کارشناسان، طرح یک مدرسه دلخواه را اینگونه ارائه دادهاند:
کودکان قبل از اینکه به ۴ سالگی برسند، والدین باید بکوشند مدرسهای را پیدا کنند که در آن، حداقل یک زبان خارجی و ترجیحاً انگلیسی توسط مدرس حرفهای تدریس شود و همزمان درسهای ریاضی، بازی با اعداد و ارقام، ورزش، رفتارهای اجتماعی، تکامل جسم و روان، آشنایی با اوضاع و احوال جهان و راهنمایی برای درک ارتباطات و خلاقیت، آموزش داده شود.
بعد از گذراندن دوران کودکی، از ۵ سالگی در مدرسه باید درسهایی مثل ریاضیات و ادبیات فارسی را با توجه به اهداف والدین و نه اهداف دولت تعلیم داده شود. در این سن باید تلاش شود استعدادهای ذاتی کودک کشف و اشتیاق او نسبت به آنها تقویت شود.
کودکان وقتیکه به ۷ سالگی رسیدند، به مراقبتهای بیشتری نیاز دارند و والدین باید آنان را با خود به مهمانی و یا جشنها و مراسم و یا گردشهای تفریحی ببرند، تا با انواع رفتارها و کردارهای مردم آشنا شوند و با آنان ارتباط تنگاتنگ برقرار کنند.
آموزش کارهای سبک و بیدردسر، نظیر خانهسازی، پلسازی با اشیای پلاستیکی، تعمیر وسایل مدرسه مانند کیف و کفش و جلدکردن کتاب، درستنویسی، شکستهنویسی، نستعلیق و یا هنر نگارش و خطاطی در مدارس آموزش داده شود.
البته استعداد و کشش دانشآموزان در انجام کارهای فنی بسیار مهم است، مثلاً اگر دانشآموزی به کارهای برق، روشنایی و سیمکشی، علاقه دارد، در این صورت والدین باید مقداری سیم برق، کلید، پریز و لامپ با ولتاژ ضعیف ۶ الی ۱۲ ولت در اختیار کودکان قرار دهند تا شیوه برقراری روشنایی را خوب یاد بگیرند.
مشارکت والدین در نشستهای آموزشی و رسیدگی به شیوههای آموزشی مدرسه بسیار مهم است و از اینرو والدین باید هفتهای یک و یا ۲ بار از فرزندان خود سوالهایی بپرسند و وضع مدرسه را ارزیابی کنند و اینکه معلم به موقع سر کلاس درس حاضر میشود یا نه و رفتار ناظم و یا مدیر مدرسه با دانشآموزان چگونه است؟
با ارزیابی شیوه آموزش، والدین میتوانند در مدرسه حضور یابند و نظر و پیشنهادهای خود را در حضور معلمان ارائه دهند، تا در صورت نیاز در شیوه تدریس تجدیدنظرکنند.
فیضعلی مداح ـ پژوهشگر علوم انسانی