نیکوتین(یک ماده شیمیایی)، کارکرد مغز را تغییر میدهد و گرایش و میل در انسان به وجود میآورد. با نیکوتین سیگار، میزان اندورفین(هورمون مسکن) افزایش مییابد و مغز با دوپامین به بدن پاداش میدهد؛ و بدینگونه، فرد سیگاری، برای دریافت پاداش بیشتر، سیگار بیشتری میکشد. با انباشت نیکوتین در مغز، میزان استرس کم میشود و البته همزمان نیروی یادگیری و خودکنترلی، به سستی میگراید.
با ورود نیکوتین به خون، آدرنالین بروز مییابد و موجب تپش قلب و فشارخون و تنفس بالا میشود. برای ترککردن سیگار، دو هفته زمان نیاز است تا فرد سیگاری، میزان این ماده شیمیایی را در بزاق و ادرار خود به ترازِ نرمال برساند.
نوجوانان در پیِ چی؟
روی نیمکت بوستان نشستهاند و دود سیگارشان در هوا پخش است؛ گاهی کودکی با مادرش از روبروی آنان رد میشود.
هر دو، پکهای عمیقی از سیگار لای انگشت دستشان میگیرند و دود را پس از درنگی کوتاه، به آرامی بیرون میدهند. با این دو دبیرستانی، نه دیوار به دیوار، اما همسایهام؛ پاتوق هر روزشان همین نیمکت پارک است؛ و پس از کشیدن یک نخ سیگار، روانه خانه میشوند.
جلو میروم؛ همین که چشمشان به من میافتد، هر دو، سیگارشان را خاموش میکنند.
میگویم:«راحت باشید؛ میشود بگویید چه احساسی دارید؟»
اولی میگوید:«قول بدهید چاپ نکنید.»
دومی میگوید:«اگر از من بپرسید، میگویم پرواز بر فراز ابرها.»
میگویم:«آری، ابرهایی هم که راه انداختهاید، همین را میگویند»
اولی، آراموریز میخندد.
میگویم:«در خانه، قدغن شدهاید که میآیید در بوستان برای سیگارکشیدن؟»
باز هم دومی، پاسخ میگوید:«قدغنکه نه، اما مادر غصه میخورد.»
میگویم:«شما چی؟»
دومی، شاید از ترس این که مبادا به مادرش چیزی بگویم، سکوت در پیش گرفته است.
میگویم:«میدانید سیگار روی نوجونان دختر، تاثیرش بدتر است؟»
اولی میگوید:«نمیدانستم.» در ادامه سخنانش متوجه میشوم که اولین بار، تعطیلات نوروز امسال سیگار به دست گرفته است، آنهم بعد از اتفاقی که نمیخواهد دربارهاش حرف بزند. میگوید: «سیگار میکشم که درمورد آن اتفاق چیزی نگویم و در بارهاش فکر نکنم.»
تا آن جایی که میدانم، نه پدرش سیگاری است و نه خواهر بزرگش؛ اما خودش، روزی یک نخ(به گفته خود) سیگار میکشد. «وقتی آن اتفاق برایم افتاد، تنها رفیقی که توانست کمی آرامم کند، همین بود» و سیگارش را بالا میگیرد.
میگویم:«سیگار واقعاً آرامبخش است یا این هم فریبی است برای گولزدن خود؟»
میگوید: «نه خانم، خیلی آرامبخش است، ولی نه آنقدر که فکرش را میکنی.»
اولی سرانجام لب باز میکند: «اما نمیدانم چرا به من نمیسازد، فکر میکنم دیگر میل به ورزش ندارم؛ چون والیبال میکنم، نفس کم میآورم، اشتهایم هم کور شده.»
میگویم:«خب نکش.»
میگوید:«پدرومادر خوبی دارم. خیلی زحمت میکشند، ولی حرفم را نمیفهمند، فقط نصیحت بلدند. من هم حوصله ندارم.»
میگویم: «اعتیاد دیگر هم داری؟
میگوید: «هیچی؛ دستکم من ندارم.»
