کتابت شده است. نگارگر آن حیدرقلی نقاش و حامی او احتمالاً محبعلی از حاکمان صفوی در شمال خراسان است. این نسخه در ۲۰ ژانویه ۱۸۷۷، از سوی کتابخانۀ ملی فرانسه خریداری شده است.

فرانسیس ریشار، فهرست‌نگار و پژوهشگر نسخه‌های فارسی در بخش اول کتاب، دوران سلطنت شاه عباس کبیر را به اجمال شرح می‌دهد. سپس حکایات منظومه را بازخوانی می‌کند و در پایان به توصیف مفصل نسخه، شامل کاتب، انجامه‌ها، نگارگر، سبک نگاره‌ها، شمایل شناسی، صحافی و جلد کنونی آن، می‌پردازد.

خواندن کتاب خمسه نظامی گنجه ای؛ توصیف و تحلیل دستنویس Suppl. Persan 1029 کتابخانه ملی فرانسه، پاریس را به متخصصان و پژوهشگران حوزه نسخ خطی و باستان‌شناسی دوره اسلامی که مخاطبان این کتاب‌اند پیشنهاد می‌کنیم.

کتاب دیگر ریشار، کتاب ایرانی است. این کتاب (که) حاصل تجربیات و تحقیقات چندین ساله ریشار در زمینه نسخه‌شناسی و فهرست‌نویسی است، در بردارنده گزارش چگونگی تشکیل و تنظیم «مخزن فارسی» کتابخانه ملی فرانسه که در طی چهار قرن شکل و سامان گرفته و اکنون به قولی نزدیک به سه هزار نسخه خطی فارسی دارد. و موضوع نقل و انتقال متون در ایران از روزگار قدیم تاکنون است. نویسنده برای نشان دادن وجه عملی دامنه این گستردگی، جامی شاعر نامدار قرن نهم را مثال می‌زند و تحقیقی جامع درباره آثار او و چگونگی شکل‌گیری آنها ارائه می‌دهد، و او را «نمونه موفقیت ادبی» می‌شناساند. یکی از مشخصه‌های این اثر «تزیین» است که مخصوصاً به صورت «سرلوح» در آغاز کتاب و ابتدای هر باب یا فصل به کار می‌رود.

*******

گفتگویی را که در ادامه می خوانید، البته مربوط به سالها قبل است، اما در ادامه مطالب مربوط به شناخت ایران شناسان فرانسوی و درک نگاه آنها به زبان و فرهنگ دیرینه و کنونی میهنمان مفید است. در عین حال باید این نکته را متذکر شوم که برخلاف بسیاری از مستشرقان که افرادی متکبر هستند و بقول ادوارد سعید از بالای پلکان حرف می زنند، ریشار انسانی شایسته و فروتن است و خدمات و علاقه اش یه این زبان و فرهنگ، فراتر از پیشه و رشته است. کافیست اندکی با او سخن بگویید و مراوده ای بیابید، آنگاه درستی این گزاره بر شما آشکار می شود.

میراث زبان فارسی و ایران‌شناسی در فرانسه

گفتگو با فرانسیس ریشار

در ابتدای بحث می‌خواهم خودتان را معرفی بفرمایید.

من فرانسیس ریشار، مسئول کتب خطی فارسی در کتابخانه ملی پاریس هستم و از بیست سال قبل در این مرکز فعالیت کرده‌ام، مسئولیت خطیری که عمدتاً بر دوش من قرار دارد،‌تهیه کردن فهرست جدیدی از نسخه‌های خطی فارسی در پاریس است. در سال ۱۹۹۱، نخستین مجلد از این فهرست منتشر شد که جلدهای دوم و سوم آن را دارم آماده می‌کنم که ان شاءالله بزودی به چاپ می‌رسد. در این فهرست یک بحث مفصل درباره هر یک از نسخه‌ها ارائه می‌شود و به طور خاص، هم به خود متن و هم به کتاب به‌عنوان موردی از تاریخ کتاب و اینکه مردم آن را چگونه تهیه می‌کردند و چه مشخصات صوری‌ای دارد و غیره اعتنا کرده‌ام و اطلاعات جامعی اراده داده‌ام.

