گفتگو با حسین زاهدی- معاون فرهنگی، اجتماعی و حفظ ارزش‌های ایثار سازمان وظیفه عمومی
سربازی، اجبار قانونی
ریحانه حیدری
 

سرباز بچه کجایی؟ چندماه خدمتی؟ خیلی آدم‌ها وقتی پسری را با لباس سربازی می‌بینند، این‎طور از او می‌پرسند. گاهی برای همدلی و همراهی است تا سربازان کمتر احساس غربت کنند. سربازان همیشه در خط مقدم بودند و به گواه این جان برکفی، سال‌ها و سده‌ها باید قدر بینند اما این روزها مشکلات متعددی دارند و وقتی از خواست‌هایشان می‌پرسیم درددل‎‌های زیادی دارند. در ادامه گفتگو با حسین  زاهدی، معاون فرهنگی، اجتماعی و حفظ ارزش‌های ایثار سازمان وظیفه عمومی را می‌خوانید.

به نظر شما اهداف سربازی در ایران را چطور می‌توان تعریف کرد؟

هر کشوری برای امنیت ملی خود ضوابطی را تعیین می‌کند و این ضوابط متناسب با دکترین دفاعی آن کشور و نشأت‎گرفته از تهدیدات منطقه‌ای، شرایط اقتصادی، امکانات کشور و بنیان‌هایی است که برای مسائل نظامی و امنیتی تعریف می‌شود. در کشور ما این موضوع بیشتر برپایه نیروی انسانی شکل می‏گیرد. مهم‏ترین سرمایه ارتش اکثر کشورها علی‎رغم هرگونه امکانات دفاعی، نیروی انسانی است. اگر بخواهیم از ابزارهای پیشرفته استفاده کنیم پیش‎زمینه آن حضور نیروی انسانی است.

زمانی که این قانون مصوب شد، کشورهای زیادی از آن پیروی می‌کردند. نیروی انسانی از سمت جامعه تأمین می‎شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تمامی نهادهایی که در کشور ما ایجاد شد پایه مردمی داشتند، مانند سپاه، کمیته، بسیج، جهاد و… بنابراین پایه اصلی سربازی هم مردم‎نهاد است. برای سربازی باید قانونی وضع می‌شد که «خدمت وظیفه عمومی» را برای آن مصوب کردند. خیلی از کشورها با توجه به شرایط امنیتی و مرزی خودشان در قانون وظیفه عمومی تغییراتی را ایجاد کردند. بسیاری از کشورها هستند که تهدیدات مرزی و خطرات امنیتی ندارند یا عضو پیمان‌های منطقه‌ای هستند و شیوه تأمین امنیتشان از راه‌ها و روش‌های مختلف اتفاق می‌افتد.

شیوه‌ای که در ایران اتفاق می‌افتد براساس مرزهای هزاران کیلومتری است. کشورهای همسایه ما درگیر جنگ هستند، گروه‌های مختلف تندرو نزدیک به مرز ایران فعالیت دارند و کودتاهای زیادی در این کشورها اتفاق می‌افتد، بنابراین وقتی در کشورهای همسایه نابسامانی وجود دارد ما نمی‌توانیم مرزها را رها کنیم و برای تقابل با این تهدیدات باید یک نیروی انسانی شکل بگیرد تا امنیت ما را تأمین کند.

قانونی که در خصوص وظیفه عمومی است در بسیاری از کشورها سابقه دارد. البته این قانون را کشورها براساس شرایطی خودشان بومی‎سازی کرده‎اند. کشورها در دل اروپا با وجود اتحادیه اروپا و ناتو امنیتشان را به اشتراک می‌گذارند اما ما با کدام کشور می‌توانیم چنین روابطی داشته باشیم و خطری هم ما را تهدید نکند؟

پس ما افزایش سطح تهدیدات، میزان بالای ارتباطات مرزی و میزان بالای تهدیدات فرامنطقه‌ای را داریم و مجبوریم برای تقویت امنیت، نیروی انسانی را در نظر بگیریم و این یک ضرورت است. تقریبا بیش از ۵۰ درصد افرادی که در داخل نیروهای مسلح در حال خدمت هستند سربازها هستند که تأمین نظم، امنیت، حفاظت از مرزها و… را برعهده دارند.