میگویم: «نه قلیان، نه روانگردان، نه الکل و نه هیچ چیز دیگری؟»
میگوید: «به مادرم قول دادم که فقط یک نخ سیگار بکشم.»
میگویم: «تا حال پیش نیامده در یک روز، دونخ سیگار بکشی؟»
میگوید:«گاهی.»
آنقدر جدی حرف میزند که نمیتوانم دربارۀ آنچه بر سر ریههایش میآورد، چیزی بگویم؛ فقط میپرسم:«مطمئنی که تا امروز توانستی پای قولت به مادرت بمانی؟»
اخم میکند؛ ادکلنی از کیف بر میدارد و به خود و دوستاش میپاشد، میگوید:«بیا برویم بابا.» این دو همسایة بینام من، نمونههایی از میلیونها نوجوانند که به پیروی از نوجوانان پسر و با تصورات نادرست، از جمله بهتربودن سیگار از دیگر مواد دخون، خود را فریب میدهند و رفتارشان را در این زمینه توجیه میکند.
کاش سیبزمینی میکاشتند
اگر به جای گیاه تنباکو و گیاه خشخاش، سیبزمینی یا گندم کشت شود، بیگمان بخش بزرگی از گرسنگان جهان سیر میشوند.
سالانه بیش از پنجاه میلیارد نخ سیگار در کشور دود میشود. نیکوتین سیگار، چهارهزار مادۀ سمی دارد و هیجده تا بیست نوع سرطان با سیگارکشیدن ارتباط دارد.
همچنین، سالیانه بیش از شصت هزار تن در ایران در پیِ مصرف دخانیات میمیرند. کارشناسان هشدار دادهاند که اگر روند افزایش مصرف سیگار کنترل نشود، میزان مرگومیر در ایران در ده سال آینده، به دویست هزار تن در سال خواهد رسید.
با این همه، مصرف سیگار، همچنان طرفداران زیادی دارد و به گفتۀ دکتر نوذر نخعی، پژوهشگر و استاد پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، روند مصرف سیگار در میان زنان، افزایشی شده است.
دکتر نوذر نخعی از متخصصانی است که در سطح ایران و حتی جهان، شناخته شده است و تألیفات زیادی در زمینة اعتیاد و خانواده دارد. از او تاکنون بیش از ۲۵۰ مقاله به زبانهای انگلیسی و فارسی، دربارۀ آسیبهای اجتماعی منتشر شده است.
نخعی، در گفتوگو با روزنامۀ اطلاعات، به این پرسش من که گسترش مصرف سیگار در کشور چگونه است؟ پاسخ میدهد: «در برخی از کشورها فقط آمار کلی مصرف سیگار اعلام میشود؛ چون تفاوت چندانی میان میزان مصرف در زنان و مردان نیست؛ اما در ایران، برای پاسخ، باید میزان مصرف در زنان و مردان را در دو آمار جداگانه بیان کرد؛ چون خوشبختانه اختلاف زیادی میان میزان مصرف در زنان و مردان وجود دارد؛ البته مصرف در زنان، روند افزایشی پیدا کرده است که مشهود است. روند مصرف در مردان اما در سالهای گذشته، به نسبت ثابت مانده است. هماکنون، مصرف سیگار در جمعیت مردان بالای هیجده سال، ۲۴ درصد و در زنان تا ۴ درصد است.»
چرا مصرف سیگار در زنان، روند افزایشی پیدا کرده است؟ «برای یافتن بسیاری از الگوهای آسیبهای اجتماعی، باید به وضعیت و تجربۀ جوامع غربی نگاه کنیم. از دهۀ ۱۹۶۰ میلادی به بعد، آمریکا با یک چالش جدی مواجه شده بود؛ چرا که زنان فکر میکردند اگر سیگار بکشند، به نوعی دارند حقشان را میگیرند؛ در فیلمهای دهۀ پنجاه و شصت میلادی هم میبینیم که زنان هنرپیشه، اغلب سیگار در دست دارند. در پی این باور و رفتار، مصرف آنقدر در زنان افزایش پیدا کرد تا با میزان مصرف مردان برابر شد، اما زنان به دلیل نقش مادری و باردارشدن، بسیار مورد توجه قرار گرفتند و خیلی کار شد تا مصرف مقداری کاهش یافت.»