این نسخه‌های خطی از چه زمانی و چگونه جمع شده و چه مشخصات و امتیازاتی دارد؟

کلکسیون نسخه‌های خطی فارسی در کتابخانه پاریس، طی زمان نسبتاً طولانی جمع شده و قدمت قابل توجهی دارد. از زمان لویی چهاردهم، در حدود سال ۱۶۶۰ میلادی، اولین مجلد از نسخه‌های خطی فارسی وارد کتابخانه ملوک فرانسه شد. بعدها این کتابخانه ملوک فرانسه، در زمان انقلاب کبیر فرانسه به کتابخانه ملی فرانسه بدل شد و هنوز هم به همین نام شناخته می‌شود. ما می‌دانیم که در همان زمان انقلاب کبیر فرانسه تقریباً حدود هزار جلد نسخه خطی فارسی در این کتابخانه وجود داشته است. یعنی بزرگترین کلکسیون نسخ خطی فارسی در اروپا در آن زمان بوده است. فهرست‌نگاری از این کتابها هم به دلیل ارزش و اهمیت آن در همان زمان شروع شده بود. چند تن از پژوهشگران دانشگاهی در آن زمان اقدام به فهرست‌نویسی و چاپ متون مهم فارسی کرده بودند. آنها اهتمام ویژه‌ای در این کار داشتند و این امر بیانگر اعتنا به تمدن ایران و زبان فارسی بود و فرهنگ ایران به‌خصوص ادبیات فارسی بسیار مهم تلقی می‌شد. در قرن گذشته، یعنی قرن نوزدهم، تدریس و تحقیق درباره زبانهای شرقی از جمله زبان و متون کلاسیک فارسی رونق ویژه‌ای داشت و کتابهای خطی زیادی خریداری شد برای انتشار متن و هم برای گردآوری کتب علمی و آشنایی با فرهنگ‌های مشرق زمین. از طرف دیگر توجه خاصی هم به تاریخ هنر ایرانی و فارسی به وجود آمد. در پایان قرن نوزدهم، چند کلکسیون هنر فارسی و اسلامی در اروپا پایه‌گذاری شد و به یک معنا مسابقه‌ای بین انگلستان و فرانسه برای جمع‌آوری آثار و کتب مصور و خطی شرق آغاز شد که این سال در حقیقت زمان شروع جنگ جهانی اول است. از آن زمان البته این جریان کاهش پیدا کرد اما توجه به نسخه‌های خطی همچنان تداوم داشته و نه فقط فرانسه بلکه انگلستان، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و سایر کشورهای اروپایی نیز هر کدام به نوعی به این مسأله پرداخته‌اند. این توجه به نسخه‌های مصور و خطی شرقی ـ به‌خصوص ایرانی ـ چه از نظر علمی و فرهنگی و تاریخی و چه از نظر تاریخ کتاب در دانشگاه‌ها از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. در حقیقت از نظر کودیکولوژی ـ یعنی تحقیق روی کتابها و نسخه‌های خطی و تاریخ خط یا پالئوگرافی ـ توجه خیلی از پژوهشگران غربی بر این آثار متمرکز شده است. ما امیدواریم که این جریان بیشتر معطوف به شناسایی و فهم بهتر این آثار و محتوای آنها و شرایط پدید آمدن و شکل‌گیری آنها باشد و نه اینکه اینها را کالاهای عتیقه و اقتصادی فرض کنند!

دو سال قبل، نمایشگاهی از طرف کتابخانه ملی پاریس (فرانسه) برگزار شد که در آن نمایشگاه صد و چهل جلد کتاب نفیس و منحصر به فرد خطی و مصور به زبان فارسی ارائه و معرفی شد. استقبال عجیب و جالبی که از سوی مردم و دانشجویان به این کتابها ابراز شد، این امیدواری را به وجود آورد که مجدداً به تمدن ایران و اسلام اعتنای کافی بشود و شناخت مناسبی از ابعاد ارزشمند تمدن ایران و هنرهای آن به وجود بیاید. این یک ضرورت است که نیازمند تحقیقات و ایجاد انگیزه و امکانات در مراکزی نظیر کتابخانه پاریس برای پژوهندگان و دانشجویان و کتابشناسان می‌باشد. پژوهشگران باید در این زمینه چیزهای زیادی بیاموزند و مبادلة فرهنگی بین غرب و فرهنگ ایران رونق بیشتری بیابد.

