محمدرضا شفیعی کدکنی که ۸۳ ساله شد، حدود پنج دهه پیش گفته بود ادبیات فارسی، مانند آیینهای که بازتاب همۀ عواطف مردم ایرانی را در طول تاریخ در خود نشان داده است، از مفهوم وطن و حس قومیت جلوههای گوناگونی را در خود ثبت کرده است.
به گزارش ایسنا، نوزدهم مهرماه، زادروز محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر پیشکسوت، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر است. او در این سالها شعرهای متعددی را با مضمون ایران و وطن سروده است.این درحالیست که یکی از سرودههای او «به شکوفهها به باران برسان سلام ما را» که در کتاب درسی نیز بوده است، در سالهای اخیر، بهویژه در واکنش به خبرهای مهاجرت، دستبهدست میشود.
اما به مناسبت هشتادوسومین سالروز تولد شفیعی کدکنی نگاهی داریم به «وطن» در نگاه او که بخشی است از نوشتهای با عنوان «تلقی قدما از وطن» که در «الفبا» (سال ۱۳۵۲، جلد دوم) منتشر شده است: «یکی از عمدهترین مسائل عاطفی، که حوزۀ گستردهای از تأملات انسان را در دوران ما به خود مشغول داشته، مسألۀ وطن است. دستهای با شیدایی تمام از مفهوم وطن سخن میگویند و جمعی نیز برآنند که وطن، حقیقتی ندارد. زمین است و آدمیان، همهجا وطن است و جهان را وطن انسان میشمارند. آنچه مسلم است این است که مفهوم وطن و وطنپرستی در ادوار مختلف تاریخ بشر و در فرهنگهای متفاوت انسانی وضع و حالی یکسان ندارد. در بعضی از جوامع شکل و مفهوم خاصی داشته و در جوامع دیگر شکل و مفهوم دیگر. حتی در یک جامعه نیز در ادوار مختلف ممکن است مفهوم وطن، به تناسب هیأت اجتماعی و ساختمان حکومتی و بنیادهای اقتصادی و سیاسی، تغییر کند چنانکه خواهیم دید.
آنچه در این بحث کوتاه مورد نظر است، بررسی برداشتهای گوناگون و تصورهای متفاوتی است که وطن در ذهن و اندیشۀ شاعران اقوام ایرانی داشته و در طول تاریخ بیش و کم تغییرات در آن راه یافته است. در بعضی ادوار بهصورت آشکارتری جلوه کرده و زمانی رنگ و صبغۀ ضعیفتری به خود گرفته است و گاه از حد مفهوم مادی تجاوز کرده و به عالم روح و معنی گرایش یافته است.
مفهوم قومیت و وطن در شکل مشخص و فلسفی آن که در علوم اجتماعی و سیاسی مطرح است و دربارۀ عناصر سازندۀ آن بحثها و اختلافنظرهای فراوان میتوان یافت، امری است که اروپا با آن در قرون اخیر روبهرو شده است و به مناسبت دگرگونیهایی که در نظام اقتصادی ملل اروپا روی داده حرکت این فکر دگرگونیها داشته است. بحث از اینکه قومیت چیست و عناصر اصلی و بنیادی آن کدام است چیزی است که از حوزۀ بحث ما خارج است و باید در کتابهای اجتماعی و سیاسی جستجو کرد به طور خلاصه اشارهای میکنم که در تعریف قومیت از وحدت و اشتراک در سرزمین، زبان، دین، نژاد، تاریخ، علایق و دلبستگیهای دیگری که انسانها را ممکن است در یک جبهه قرار دهد، سخن گفتهاند. اما هیچکدام از این عوامل بهتنهایی سازندۀ مفهوم قومیت و در نتیجه حوزۀ مادی آن که وطن است، نیست. حتی وضع طبقاتی مشترک – که منافع اقتصادی مشترک را در پی دارد نیز عامل این مسأله نمیتواند باشد گرچه دارای اهمیت بسیار است.
اندیشۀ قومیت ایرانی هم به شکل خاص امروزی آن که خود متأثر از طرز برداشت ملل اروپایی از مسألۀ ملیت است یک مسئلۀ جدید به شمار میرود که با مقدمات انقلاب مشروطیت از نظر زمانی همراه است. شاید قدیمیترین کسی که از قومیت ایرانی در مفهوم اروپایی قومیت سخن گفته میرزافتحعلی آخوندزاده باشد که در این راه نخستین گامها را برداشته و در عصر خود انسانی تند و پیشرو و حتی افراطی است.
احساس نوعی همبستگی در میان افراد جامعۀ ایرانی (براساس مجموعۀ آن عوامل که سازندۀ مفهوم قومیت هستند.) در طول زمان وجود داشته و بیش و کم تضادهای طبقاتی این عامل را از محدودۀ ذهنها به عالم واقع میکشانیده است، همانگونه که ناسیونالیسم معاصر در جهان، چیزی نیست مگر حاصل جبههگیری اقوام در برابر نیروهای غارتگر، براساس پیوستگی منافع مشترک. در گذشته نیز شکل خام و غریزی این قومیت، آنجا آشکار میشده است که نیرویی در برابر منافع مشترک اقوام ایرانی قرار میگرفته است و با کوچکترین حوزۀ این جهتگیریها بوده است که گاه به نوعی ناحیهگرایی و حتی شهرگرایی و گاه محلهگرایی میکشیده است و مردم بیآنکه از عامل اقتصادی و سیاسی این گرایشها آگاه باشند از این احساس بهرهمند بودهاند. مردم یک محله در یک شهر با مردم محلۀ دیگر همان شهر احساس نوعی تقابل داشتهاند و مجموعۀ آن دو محله در برابر مردمان شهری دیگر و مردمان چند شهر در برابر افراد ولایت دیگر. و این مسأله در بزرگترین واحد قابل تصورش نوعی وطنپرستی یا احساس قومیت بوده است که گاه در برخورد با اقوام غیرایرانی تظاهرات درخشانی، در تاریخ از خود نشان داده است.
ادبیات فارسی، به گونهای آیینهای که بازتاب همۀ عواطف مردم ایرانی را در طول تاریخ در خود نشان داده است از مفهوم وطن و حس قومیت جلوههای گوناگونی را در خود ثبت کرده و این تجلیات را در صور گوناگون آن میتوان دستهبندی کرد و از هر کدام نمونهای عرضه داشت.»
«وطن» در نگاه
محمدرضا شفیعی کدکنی