وضعیت کشور ما نیز اکنون مانند دهۀ۱۹۵۰ـ۱۹۶۰ آمریکا شده است و مصرف سیگار در زنان، روند افزایشی پیدا کرده است؛ چنانکه زنان و دختران را در خیابان نیز سیگار در دست میبینیم.»
سیگار نسبت به دیگر مواد دُخانی، بیشتر احتمال انتقال ارثی دارد و ۴۰ تا ۶۰ درصد زمینههای ارثی را در مصرف سیگار دخیل میبینیم، اما به جز ارث، عامل مهمی که باعث گرایش به سیگار میشود، به دوران کودکی فرد بر میگردد که آیا مهر و محبت کافی، دیده است یا در کودکی، زندگی پر استرسی را تجربه کرده است؟ وقتی با کسانی که سیگار و قلیان میکشند، صحبت میکنیم، به این کارشان افتخار میکنند و میخواهند به پدرومادرشان ثابت کنند که بزرگ شدهاند.
اگر افراد در کودکی، به اندازۀ کافی مهرومحبت بهویژه از سمت مادر دریافت نکنند، یکی از نتایج آن این است که در مغزشان، کششی به سمت نیکوتین ایجاد میشود تا آرامش پیدا کند.»
یکی دیگر از دلایل مهم زیادشدن مصرف سیگار، افزایش میزان فردگرایی در جامعه است. در چنین جامعهای، مهربانی کم میشود و افراد، به دنبال خوشیهای آنی هستند که یکی از روشها کشیدن سیگار است.»
تأثیر از دوستان
«یکی دیگر از دلایل افزایش مصرف، تأثیرپذیری از جمع دوستان است؛ همچنین فیلمهایی که افراد در سن کودکی تماشا میکنند که در آن، الگوهایی به کودک نمایانده میشود که سیگار بهدست دارند و کودک هم از آنان تأثیر میپذیرد. بنابراین، عواملی باعث مصرف سیگار و عوامل دیگر نیز باعث افزایش مصرف میشود.»
با دکتر نخعی، این پرسش را هم در میان میگذارم که چرا در ذکر دلایل افزایش مصرف سیگار، انگشت اتهام بیشتر به سمت افراد است تا نهادهای اجتماعی؟
نخعی در پاسخ میگوید: «در گروهبندی دهگانۀ مواد، سیگار و قلیان و ناس را داریم که به عنوان دخانیات معرفی میشود. برای کاهش مصرف در همۀ انواع مواد دخانی، باید دسترسی به موادـچه فیزیکی و چه مالی کاهش یابد.
تجربه نشان داده است که اگر قیمت سیگار افزایش یابد، احتمال مصرف و شیوع و مقدار مصرف نیز کاهش مییابد. اما در کشور ما سیگار بسیار ارزان است و جادارد در زمینۀ قاچاق و مالیات سیگار بیش از این کار شود.»
نخعی با تأکید بر اینکه دسترسی فیزیکی سیگار نباید راحت باشد،به سخنانش ادامه میدهد: «در کشور قوانین بسیار خوبی داریم ولی در اجرای آن عقبایم. در قانون، فروش سیگار برای افراد زیر هیجدهسال ممنوع است؛ همچنین، طبق قانون، در هر مکانی نمیتوان دخانیات عرضه کرد اما این موارد رعایت نمیشود؛ و تنها تبلیغ دخانیات انجام نمیگیرد.»
خواربارفروشیها و سوپر مارکتها، حق فروش سیگار را ندارند اما میبینیم که در اغلب این فروشگاهها ردیف پشت سر فروشنده، مقدار زیادی سیگارْ چیده شده و نمایش داده میشود؛ گفته میشود که مخاطب و جامعۀ هدف این قفسهها، نه جوانان و افرد وابسته به سیگار، بلکه نوجوانانند.»