آقای ریشار، شما زبان فارسی را بسیار صحیح و فصیح صحبت می‌کنید. چگونه این زبان را آموختید و چگونه به آموختن فارسی علاقه‌مند شدید؟

من، هنگامی که کودک بودم، تعدادی کارت پستال که روی آنها مینیاتورهای ایرانی بود و فوق‌العاده زیبا بودند جمع کرده و نگه داشته بودم. می‌دانستم که اینها مربوط به فرهنگ و هنر ایران است و به همین جهت علاقه‌ای نسبت به آن احساس می‌کردم. البته عوامل بسیاری بعدها باعث شد تا این گرایش در من تقویت شود. من وقتی که دانشجو بودم، در پاریس، در مدرسه زبانهای شرقی،‌زبان فارسی هم تدریس می‌شد که در همان‌جا من هم به آموختن زبان فارسی پرداختم، سپس فرصتی پیش آمد و من به دانشگاه تهران آمدم. یک سال در دانشگاه تهران ماندم و در آنجا سعی کردم با ابعاد مختلف گفتاری و ادبی این زبان آشنا بشوم علاقه من بتدریج افزایش پیدا کرد به طوری که به تخصص من در این زبان و آثار و نسخه‌های فارسی تبدیل شد. من احساس می‌کنم که این علاقه هنوز در من بسیار زیاد است.

آیا ممکن است دربارة وضع کنونی کتابخانه ملی پاریس و بخش کتاب‌های فارسی این کتابخانه توضیح بدهید و ضمناً بگویید که چه فعالیت‌ها و چه نگرش و برنامه‌هایی به جز فهرستی که تهیه می‌کنید در آنجا دارید؟

در حال حاضر، در کتابخانه ملی پاریس، دو قسمت مجزا درباره زبان فارسی وجود دارد. یک بخش مربوط به کتاب‌های چاپی است که در آن مجموعه‌ای از کتاب‌های ضروری فارسی، در حد امکانات و تقریباً حد متوسطی از این کتاب‌ها فراهم شده است. در بخش دیگر، نسخه‌های خطی و مصور فارسی نگاه داشته می‌شود که کار عمده ما که نیازهای پژوهشگران را می‌تواند برطرف کند همان فهرست‌نگاری دقیق و توضیحی است. البته ما بودجه زیادی نداریم، اما برنامه‌هایی داریم که مهمترین آن خریداری مرتب کتابهای خطی از بازار پاریس و سایر نقاط و تحقیقات روی نسخه‌های خطی و مبادله بین‌المللی در جهت اطلاع‌رسانی در این زمینه است. مثلاً ایجاد کنفرانسها، نمایشگاه‌ها و تشویق دانشجویان به بررسی این آثار همیشه دنبال شده و سعی کرده‌ایم برنامه و زمانبندی مناسبی برای این نوع فعالیت‌ها داشته باشیم.

با توجه به فعالیتی که طی سالهای طولانی در زمینه فرهنگ و میراث فرهنگی زبان فارسی در فرانسه داشته‌اید، حتماً با فعالیت‌های ایران‌شناسان فرانسوی نیز آشنایی مطلوبی دارید. لطفاً بگویید که فعالیت ایرانشناسی در حال حاضر در فرانسه چگونه است؟ چه کسانی بیشتر در این عرصه فعالیت می‌کنند؟ آیا فکر می‌کنید هنوز علاقه به زبان فارسی و ایرانشناسی، مثل گذشته در میان فرانسه زبانها وجود دارد؟