به نظر شما با شرایط امروز کشور می‌توان شکل دیگری از سربازی یا نیروی سرباز حرفه‌ای را متصور شد؟

فعلا با شرایط امروز و با رویکردهایی که نظام ما دارد نمی‌توانیم شکل دیگری از سربازی را جایگزین کنیم و به‎عنوان نیروی مردم‎نهاد، سرباز حرفه‌ای را در تقابل با رویکرد مردمی قرار دهیم، چون ما معتقدیم امنیت، مردمی است و نیروی این امنیت مردمی نیز توسط خود مردم تأمین می‌شود. البته این موضوع رافع مسئولیت سیستم نیروهای مسلح و دولت‌ها نیست.

در حدود ۱۸۰ کشور، قانون سربازی وجود دارد، اگرچه در حال حاضر در برخی از کشورها با کاهش یا تغییر شکل همراه بوده است. در کشورهایی مانند سوئد، سوئیس، ترکیه، کره جنوبی و… سربازی اجباری به اشکال مختلف وجود دارد.

در مقطعی در اوایل انقلاب، خدمت سربازی بدون کارشناسی تخصصی کاهش یافت و مدت سربازی هم یک‎سال شد، همه افرادی هم که مشغول گذارندن دوره سربازی بودند، ترخیص شدند. بلافاصله عراق از مرز وارد شد.

ما باید نگاهمان به سربازی را چارچوب‌بندی کنیم؛ نگاه احساسی به سربازی جای خود را دارد و نگاه امنیتی هم جای خود. افرادی که در این زمینه نظر می‌دهند باید در نظرات خودشان امنیت کشور را مسأله درجه اول بدانند. باید در قانون، مسأله وجود و ماهیت سربازی را دفاع از استقلال، تمامیت ارضی، جان، مال و ناموس کشور دانست. وقتی می‌خواهیم جایگزینی برای سربازی اعمال کنیم باید حتما این موارد را موردتوجه قرار دهیم. درست است که سربازی بعد اجتماعی نیز دارد اما تنها با بعد اجتماعی نمی‌توانیم در مورد امنیت ملی تصمیم بگیریم.

اشاره داشتید که برخی کشورها با توجه به شرایطشان، قوانین را در مورد سربازی تغییر دادند، باتوجه به تمامیت  ارضی و خطرات منطقه‌ای و موارد دیگری که گفتید، اگر تغییراتی در شرایط کشور ما و همسایگان ما رخ دهد می‌توان به بحث سرباز حرفه‌ای جدی‌تر نگاه کرد یا دوره سربازی را کوتاه‌تر در نظر گرفت؟

ما در گذشته تحول در حوزه سربازی و خدمت را داشتیم، این‎طور نبوده که قانون دهه‌های گذشته را برای فضای امروز هم به کار بگیریم. قطعا تغییراتی ایجاد کرده‎ایم. اما آخرین اصلاحاتی که در قوانین خدمت وظیفه عمومی انجام گرفت و خیلی از موارد به آن اضافه شد در ۲۲ آبان ۱۳۹۰ بود.

سی‏سال است که خدمت سربازی در ایران دو سال دوره ضرورت دارد، هشت سال دوره احتیاط و دو تا ده سال هم ذخیره اول و دوم در نظر گرفته می‎شود. به طور مثال در زمان جنگ، بحث احضار منقضی‏خدمت‌ها مطرح شد که پایان‏خدمت‌های سال‌های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ دوباره فراخوانده شدند، چون در مواقع بحران، خدمت سربازی را به شیوه‌های دیگری به کار می‌گیرند. در جنگ اخیر اوکراین هم سربازان، دوباره به خدمت فراخوانده شدند.