همین یک موضوع اگر مورد توجه قرار میگرفت و هیچ سوپرمارکتی نمیتوانست بهراحتی قفسههای شیک پر از سیگار و ادوات سیگار را در معرض دید عموم از جمله نوجوانان بگذارد، بسیاری از مسائل دیگر در خصوص مصرف سیگار کاهش مییافت.»
یکی دیگر از مشکلات، مربوط به فیلمهاست. در اغلب فیلمهایی که مجوز هم دارد، هنرپیشهها در حال سیگارکشیدن هستند؛ باید توجه داشت که هنرپیشهها و سلبریتیها در ذهن نوجوانان، نقش میبندند، از اینرو نباید سیگار داشته باشند.»
آرامشِ دروغین
در جامعۀ ما به دلایل گوناگون، اضطراب بالاست و افراد زیادی سیگار را آرامبخش میدانند. بسیار پیش آمده است که وقتی به افراد سیگاری یادآور میشویم با سلامتی خود بازی نکنند، میگویند چه کنند که سیگار آرامشان میکند و اگر سیگار نکشند چه کنند.
اما در این مورد که چه آرامشبخشی برای جایگزینی سیگار وجود دارد، دکتر نخعی توضیح میدهد: «در تقسیمبندیهای انجامگرفته، مواد دو نوع هستند: مخدر و محرک. مواد مخدر آرامش و مواد محرک انرژی ایجاد میکند؛ نیکوتینی که در سیگار وجود دارد، تقریباً میتواند هر دو حالت را ایجاد کند.»
همانطور که دلایل چاقی را باید در خانواده و کودکی جستجو کنیم، در مصرف مواد هم باید سراغ خانواده برویم.
در مصاحبه با جوانان زیادی که سیگار میکشند، به این پاسخ رسیدهام که میخواهند از لحاظ روحی آرام شوند؛ این اتفاق البته میافتد و سیگار، چنین احساسی را ایجاد میکند، اما زیانهای بسیار زیادی هم در پی دارد.
باید ابتدا این را مشخص کنیم که چرا افراد، بهسمت سیگار میروند؟ عامل ترغیبکننده را حذف کنیم و سپس جایگزینش را بشناسانیم.»
برخی از افراد، بهمحض استنشاق دود سیگار، دچار سرفه میشوند و حالشان بد میشود و مغزشان دود سیگار را ناخوشایند میداند؛ اما برخی دیگر احساس خوبی پیدا میکنند.
بگذارید یک مثال بزنم: کودکان یک ساله، اگر کمخونی یا فقر آهن داشته باشند، دیدهایم که خاک میخورند و میگویند خوشمزه است؛ در حالی که کودک، کمبودی دارد که مغز به او دستور میدهد خاک بخورد.
جوانی هم که سیگار میکشد، نمیگوید دود آن خوشبوست اما به این دلیل سراغش میرود که ایرادی در مغز اوست که ترغیبش میکند تا مصرف کند که آن کمبود را حل کند.»
آرامش طبیعی
«کشورهایی که در مهار مصرف دخانیات موفق بودهاند، روی پنج سال اول زندگی افراد کار کردهاند. بچهها را باید با محبت سیر کنیم تا سیستم پاداش مغزشان از طریق طبیعی اشباع شود و خلائی نداشته باشند تا بخواهند آن را با دود جبران کنند.
سیگار، ابتدای مسیر است، افرادی که سیگار میکشند، بعد از مدتی به سمت مواد دیگر نیز میروند.
بهترین آرامبخش جایگزین سیگار، این است که کاری کنیم همین مادهای که بعد از کشیدن سیگار باعث ایجاد آرامش میشود، به صورت طبیعی در مغز فرد ترشح شود و یکی از راههای مهم ترشح طبیعی در مغز که ایجاد آرامش میکند و اضطراب را خیلی کم میکند، ورزش منظم است.
ورزش حتماً نباید حرفهای باشد ولی اگر منظم باشد، سیستم مغز طوری میشود که تحمل را نسبت به استرسهای محیطی بیشتر کرده و فرد احساس آرامش میکند.»