البته سؤال شما بسیار گسترده و پاسخ به آن هم مشکل است. من ابتدا به جنبه منفی این مسأله اشاره می‌کنم. در حال حاضر دانشجویان کمی هستند که به زبان‌های خاورمیانه و از جمله آسیای مرکزی و به‌خصوص زبان فارسی علاقه نشان می‌دهند. اکثر آنها پس از یک یا دو سال که در این زمینه درس می‌خوانند آن را رها می‌کنند و به نتیجه نمی‌رسند. از طرف دیگر شاید بتوان امیدواری‌هایی داشت. چرا که پس از مشکلات امروزی که ریشه‌های متعددی دارد و در طی دهه اخیر سبب کاهش علاقه به این موضوع شده، الان دارد یک زمینه‌ای از علاقه‌های تازه به دنیای خاورمیانه پیدا می‌شود که خیلی از جوانها به هنر و کتابهای شرقی و ایرانی روی آورده‌اند. برای مثال توجه خاصی به معماری در میان پژوهشگران و دانشجویان پیدا شده است. در خیلی از مینه‌های دیگر فرهنگی و هنری هم این علاقه و گرایش در سالهای اخیر دیده می‌شود. اما از نظر دیگر علت کمبود دانشجویان در این موضوعات، کمبود امکانات و مراکز تدریس است. شما توجه داشته باشید که دانشجویان فرانسوی در حال حاضر فقط در پاریس می‌توانند فارسی بیاموزند. این در حالی است که ایرانیها در فرانسه جمعیت زیادی هستند و اقلیت مهاجر چشمگیری می‌باشند که تعداد زیادی دانشمند و متفکر هم در بین آنها وجود دارد. البته مهاجرین مختلف، برای مثال ارمنیها، هنگامی که به فرانسه پای گذاشتند برای کار و تحصیل و زندگی بود، به تدریج فرزندان آنها فرانسوی می‌شدند و خود آنها هم در این فرهنگ زندگی می‌کردند. اما بعدها بچه‌های این بچه‌ها ـ یعنی نسلهای بعدی ـ مرتب به سوی فرهنگ و میراث و ریشه‌های ملی و فرهنگی و بخصوص به زبان مادری خودشان علاقه‌نشان می‌دادند. آنها شروع به جستجوی هویت و ریشه‌های ملی و قومی خودشان می‌کنند و به آن سمت بر می‌گردند. من فکر می‌کنم در فرانسه همین طور خواهد بود و باید در انتظار این رخداد باشیم که به یک معنی الان شروع شده و دارد رشد می‌کند. این مسئله در مورد ایرانیها که علاقه‌های ملی شدیدی دارند مسلماً نتیجه‌های وسیعی در سال‌های آینده به بار می‌آورد.

آقای ریشار، بزرگترین ایرانشناسان فرانسوی چه کسانی بوده‌اند و شما وضعیت کنونی ایرانشناسی در فرانسه را نسبت به گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بنده خودم شاگرد استاد ژیلبر لازار بوده‌ام و در گذشته هم شاگرد ژان روبن بودم. قبل از آن هم می‌توانم نام هانری ماسه و کمی جلوتر نام دو ساسی و کسانی مثل شارل شفر و اسامی زیادی را ذکر کنم. آنها در مجموع کسانی بودند که هم به تاریخ و زبان فارسی توجه نشان می‌دادند و هم به تاریخ و تمدن عربی علاقه‌مند بودند. به طور کلی می‌توانم بگویم که ایرانشناسی همیشه در فرانسه رشته مهمی بوده و استادان بزرگی به آن پرداخته‌اند. علت استمرار آن در دوره حاضر هم تلاش زیاد همان استادان بوده که هنوز نشانه‌های آن دیده می‌شود. اما مقایسه زمان گذشته یا حال به نظر می‌رسد که نیازمند مطالعه و تفکر است که در حال حاضر من به دقت شاید نتوانم در آن باره اظهار نظر کنم.

شما فکر می‌کنید که ایران چه کمکی در این زمینه می‌تواند بکند. دولت ایران و دستگاه‌های فرهنگی ایران، بخصوص دانشگاه‌ها چه نقشی می‌توانند در رونق ایرانشناسی داشته باشند؟ آیا کتابخانه ملی پاریس ـ بخش ایرانی و زبان فارسی ـ رابطه‌ای با نهادها، دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های فارسی دارد یا خیر؟

بله رابطه داریم. اما بیشتر رابطه خصوصی. من فکر می‌کنم ـ و شاید این فکرم اشتباه باشد! که باید کتب ایرانی بیشتر در دسترس قرار بگیرد. باید در سراسر جهان توزیع و پخش شود. من احساس می‌کنم که گویی ایران خودداری می‌کند از پخش کتابهای فارسی بخصوص متون مهم و مرجع که اساس شناخت هر فرهنگ و تمدن هستند. برای مثال، الان در فرانسه پیداکردن کتاب‌های فارسی خیلی مشکل است. قبلاً هم مشکل بوده اما الان بیشتر احساس می‌شود. همچنین امکانات و سایر ابزارهای فرهنگی و هنری ـ بخصوص موسیقی ـ هم باید در دسترس قرار بگیرد. تصویرها و عکسها و آثار نقاشان وهنرمندان و بالاخره کتاب‌های قدیم و جدید می‌باید عرضه شود تا تبادل فرهنگی پیدا شود. اما گویا الان ایران خودداری می‌کند و امکانات لازم فراهم نیست. بسیاری از اطلاعات موجود در کتابخانه‌های اروپایی ـ از جمله کتابخانه ملی پاریس ـ مربوط به چهل پنجاه سال قبل و قدیمی است. اطلاعات جدید کم شده و طبعاً مبادله فرهنگی و رونق ایران‌شناسی هم کاهش پیدا کرده است.