در قانون جدید این اختیار به ستادکل داده شد که در شرایط صلح، مدت خدمت کاهش پیدا کند. در دهه ۸۰ سقف خدمت سربازی ۱۸ ماه شده و حتی دوره خدمت برخی افراد باتوجه به مدرک تحصیلیشان به ۱۴ ماه کاهش پیدا کرده بود. در آن زمان موالید کشور به حد کافی بود و نیاز نیروهای مسلح را تأمین می‌کرد اما در حال حاضر به دلایلی از جمله کاهش موالید و غیبت برخی افراد برخلاف قانون امکان کاهش مدت خدمت سربازی وجود ندارد. کسانی که غیبت می‌کنند، فشار این موضوع را به کسانی وارد می‌کنند که از قانون پیروی کرده‎اند. پس اگر حجم ورودی ما با میزان نیازمان متناسب باشد این مدت زمان می‌تواند کوتاه‌تر شود.

نکته دیگری که در قانون جدید اصلاح شد، بحث حقوق سربازان بود. در قانون جدید مصوب شد که دولت‌ها وظیفه دارند حقوق یک سرباز وظیفه را ۶۰ تا ۹۰ درصد حقوق یک پرسنل کادر در نظر بگیرند، یعنی در فیش حقوق سربازان، حق اولاد، سختی شرایط، بدی آب و هوا و… مطابق حکم یک پرسنل کادر در نظر گرفته شود. همچنین بحث بیمه سربازان در قانون گنجانده شد که حتی تا یک‎سال بعد از پایان خدمت می‌توانند تحت پوشش بیمه خدمت درمانی نیروهای مسلح باشند و خودشان و حتی افراد تحت تکفل سربازان باید تحت پوشش بیمه قرار بگیرند.

بحث دیگر مسولیتی است که نهادهای اجتماعی نسبت به سربازان دارند، یعنی خدمات شهرداری‌ها، فرمانداری‌ها و خدمات شهری باید برای این افراد با حداقل قیمت یا رایگان انجام شود. سربازان باید از حمل و نقل عمومی، استخر، سینما و… به طور رایگان استفاده کنند. این موارد در قانون وجود دارد اما برخی از موارد آن به شکل سلیقه‌ای توسط نهادهای دولتی، تأمین بودجه و اجرایی نشده است. بااین حال بیمه خدمات درمانی برای همه سربازان اجرا می‌شود. حقوق سربازی را هم چندسالی است پیگیری می‌کنیم و با کمک رسانه‌ها توانستیم فشار مفیدی ایجاد کنیم؛ به‏طوری که در سال ۱۴۰۰ در مجلس جدید افزایش حقوق داشتیم. در گذشته حقوق سربازان حدود ۳۰۰ هزار تومان بود، زیرا تأمین بودجه نمی‌شد، اما در سال ۱۴۰۰ با کمک مجلس، حقوق سربازها حدود سه برابر افزایش داشت. امسال هم یک مرحله دیگر افزایش داشتیم که این اتفاق با کمک دولت و سازمان برنامه و بودجه افتاد. در سال ۱۴۰۱ به طور میانگین حدود ۱۵۰ درصد افزایش حقوق داشتیم.

میزان حقوق در سال جدید کمتر از حدود ۵ر۲ میلیون تومان برای سربازان مجرد و بومی در نظر گرفته شده اما برای سربازان متأهل حدود ۱۰۰ر۴ است که البته اگر فرزند داشته باشند حق اولاد هم به آن اضافه می‌شود و بسته به شرایط محیطی و بد آب و هوا بودن محل خدمتشان این موارد هم در فیش حقوق سربازان گنجانده شده است. البته این حقوق هنوز با سطح توقع ما فاصله دارد، زیرا ما می‎خواهیم همه سربازان از سقف حقوق قانونی برخوردار باشند و با اصلاحاتی که در قانون صورت می‏گیرد بیشتر از این مبلغ برای آن‎ها در نظر گرفته شود.