نخعی به سخنانش در مورد سیگار ادامه میدهد: «موضوع دیگری که باید مد نظر قرار گیرد، سن فرد است. معمولاً این قاعده وجود دارد که فردی اگر تا ۲۵ سالگی سیگاری نشود، احتمال اینکه بعد از آن سیگاری شود خیلی کم است.
پس باید این را مدنظر داشته باشیم که تا ۲۵ سالگی، فرد از لحاظ مصرف سیگار در سن بحرانی است.»
نتایج پژوهشها نشان میدهد معمولاً ۵۰ درصد افرادی که سیگار میکشند، پیش از هیجده سالگی مصرف را شروع کردهاند؛ پس پدرومادر بداند که سن مدرسه، خطرناک و مهم است.
پیشنهاد این است که برای پیشگیری از رویآوری بچة خود به سیگار، دو کار انجام دهند: یک این که با فرزند خود دوست باشند تا بتواند راحت با پدرومادر صحبت و درددل کند و مشورت بگیرد؛ دیگر اینکه بر فرزندان و دوستان و رفتوآمدهای او نظارت داشته باشند.»
برخی از پدرومادران میگویند، انواع خطرناکی از موادمخدر و محرک مثل شیشه و حشیش وجود دارد که تقریباً بهراحتی در دسترس است؛ پس اگر فرزندی، سیگار و قلیان بکشد، خطرش کمتر است.
نظر دکتر نخعی بهعنوان پژوهشگر این است که:«این دیدگاه اشتباه است.
از گذشته تاکنون، سیگار دروازۀ مصرف مواد بوده است؛ همانجور که حشیش در فرم سیگار مصرف میشود، تنباکو را تخلیه میکنند و جایش، گل میریزند.
یکی از تجربههای بسیار مهمی که از کشورهای غربی باید بگیریم کنترل مصرف حشیش است که ارتباط تنگاتنگی با سیگار دارد.»
اینطور نیست که فرد در نخستین تجربه، حشیش مصرف کند، ابتدا سیگار را میکشد و بعد سراغ گل یا حشیش میرود.»
یکی از مشکلات بزرگ این است که نمیدانیم سیگار چقدر خطرناک است. طبق آمار سال ۲۰۲۰ ، سیگار سالانه در دنیا هشت میلیون نفر را میکُشد که یک میلیون نفر از آنان، کسانی هستند که اطراف فرد سیگاری نشستهاند و مصرفکنندۀ دست دوم محسوب میشوند.»
سیگار، آغاز یک مسیر
نخعی، عضو هیأت علمی دانشگاه علومپزشکی کرمان، در ادامه میگوید: «دربارۀ سیگار و قلیان، تفاوتهایی وجود دارد: سیگار را معمولاً دوستان دور هم مینشینند و به یکدیگر تعارف میکنند و میکشند و بعد از این، به تنهایی هم آن را مصرف میکنند، ولی قلیان محفلی است.
همین محفلهای قلیانکشی، در پی خود محفلهای دیگری نیز ایجاد میکند و آسیبهای متفاوتی به دنبال دارد.
هم سیگار و هم قلیان، هر دو از مسیرهایی متفاوت، دریچهای به سمت آسیبهای دیگر است و اینطور نیست کسی که سیگار میکشد، بهآن بسنده کند.»
دکتر نخعی به سخنانش میافزاید: «این را باید دانست که سیگار از جمله کشیدنیهایی است که ترک آن از دیگر مواد دخانی، دشوارتر است. بسیاری از مصرفکنندگان تریاک، توانستهاند آن را ترک کنند ولی افراد سیگاری، به راحتی نمیتوانند آن را کنار بگذارند.»
سیگار از لحاظ ترک، جزء سه مادهای به حساب میآید که کنارگذاشتناش برای همیشه، خیلی سخت است؛ همچنین به گونهای است که فرد، با مصرف بسیار کم معتاد میشود. بسیاری از افراد سیگاری میگویند تفننی سیگار میکشیم؛ در صورتی که اینطور نیست و آنان به سیگارکشیدن وابسته شدهاند.»
اسما پورزنگیآبادی