خودداری شاید تعبیر مناسبی نباشد. اما مسلما دلایل زیادی برای فقدان عرضه کتاب‌ها و آثار هنری و فرهنگی ایران وجود دارد. شما فکر می‌کنید علت این امر چیست؟

شاید یک دلیل آن وضعیت سال‌های اخیر ایران از نظر سیاسی است. در سال‌های اخیر در ایران وضعیت خاصی به وجود آمد که رابطه ایران با سایر کشورها را کم کرد. مثلاً شما باید توجه کنید که در همین سال‌ها رابطه فرانسه با کشورهای عربی و شناخت فرهنگ و هنر آنها خیلی افزایش یافته، در حالی که در مورد ایران کاملاً برعکس بوده است. خوشبختانه در چند سال اخیر وضع تغییر کرده و بتدریج دارد یک وضعیت جدید پیدا می‌شود. من فکر می‌کنم، علاوه بر دولت ایران، خود مردم هم که نسبت به فرهنگ و زبانشان احساس مسئولیت کرده‌اند و دارند تلاش می‌کنند تا موقعیت شایسته‌ای برای آن به وجود بیاورند و ارزشها و برجستگیهای آن را به مردم جهان نشان بدهند.

شما چندبار به ایران سفر کرده‌اید؟

دوبار. من کتابدار هستم و کتابدارها ظاهراً کمتر سفر می‌کنند!

در این دو سفری که به ایران داشتید. ایران را چگونه دیدید؟ آیا تصویر ذهنی‌ای که از طریق کتابها به دست آورده بودید با آنچه شخصاً در ایران مشاهده کردید تفاوت داشت؟

ایران به سرعت عوض می‌شود، زیرا کشور شما یک کشور بسیار جوان است. خیلی جوان. و این مشخصه ایران معاصر است که برای من بسیار جالب بود.

جوان و در عین حال بسیار کهنسال …

شاید. از نظر تاریخی همین‌طور است که شما می‌گویید.

در حال حاضر حساسیت‌های فرهنگی در ایران بسیار افزایش یافته و به یک معنا در سالهای پس از انقلاب، سیاست دارد جای خودش را به فرهنگ می‌دهد. رئیس جمهوری کنونی ایران، قبل از انتخاب شدن، رئیس کتابخانه ملی ایران بود. فرانسویها و از جمله دانشگاهیانی نظیر شما، به ایران امروز چگونه می‌نگرید؟

تعلق خاطرهای فرهنگی من بیشتر به متون قدیم است و من بیشتر وقتم را با کتاب‌های قدیمی که مربوط به فرهنگ ایران در قرون گذشته است می‌گذرانم. به همین دلیل همیشه وضع ایران را با گذشته مقایسه می‌کنم. تاریخ ایران برای من از این نظر جالب است که همیشه محصور در دوره‌ها بوده است. یعنی بعد از چند وقت بسته بودن فضای کشور، یکباره باز شده و نظرات و اندیشه‌ها و عقاید مختلف مجال ابراز پیدا می‌کرده‌اند. تصور می‌کنم که الان زمانی است که انشاءالله ایران دوباره به سوی باز شدن فضای اجتماعی و فرهنگی به پیش می‌رود. البته من فکر می‌کنم این وضعیت نسبت به سابق پایدارتر باشد و مردم به آن درجه از رشد فکری رسیده‌اند که از این دستاورد و این فضای باز نگهداری کنند.