اگر بخواهید به‎عنوان یکی از مدیران ارشد سازمان وظیفه عمومی، نقدهایی به عملکرد این مجموعه داشته باشید، چه نقدهایی وارد می‌کنید؟ و چه نکات مثبتی را مطرح می‌سازید؟

شاید نتوان وظیفه اصلی سازمان وظیفه عمومی را در حوزه سربازی تعریف کرد. ما ورودی نیروهای مسلح هستیم. دو واژه در این خصوص داریم، یکی مشمولان مقررات خدمت وظیفه عمومی و دیگری هم سرباز است؛ مشمول خدمت وظیفه عمومی کسی است که به سن ۱۸ سال برای خدمت رسیده و در شمول مقررات خدمت وظیفه عمومی است. سازمان وظیفه عمومی به وضعیت این فرد رسیدگی می‌کند که اگر بحث‌های تحصیلی، کفالت و پزشکی‎اش پشت سر گذاشته شد به بحث اعزام به خدمت‌ها می‎رسیم؛ مرحله توزیع و تقسیم مشمولان در بحث نیروهای مسلح در حوزه کار ماست. تا مرحله ورود به پادگان دراختیار وظیفه عمومی است؛ زمانی که شخص وارد پادگان می‌شود و در قامت سرباز قرار می‌گیرد، در اختیار نیروهای مسلح است. هر نیروی مسلحی هم با توجه به شرایط، آموزش خاص، لباس خاص، شرایط به‎کارگیری خاص و حقوق خاص خود را تا پایان خدمت دارد. دوباره در پایان خدمت بعد از تسویه‎حساب به سازمان وظیفه عمومی اعلام می‌شود که این فرد دوره خدمت خودش را به پایان رسانده و کارت پایان خدمت به او تعلق می‌گیرد.

ایرادی که در حال حاضر وجود دارد و رسانه‌ها آن را مورد هجمه قرار می‌دهند درباره مواردی است که هم می‌تواند به شکل درست انجام شود و هم به شکل غلط؛ برای مثال برخورد بد یک فرمانده مورد تأیید هیچ‎کس نیست اما این برخورد بد نباید منجر شود که کل سربازی را زیر سؤال ببریم؛ چون در نحوه برخورد با سربازها نحوه دستورالعمل‌های مشخصی داریم و ممکن است یک نفر این قوانین را به خوبی اجرا نکند. به‏خاطر رفتار نادرست یک شخص نباید کل فلسفه سربازی را مورد انتقاد قرار داد. اگر بخواهم انتقادی مطرح کنم همین موضوع است. ما در نحوه به‏کارگیری و حوزه‌هایی که مربوط به نیروی انسانی است کماکان مشکل داریم. در برخی از مناطق برخوردها خوب است و در برخی از مناطق متأسفانه برخوردهای مناسبی صورت نمی‌گیرد که مورد تأیید و پذیرش نیست و نمی‌توان از آن‏ها چشم‌پوشی کرد.

نگاهی وجود دارد که سربازی را امر مقدس می‌داند و در مقابل نگاه دیگری هم وجود دارد که سربازی را نوعی بیگاری یا اسارت توصیف می‌کند. آیا می‌توان میان این دو نگاه تعامل برقرار کرد؟

بحث تقدس سربازی با گفتن من یا شما شکل نگرفته است. این تقدس از منابع دینی و معنوی نشأت می‌گیرد و با الهام از احادیث و روایت‌هاست.

اگر بخواهیم از نگاه ملی توصیف کنیم می‌بینیم حتی کشوری که پیرو آیین و مسلکی نباشد نیز نیاز به امنیت و نظم دارد. معلوم نیست برای کسی که در این راه از جان خودش مایه می‌گذارد، چه اتفاقاتی رخ بدهد. نیروهای کادر و سربازها در مقابله با قاچاقچی‌ها و دزدها دوشادوش هم خدمت می‌کنند، آسیب می‌بینند یا شهید می‌شوند. بنابراین کسی که از زمان زندگی و جان خودش گذشته یک نوع ایثار انجام داده است.

