تاملی بر خلاقه اندیشی ترجمه و بازشناسی تاریکی های تبعیض و تفاوت در ترجمه های دایتیا جمیل اهری
فانتزی عبور از تاریکی های شناخت
شاهرخ تندروصالح
 

درنگ:
جهان کودک و نوجوان، بخشی ناشناخته از هستی است که کلید ورود به آن را در هیچ کلید سازی نمی توان یافت. چرا که بخشی وسیع از ماهیتش را از قوۀ خلاقیت می گیرد و شالوده اش بر سادگی و شفافیت و گویایی است. خلاقیت، کارش رفتن و حرکت کردن در مسیر ناشناخته هاست: رفتن وهمیشه رفتن.
بزرگترین اندیشمندان و نویسندگان و هنرمندان در روبرو شدن با کودک و نوجوان، دست و پای خود را گم می کنند و به ایما و اشارات روی می آورند. به آن امید که با کمک گرفتن از ایما و اشاره، در مسیر ِ اتفاقی خلاقه قرار گیرند و چیزی به نام ارتباط و فهم متقابل اتفاق بیفتد. تجربه نشان داده که بزرگترها هرچه دامنۀ تلاش های ظاهری شان برای ارتباط با کودکان و نوجوانان خود را گسترده تر می کنند، کمتر به نتیجه دلخواه دست می یابند.
بگذریم که ارتباط برقرار کردن با کودکان و نوجوانان، به بدفهمی و اوقات تلخی و چه بسا بدبینی و سوء تعبیر و بدبینی های سلسله دار ختم می شود. جهان به همین راحتی دچار چند پارگی می شود. اما شگفت آن که کودکان و نوجوانان، طلایه داران نوآوری، خلاقه اندیشی و بارورسازی. بی شک همه ما این جملۀ جمع و جور و فصل الخطابی را در خیال و خاطر داریم: همین که من می گویم!
یکی از اعجاب برانگیزی های ادبیات و هنر، همنوایی با قدرت، ژرفکاوِ خلاقیت و بازنمایی مفاهیم بلند انسانی به کمک نشانه هاست. متن هم به نوبۀ خودش یک وسیلۀ «نشانه – شناختی»است. ادبیات کودک و نوجوان در ایران عزیز ما قلمروی ناشناخته و بکر است. بسیار کسان، به خیال این که قلمفرسایی در این حوزه شباهتی تام و تمام به موچ کشیدن برای نوزادان دارد، آمده اند و رفته اند. بی آنکه ردّ پایی و یادی و یادگاری به جا بگذارند. هرچند که هر کدام، چند صباحی ویترین نشین شده اند، اما به مرز مانایی نرسیده اند.
مطلب امروز به نوعی شرح غافلگیر شدن من از دیدن آثار یک نویسنده و مترجم نوجوان است. نوجوانی که در آستانۀ آغاز جوانی، تجربه های عبور خود از اقلیم تاریکی های ناشناخته ها، تلاش می کند با تامل بر اصلی ترین مفاهیم انسانی، سهم خود را در شکستن تاریکی ها ایفا کند. موافقید سری بزنیم به بازار کتاب های رنگارنگ کودکان و نوجوانان و از چشم ِ جستجوگر کودکان و نوجوانان، معیارهای تشخیص یک کتاب متناسب با جان و جهان کودک و نوجوان را مرور کنیم؟…