آیا این یک آرزو است که برای ایران دارید یا واقعاً بر مبنای شناخت جامعه ایران چنین اظهارنظری می‌کنید؟

من به دلیل کارم ـ یعنی مسئولیت نسخه‌های خطی فارسی در کتابخانه ملی فرانسه ـ نسبت به مسائل ایران حساس هستم. از طرف دیگر با تعداد قابل توجهی از ایرانیان یا پژوهشگران فعال در مسائل مربوط به این کشور ارتباط دارم. این ارتباط بسیار طولانی بوده و از زمان دانشجویی من آغاز شده است. به همین دلیل فکر می‌کنم وضعیت ایران نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده و می‌توان امیدوار بود که در این فضای جدید، فرهنگ و هنر و شایستگی‌های ایرانیان مجال بروز پیدا کند. در ایران و در خارج از ایران، تعداد زیادی از دانشمندان و پژوهشگران ایرانی و هنرمندان مشغول فعالیت هستند. آنها نسبت به هویت ملی و میراث فرهنگی خودشان و بخصوص نسبت به زبان فارسی، خیلی حساس هستند و احساس مسئولیت می‌کنند. من مطمئن هستم که در سال‌های آینده این فعالیت باعث می‌شود تا این فرهنگ به مبادله و گفتگو با فرهنگهای مؤثر و مهم جهان امروز وارد شود و مورد توجه و علاقه بسیاری از مردم و جوانان کشورهای دیگر، بخصوص در اروپا قرار گیرد.

تأکید شما نسبت به فعالیت مردم مستقل از دولت و نهادهای رسمی، هم بسیار جالب است و هم به نظر من خیلی واقع‌بینانه است. حالا با توجه به همین شناختی که شما دارید و نیز باتوجه به تجربه طولانی شما در برخورد با فرهنگ ایران و پژوهشگران ایرانی و ایران‌شناسان، فکر می‌کنید مردم ایران برای شناساندن و گسترش و تعمیق نقش خودشان در صحنه مبادلات فرهنگی چه می‌توانند بکنند و چه باید بکنند تا این وضعیت و این نقش تاریخی در دنیای معاصر هم تداوم داشته باشد؟

من در زمینه کار خودم می‌توانم اظهارنظر بکنم. اما به طور کلی آشنایی با وضعیت و امکانات موجود در جهان بسیار مهم است. ایرانیان می‌باید دقیقاً از امکانات و نهادها و فضاهای موجود در جهان برای کارهای فرهنگی اطلاع داشته باشند و دریابند که در کدام فضاها و با کدام نهادها و امکانات می‌توانند وارد فعالیت شوند. در زمینه کار من، فکر می‌کنم آنهایی که امکانات و شرایط مساعدی دارند. باید تا حد امکان بکوشند تا کتاب‌های مهم فارسی به نقاط دیگر، بخصوص دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های معتبر، ارسال شود. باید به سرعت و با درنظر گرفتن تازگی کتاب‌ها اقدام شود. باید بین کتابخانه‌ها مبادله مستمر به وجود بیاید و اکثریت کتاب‌های چاپی ایران به فرانسه و دیگر کشورها فرستاده شود. اما این کافی نیست. کتاب‌های جدید و آثار مهم فرانسوی هم باید متقابلاً در دسترس ایرانیها و در کتابخانه‌های ایران قرار گیرد و فهم متقابل به وجود بیاید. تنها وقتی که فهم و شناخت جدید گسترده میان مردم و استادان و دانشجویان ایران و کشورهای دیگر به وجود بیاید امکان شناخت و درک فرهنگ ایران و زبان فارسی فراهم می‌شود. در فرانسه این امکان می‌تواند به بهترین وجه به وجود بیاید به شرط آنکه ایرانیان با زبان فرانسوی، فرهنگ نوین آن و مسائل و نهادها و دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های آن آشنا باشند و با آن رابطه برقرار کنند. در این صورت بسیاری از فرانسویها و استادان فرانسوی با ایرانیها رابطه پیدا می‌کنند و این می‌تواند آغاز ارتباط و مبادله فرهنگی باشد. در دسترس بودن کتاب‌های چاپی و تازه، از مهمترین شرایط به وجود آمدن این موقعیت است.

از طرف دیگر باید به مبادله فنی هم توجه داشت. یعنی استاژهای افراد متخصص در زمینه‌هایی که ممکن است چندان مهم به نظر نرسد اما به هر حال نقش خاصی در برقراری این رابطه دارد. مثلاً در زمینه تعمیر کتاب، استفاده از کامپیوتر و امکانات اطلاعاتی رایانه‌ای، فهرست‌نویسی و مبادله.

دکتر ریشار از این که وقتتان را در اختیار من گذاشتید سپاسگزارم.‌

code

نسخه مناسب چاپ