اما بحث بیگاری که مطرح می‌شود، درواقع بحث به ‎کارگیری است، یعنی کسی آمده و از جان خودش مایه گذاشته تا خانواده‎اش در امنیت زندگی کنند. این‏ که یک فرمانده، انرژی و وقت سرباز را صرف کار شخصی کند مورد پذیرش ما نیست. چنین پدیده‏ای قبل از انقلاب وجود داشت، یعنی سرباز گماشته داشتیم و گماشته‏ها کارهای شخصی افسران ارتش را انجام می‌دادند، یک اتاق کوچک داشتند که همه امکانات هم در آن فراهم شده بود. این سربازها خرید انجام می‌دادند، لباس می‌شستند و…

من منکر این نیستم که در حال حاضر کار غیرسازمانی انجام می‌شود اما کسی جرأت نمی‌کند که سرباز را جلوی در خانه خودش به کار بگیرد؛ به عبارتی برخوردهای این‎چنینی غیررسمی هستند و این برخورد سلیقه‌ای مورد تأیید ما که باید حامی سربازان باشیم، نیست. فرماندهان نمی‌توانند کاری دون از شأن یک سرباز از او بخواهند، چون وظایف آن‏ها مشخص شده است. در برخی از موارد باید کار اجتماعی صورت بگیرد، مثلا این‌که سربازان اتاق خودشان را نظافت کنند یا جارو بکشند و به نوعی محل زندگیشان را خودشان تمیز کنند، چون دیگر نمی‌توان نیروی خدماتی برای جارو کشیدن اتاق سربازها استخدام کرد. اما برخی مواقع شایعاتی هم در جامعه شکل می‌گیرد که از واقعیت موضوع فاصله دارد.

سربازی رفتن در ۱۸ سالگی شرایط متفاوتی را برای هر فردی ایجاد می‌کند، دوری از خانواده، دوری از همسالان و دوستان، قرار گرفتن در محیط تازه و برخوردهای بدی که رخ می‌دهد و حتی تغییر آب و هوا و… می‌تواند روحیه افراد را تحت‎تأثیر قرار دهد. در این بین گاهی در اخبار دیده می‌شود که سربازی خودکشی کرده یا هم‌خدمتی‌های خودش را گروگان گرفته است. می‌خواهم بدانم چه اتفاقی رخ می‌دهد که این جوانان در سربازی دست به خودکشی می‌زنند و چطور می‌شود کمتر شاهد خودکشی سربازان باشیم؟

آیا در همه سازمان‏ها و ارگان‌ها خودکشی اتفاق نمی‌افتد؟ در میان پرسنل سایر نهادها خودکشی اتفاق نمی‌افتد؟ در میان اقشار مختلف جامعه خودکشی نداریم؟ مسأله این است که نباید خودکشی را به سربازی گره بزنیم.

اما وقتی گزارش می‌رسد که برخورد بد نیروی بالادستی سربازها سبب خودکشی شده است…

گره زدن برخوردهایی که اتفاق می‌افتد با موضوع سربازی اشتباه است. خودکشی زمانی اتفاق می‌افتد که یک‌سری ضعف‌های درونی وجود داشته باشد و ممکن است فرد تحت فشار قرار بگیرد و دست به خودکشی بزند. این فرد اگر در محیط دیگری هم باشد و برخورد تندی با او شود باز هم احتمال دارد دست به خودکشی بزند. البته باید بگویم در میان سربازان، درصد پایینی خودکشی داریم؛ اگرچه خودکشی یک نفر هم بسیار زیاد است و باید تلاش کنیم تا این موارد معدود را هم نداشته باشیم.

مورد دیگری که باید بگویم این است که موارد خودکشی که در سربازی رخ می‌دهد، با حجمی که در رسانه‌ها به این موضوع پرداخته می‌شود، تطابق ندارد. تعداد خودکشی و دگرزنی که در میان سربازان اتفاق می‌افتد در مقایسه با تعداد افرادی که در سازمان‌های دیگر دست به خودکشی می‌زنند اندک است. در برخی رسانه‌ها یا فضای مجازی با پرداختن به موضوع خودکشی سربازان، می‌گویند باید کل سربازی را جمع کرد و معتقدند چون این دوره اجباری است، منجر به خودکشی سربازان می‌شود. این نتیجه‌گیری درست نیست.

باید تمهیداتی بیندیشیم که فشار عصبی در پادگان روی سربازان کاهش پیدا کند. ابتدا باید ببینیم در یک پادگان چند سرباز خودکشی کردند و چند نفر پایان خدمت گرفتند.