عبور از تنگناهای ترجمه برای کودکان و نوجوانان
در جهان ادب و هنر، خوشبختانه چیزی به نام رقابت وجود ندارد. اثر ادبی و اثر هنری و اندیشه ادبی هنری،هرچه که باشد، باری شکوفاترساختن زندگی است. کشف ناشناخته ها برای بهتر شدن زندگی. کودک سلطان این عرصه است و نوجوان، عرصه گشای اقلیم ِ کشف ناشناخته ها وگره گشایی از اتفاق ها در هستی. کودک، سلطان کشف خلاقه هاست و نوجوان در پی یافتنِ بهترین امکان ِ زندگی بخشیدن به آنهاست.
خلاقیت، ما را به شگفتی می رساند. شگفت زدگی و شگفتی، اصلی ترین محصول خلاقیت است. خلاقیت، کارش عبور دادن آدم ها از تاریکی هاست. شگفت آنکه مسیر خلاقیت، تاریک تر از تاریک است. رفتن تا ته تاریکی و شکوفانیدن بوته های معصومانه نور. این است آفرینشگری. و چه اتفاقی شگفت انگیزتر از این که در تاریکی ها در جستجوی روشنایی باشیم؟
خیال و واقعیت در گردونۀ ترجمه
عنصر خیال در ادبیات و هنر، یک شاخص قابل اطمینان است. در آثار کودک و نوجوان، فانتزی بی تردید اصلی ترین شاخص شناخت به حساب می آید. چرا که با کمک خیال است که کودک، جهان ناشناخته های خود را وسیع و وسیع تر می سازد. پرسش های خود را به مدد خیال در خود مرور می کند و پاسخ هایش را کشف می کند.
از خودم می پرسم: دایتیا جمیل اهری، نویسنده نوجوان، چگونه قدم در راه ترجمه آثار ادبی گذاشته است؟ برای یافتن پاسخ خود، آثاری را که ترجمه کرده، مرور می کنم: آیوی و بین و برتراند راسل از مجموعه نامداران جهان.
بی شک انتخاب کتاب مناسب برای ترجمه، خودش هنر بزرگی است. اگر کتاب را به غذا شبیه بدانیم، هر کتاب یک طعم و مزه و عطر خاص خود را دارد. در ضیافت ترجمه، دایتیا جمیل اهری با انتخاب موضوع دوستی و صلح، زوایا و زیر و بم روابط دوران کودکی و نوجوانی را مرور می کند. اگر بخواهیم موضوعات را به شکل تیتر وار مرور کنیم، به موارد زیر می رسیم:
• چگونه به خود و دیگران کمک کنیم تا انسان دیگر را ببینیم؟
• درک و فهمیدن انسان های دیگر چه سختی ها و شیرینی  هایی دارد؟
• آیا همه انسان ها باید شبیه به من باشند؟
• چرا در جهان ، تفاوت ها زیباترین مساله هستند؟
• چگونه بایستی به جهان درک کردن تفاوت ها وارد بشویم؟
• آیا ضرورت دارد تفاوت های خود با دیگران را بشناسیم؟
• از درک، شناخت و بیان تفاوت ها چه چیزی عایدمان می شود؟
پس از خواندن کتاب «آیوی و بین» و سپس «برتراند راسل»، به این نکته رسیدم که مترجم ما، در پی آن است تا خوانندگان فارسی زبان را به یک اتفاق زیبا و دوست داشتنی، یعنی شناخت تفاوت ها در جهان، دعوت کند. دعوتی که برای ما این هدیه ها را به همراه دارد:
• ما آدم ها معمولن در فهمیدن و شناخت مسایل دچار توقف می شویم. در اثر توقف، دلسرد می شویم و از وظایف خود دست می کشیم.
• ادبیات و هنر به ما می آموزند که هر موضوع سه صورت دارد: صورت مساله،صورت مشکل و صورت معضل.
• ادبیات فانتزی به ما کمک می کند تا با هر موضوع، ابزار شناختی متناسب با خودش را بشناسیم و به کار ببریم.
• ادبیات فانتزی به ما می آموزد که مسایل را بایستی حل کرد، مشکلات را باید برطرف ساخت و معضلات را باید از میان برداشت.
• نخستین وظیفه ما در فهمیدن و کشف تفاوت ها این است که برای هر موضوع یک حریم قائل بشویم.

عبور از آفت بدفهمی
جهانی که در آن زندگی می کنیم، جهانی سرشار از شگفتی ها و سوء تفاهم هاست. گاه در اثر شتابزدگی، به دام تعابیر اشتباه می افتیم. موضوعات را قاطی می کنیم و به تبع آن، دچار بدفهمی می شویم. دایتیا جمیل اهری تلاش کرده تا با آفرینشگری مفاهیم حیاتی ، ما را به عبور از آفت بدفهمی دعوت کند. او به درستی دریافته که نیازهای اصلی نسل ناشناخته ها چیست و برای گشودن گره های تاریک از کجا باید جستجو وشکستن حصار تاریکی های یکدندگی و لجاجت را آغاز کرد.

code

نسخه مناسب چاپ