مصلحت عمومی در برابر منفعت گروهی
مرتضی فتان
مدیالتی، واژه‌ای کنایه‌آمیز است که به ایجاد یک واقعیت انتزاعی توسط رسانه‌های خبری اشاره دارد. این واژه که با تغییر معنادار رئالیتی (Reality) به معنی واقعیت و ترکیب آن با مدیا (media) به معنی رسانه ساخته شده، بیانگر اخباری است که به‌وسیله رسانه پرداخت می‌شود و الزاما واقعیت عینی نیست. در حال حاضر، آن‎چه از این واژه تازه‌ساز مستفاد می‌شود، تغییرات جهت‌دار در اصل و حاشیه اخبار توسط رسانه است، به این معنا که اصل خبر وجود دارد اما رسانه، بازتاب آن را براساس سیاست‌های خود پردازش می‌کند.

در مورد ماهیت این واقعیت غیرعینی و تأثیر آن بر ساختارهای فعلی اعم از ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مباحث نظری زیادی در جریان است. برخی از نظریه‎پردازان رسانه معتقدند در آینده‌ای بسیار نزدیک، انتزاع رسانه‌ای جای واقعیت عینی را خواهد گرفت و در نهایت آن‎چه رسانه بازتاب می‎دهد «واقعیت» خواهد بود و نه آن‎چه در عالم واقع اتفاق افتاده و نیز در رقابت بین‎رسانه‌ای نیز واقعیتی که رسانه بزرگ‎تر منتشر می‎کند، عینی‌تر خواهد بود! همین موضوع عاملی است که علمای علوم انسانی در مورد آن و گذر از مرز اخلاقیات هشدار بدهند.

از سویی بهتر است بدانیم رسانه مستقل، وجود خارجی ندارد، رسانه وابسته به قدرت است. آن‎چه تصور رسانه مستقل را ایجاد می‌کند، عدم وابستگی بسیاری از رسانه‌های اول در دنیا به حکومت‌های کشور متبوع آن‎هاست. آن‎ها به حکومت‌های کشور خود وابسته نیستند، چرا که قدرت در دست حکومت نیست، بلکه اقتصاد و صاحبان آن متولی قدرت هستند.

در کشور ما و بسیاری از کشورهای درحال توسعه قدرت به‌طور نسبی در دست حکومت است و از این رو رسانه‎ها (به همان نسبت قدرت) بر اساس مصالح حکومتی فعالیت می‌کنند. تا این‎جا هم موضوع چندان بغرنج نیست، چرا که به‎ طور پیش‎فرض قرار است حکومت بر اساس مصلحت جمعی تصمیم‎گیری و فعالیت کند.

مصلحت، یکی از ارکان سیاست‌ورزی ایرانی است که ریشه آن به باستان بازمی‎گردد. پردازش رسانه‌ای واقعیت بر مبنا و معیار مصلحت، برای یک ایرانی موضوعی چندان غیراخلاقی نیست، چرا که در پیش‎زمینه ذهن خود، «دروغ مصلحت‎آمیز» را به‎عنوان یک امر محترم شناخته است. این‎جاست که تعریف از مصلحت اهمیت زیادی پیدا می‌کند.

برای مثال فرض کنید میزان گندم ذخیره‎شده برای کشور بسیار اندک و به اندازه چند روز باشد. اگر این موضوع رسانه‌ای شود، علاوه بر ایجاد اضطراب بزرگ در جامعه، هجوم زیادی برای خرید نان شکل می‌گیرد و در این میان ممکن است بسیاری از افراد جامعه گرسنه بمانند. پس مصلحت در این است که نه‌تنها چنین خبری منتشر نشود، بلکه در صورت نیاز اخباری مبنی بر ذخیره چندین ماهه گندم منتشر شود. این خبر غیرواقعی می‌تواند زمان لازم را برای تهیه گندم فراهم آورد تا جامعه بدون این‎که دچار تنش و اضطراب شود از این کمبود گذر کند.

صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، رسانه‌ای پرطمطراق و عریض و طویل است که امکانات فنی- مهندسی و دارایی‌های آن، آرزوی بسیاری از شبکه‌های تلویزیونی بین‎المللی است. همان‌طور که اشاره شد این رسانه، رسانه‌ای وابسته به حکومت است، چرا که بخش اعظم اقتصاد در ایران، حاکمیتی است.

این گزاره‌ها به‌طور مستقل هیچ مشکلی ندارند و کسی نمی‌تواند به وابستگی این سازمان به حکومت ایرادی وارد کند. آن‎چه در مورد صداوسیما حیرت‌انگیز است، میزان تأثیرگذاری است. به اذعان بسیاری از مسئولان کشور، در اتفاقات ناگوار اخیر در کشور، این غول بزرگ رسانه‌ای، مغلوب یک شبکه تلویزیونی شده که شاید هزینه‌های سالانه آن کمتر از هزینه یک روز صداوسیما باشد.

علت‌های باخت سازمان مذکور در رقابت با یک شبکه کوچک ـ و نه رقبای بزرگ بین‎المللی ـ متعدد و متکثر است که برخی از آن‌ها مستقیما مرتبط با خود صدا و سیما نیست. اما آن‌چه در مورد خود صداوسیما می‌توان گفت، اول استفاده بیش از حد از پردازش غیرواقعی اخبار است. مثلا بارها شاهد بودیم درحالی‌که بخش بزرگی از جامعه با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می‌کند، رپرتاژهایی در این رسانه منتشر می‌شود که مردم را راضی نشان می‌دهد.

اما دومین موضوع جدی‌تر و عمیق‌تر است. مصلحت به عنوان یک رویکرد سیاسی کاملا ایرانی به تسامحی با واقعیت اشاره می‏کند که نفع عمومی دارد. به عبارت دیگر یک فرد وقتی رویکردی مصلحت‎آمیز دارد که خود ذی‎نفع آن رویکرد نباشد. اگر واقعیت بر اساس منفعت شخصی یا گروهی قلب شده باشد، مصداق مصلحت‎اندیشی نیست. به نظر می‌رسد سیاست‌گذاران صداوسیما طی چندین دهه، به اصل و معنای «مصلحت» یا واقف نبوده‌اند یا به دلایلی آن را قربانی منفعت شخصی ـ گروهی کرده‌اند.

code

نسخه مناسب چاپ