فضیلت گفتگو را نباید و نمی توان انکار کرد و اساس این فضیلت، نه بر گفتن که بر شنیدن استوار است. ابتدا و مقدمۀ هر تعامل و کنش مشترکی در جامعه، همانا گفتگو و جستجوی نظرگاه مشترک است. در آموزش و تصیل و تربیت، شنیدن بر گفتن تقدم دارد، اما برای رشد و اعتلا باید گفتگویی میان محصل و معلم شکل بگیرد. دانشگاه و آکادمی از همین نقطه آغاز می شود و اهمیت می یابد. بنابراین فرهنگ و دانش و سیاست و هر مفاهمه ای که در زندگی ما قابل تصور باشد، نیازمند گفت است و شنید. اما چه عناصری جز همدلی و به رسمیت شناختن حق سخن و بیان، برای گفتگوی خوب و پاکیزه در تعامل انسانها ضرورت دارد؟
نخستین و بنیادی ترین عنصر در این زمینه، همانا زبان مشترک است و پس از آن توازن و میانجی مکانی و امنیت خاطر برای بیان آنچه ضرورت دارد و ما برای بیان آن احساس نیاز می کنیم. طبیعی است که هیچ کس نمی تواند مدعی شود که سخنگوی حقیقت است و هرآنچه می گوید باید عیناً و بی تغییر بماند یا به گزاره ای ابدی برای همگان بدل شود. این نوع گزاره ها تنها به کتب مقدس و جملات و آیات الهی اختصاص دارد که از جهان بی تبدّل و بی نقص لاهوت و ملکوت افاضه می شود. در عوالم متغیر و سرشار از نقص و نیاز انسانی، همه چیز نسبی و سخن و نظر ما نیز قابل نقد و نیازمند تغییر است.
پس امنیت در بیان و زبان مشترکی که هردو طرف – در جدل یا گفتگو یا مفاهمه – به رسمیت بشناسند، از مقدمات گفتگوست و اگر این دو عنصر اصلی را کنار بگذاریم و ندیده انگاریم، گفتگوی واقعی شکل نخواهد گرفت؛ ولو آنکه نمایشی از گفتگو و جدل و نقد و نظر به را اندازیم. یا سخنوری چرب زبان به عنوان متکلم وحده هرچه می خواهد و می پسندد بگوید و دیگران حاشیه ای بر آن بگویند یا بنگارند!
در ماجراهای اخیر که حوادث تلخی بر کشور رفت بسیاری از نوجوانان و جوانان دانش آموز و دانشجو واکنش نشان دادند و هیجان و شعارهایی رفت و مسایلی روی داد که نشانگر فقدان همین مقدمات برای گفتگوی میان مردم و نهادها و رسانه ها و دیوانسالاری دیرسال کشور ماست. زبان واسطه را از میان برده ایم و جای تریبونی که امکانی امن برای شنیدن سخن یک و بلکه چند نسل باشد خالیست. مسئله ای که جامعه شناسان و روان شناسان در تمام جهان درک کرده و با جدیت گوشزد می کنند، تخلیه و گفتگوی هوشمندانه برای پیوند است و اینکه از برخوردهای هزینه بر و بیهوده، یا از خشم و عصبانیت نهفته جلوگیری کنیم. گفتگوی آزاد و زبان مشترک، نه فقط ما را به هم نزدیک می کند بلکه از تحکم و برخوردهای سخت و ناگوار پیشگیری می کند و پیشگیری همیشه بهتر و کم هزینه تر از عارضه و درمان است.
بشارت خدا را از یاد برده ایم که «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه»
فراوان سخن بایدت بیختن
به هرچ آن نکویست، آویختن
کدام تریبون و نهاد و اتاق امن و زبان مشترک می باید نماینده و ابرازگر موجودیت انسانهای جوان و پر انرژی و سرشار از نشاطی باشد که نادیده گرفته می شوند و سخنانشان را کسی نمی شنود. اینها حرف دارند، می خواهند گفتگو کنند، جملاتشان را بشنوید و کلماتشان را بفهمید که در آغاز کلمه بود…
code