در خیلی از مواقع گفته می‌شود که باید مشمولان، نزدیک به محدوده محل سکونت خود خدمت کنند یا دوره آموزشی در استان‌های همجوار لحاظ ‌شود. در مرحله به‏کارگیری، متأهلان و افرادی که دارای شرایط خاص هستند در نزدیکی محل سکونت خودشان دوران خدمت را می‌گذرانند. سایر افراد هم که مجرد هستند حداکثر تا فاصله ۳۰۰ کیلومتری از محل زندگیشان خدمت می‏کنند. این مواردی است که برای کاهش فشار روحی سربازان در نظر گرفته شده است.

وقتی سربازی می‌خواهد به پادگان اعزام شود سازمان وظیفه عمومی موظف است تا دم در پادگان او را بدرقه کند که در طول مسیر اتفاقی برایش رخ ندهد. وارد پادگان هم که می‌شود موظف هستند مراسم استقبال را برگزار کنند. در دوره‌های آموزشی و به کارگیری، آموزش‌های ویژه برای آن‌ها در نظر گرفته می‌شود. در شیوه به کارگیری باید مراعات حال سرباز را بکنند. ممکن است شخصی در رده‌ای که خیلی هم جلوی چشم نباشد، کار نادرستی انجام بدهد و نمی‌توان منکر این موضوع شد اما سیستم طوری طراحی شده است که این اتفاق رخ ندهد؛ برای مثال اگر کسی در جایی سلیقه‌ای عمل کند و این مسأله اثبات شود حتما با شخص خاطی برخورد خواهد شد.

این اتفاق خوبی نیست که در نیروهای مسلح رخ دهد اما چون موضوع انسانی است، به تعداد کل انسان‌های عالم نحوه رفتار و واکنش وجود دارد. ما قبل از این‌که برگه آماده به خدمت صادر شود مشمولین را به پزشک معاین ارجاع می‌دهیم، افراد خوداظهاری دارند و پزشک هم معایناتی را انجام می‌دهد. اگر در این مرحله پزشک بیماری را تشخیص دهد فرد اعزام نمی‌شود بلکه به بیمارستان می‌رود تا بررسی‌های بیشتر انجام شود و بعد هم شورای پزشکی وظیفه عمومی تصمیم می‌گیرد که آیا فرد، شرایط انجام خدمت را دارد یا خیر؟ اگر شرایط انجام خدمت را نداشته باشد کارت معافیت را دریافت می‌کند یا معاف از رزم می شود. نیروهای مسلح وظیفه دارند این فرد را در جایی به کار بگیرند که فشار کمتری روی او باشد.

موضوعی که احساسات عمومی را جریحه‌دار کرد، سیلی زدن آقای عنابستانی، نماینده مجلس، به سرباز راهور بود. آیا حمایت‌هایی از سربازها می‌شود تا اگر در موقعیت‌های مشابه قرار گرفتند، بدانند سازمانی که خدمت خود را تحت نظارت آن می‌گذرانند حامی آن‌هاست؟

برخورد با افرادی مانند وزیر یا نمایندگان مجلس، خارج از وظایف سازمان وظیفه عمومی است. مسئولان وظیفه عمومی نمی‌توانند در مورد این مسأله به شکل سازمانی برخورد کنند، چون در حوزه کارشان نیست، اما در خصوص اصل سربازی بنا بر حمایت بوده و سازمان وظیفه عمومی از لحاظ فرهنگی و معنوی حامی سرباز است.

برخی موارد هستند که در آن‏‌ها مسئولان از جایگاه خودشان سوءاستفاده می‌کنند. مسئولان در گمرک، اداره، خیابان و… طوری برخورد می‌کنند که توهین‌آمیز است؛ هیچ‌کس رفتارهای این‌چنینی را تائید نمی‌کند، بلکه مذموم است. هم افکار عمومی و هم نهادهای مسئول با این مسأله مخالف هستند.

درباره مسأله‌ای که مثال زدید، چون سرباز، سرباز فراجا بود، فرمانده راهور و معاونت حقوقی فراجا وارد شدند و حتی بحث شکایت و دادگاه مطرح شد. می‌خواهم بگویم کسی نگفت این نماینده حق داشت سیلی بزند، بلکه از سرباز حمایت شد و در نهایت هم مصالحه صورت گرفت.

وقتی نهادی مردمی باشد حمایت مردم را هم در کنار خودش دارد. شاید سرباز حرفه‌ای در یک کشور دیگر، این حمایتی را که سرباز ما از سوی افکار عمومی دریافت کرد، در پشت خودش احساس نکند. مردم حتی وقتی در جامعه، جوانی را با لباس سربازی می‌بینند از او حمایت می‌کنند. اگر مثل برخی از کشورهای دیگر منطقه، سرباز وارد می‌کردیم یا سرباز استخدام می‌کردیم شاید سربازانمان از این حمایت معنوی برخوردار نبودند. بعید می‌دانم بعد از این کسی بخواهد چنان رفتاری داشته باشد، چون می‌داند که منفور افکار عمومی و رسانه‌ها می‌شود.

در یک کلیپ، سؤالاتی از برخی مردم پرسیده می‌شد مبنی برای که چه کسی نمی‌تواند از کشور خارج شود، گواهینامه بگیرد، سند به نام خود بزند و… در نهایت گفته می‌شد این فرد، پسری است که به سربازی نرفته و کارت پایان خدمت ندارد. چطور می‌توان تعادلی میان این حقوق شهروندی و استقبال نسبت به سربازی، ایجاد کرد؟

ما در صورتی که مالیات پرداخت نکنیم نیز اجازه نقل و انتقالات نداریم، اجازه خروج از کشور نداریم و اموالمان را مصادره می‌کنند. نمی‌توانیم بگوییم با بدهکار مالیاتی برخورد قانونی نکنید، چون تا شش ماه آینده بدهی‌اش را پرداخت می‎کند، زیرا نگاه قانون آن است که این فرد به قانون عمل نکرده است.

در اجرای قانون باید یک‌سری موارد سلبی داشته باشیم و یک‌سری موضوعات ایجابی. برای مثال سربازانی که خدمتشان پایان یافته، باید از حق دریافت وام خوداشتغالی برخوردار شوند یا در اولویت استخدام قرار بگیرند و… به عبارت دیگر یک قانون، باید تبشیر و انذار را توأمان داشته باشد. وقتی کسی می‌تواند از کشور خارج شود و گواهینامه یا وام بگیرد چرا باید به سربازی برود؟ تا وقتی احساس نیاز به سرباز و سربازی رفتن نداشته باشیم این موارد اجتنابی را درک نمی‌کنیم. البته در حال حاضر گواهینامه و نقل و انتقال جزئی از محدودیت‌ها نیست.

گاهی در رسانه‌ها مطرح می‌شود که ما سه میلیون غایب از سربازی داریم، این درست نیست. ما سه میلیون غایب نداریم، بلکه سه میلیون نفر تعیین تکلیف نشده‎اند. ممکن است کسی در ایران نباشد، در زندان باشد، کارت پایان خدمت دریافت نکرده باشد، ممکن است کسی در آسایشگاه باشد یا خدای نکرده فوت کرده باشد.

ما نمی‌گوییم از ابتدای انقلاب تا به امروز حدود ۱۸ میلیون نفر به سربازی رفته‌اند و از این زاویه به آن‌هایی که به سربازی رفته‌اند نگاه نمی‌کنیم. ما چه تسهیلاتی به آن‌هایی که به قانون تمکین کردند، می‌دهیم؟ باید قانونی مصوب شود تا از بین کسانی که کارت پایان خدمت گرفته‏اند نیرو استخدام کنیم. هر چقدر بتوانیم میزان امتیاز به پایان‌خدمتی‌ها را بیشتر کنیم و از طرف دیگر محدودیت برای مشمولان غایب بگذاریم، رویکرد افراد نسبت به سربازی تغییر می‌کند و دیگر فکر نمی‌کنند که دو سال باید کار را از دست بدهم یا درآمدی نداشته باشم.

code

نسخه مناسب چاپ