میدان مشق
ما فقیر نیستیم!
ارمغان زمان فشمی
 

ما ملت فقیری نیستیم. خیلی از ما اگرچه به دلیل سیاست‏های نادرست اقتصادی دولت‎های گذشته و حال، زیر خط فقر رفتیم، اگرچه هشتمان گروی نهمان است و اگرچه همیشه استرس پول پیش و اجاره خانه و هزینه دارو و درمان و مدرسه بچه‎ها و چه و چه را داریم، اما فقیر نیستیم.

قدیم‏ترها که با همسایه‏ها آشناتر بودیم و اهالی هر محله، همدیگر را می‏شناختند، اگر کسی دچار مشکلی می‏شد، همسایه‏ها دور هم جمع می‏شدند و تدبیری می‏اندیشیدند تا مشکل را حل کنند. اگر مشکلی بود که با پول حل می‎شد، مجلس«گلریزان» می‏گرفتند و مبلغ لازم را تهیه می‎کردند.

بعدها که خیلی از روستاها به شهر بدل شد و شهرها بزرگ‎تر، زندگی‏ها ماشینی و گرفتاری‎ها زیاد شدند، از هم دور ماندیم. تنها شدیم. مهربانی‏ها رنگ باخت. کودکانی سر گرسنه بر بالین گذاشتند و کسی نفهمید.

فکر کردیم دل‏ها از محبت خالی شده و دیگر کسی به فکر کسی نیست، اما اشتباه می‏کردیم. ما فقط از هم بی‏خبر ماندیم. در چنبره مشکلات خودمان گرفتار شدیم و فرصت نکردیم احوال همسایه را بپرسیم، اما مهربانی هنوز بود.

این را وقتی فهمیدم که هروقت مشکلی برایمان پیش آمد، فارغ از این که دولت یا مسئولان برای حل آن کمک می‎کنند یا نه، به یاری هم شتافتیم.

هروقت در گوشه‎ای از سرزمینمان سیل یا زلزله‎ای رخ داد، حتی زودتر از سازمان‎های دولتی واکنش نشان دادیم و به آن مناطق کمک فرستادیم.

هروقت جنگلی آتش گرفت، همزمان با این که مسئولان مصاحبه می‏کردند و می‏گفتند برای اطفای حریق، هلیکوپتر آب‏پاش ندارند، خودمان جانمان را کف دست گرفتیم و دل به آتش زدیم؛ به‎طوری‏ که طی تنها دو ماه، پنج تن از نیروهای مردمی و داوطلب در جریان عملیات اطفای حریق جنگل‏ها جان خود را از دست دادند و تعدادی دیگر نیز آسیب دیدند. در همان حال، قوانین حمایتی از چنان افرادی، اغلب در پیچ‏وخم تأیید و تصویب ماندند و به جایی نرسیدند.

ما مردم، هرجا حمایت‏های دولتی را ناکافی و ناکارآمد تشخیص دادیم، خیریه‏ای بنا کردیم و مهربانی‏‎هایمان را وسط گذاشتیم. بیماران خاص مشکل دارند؟ خودمان پول جمع می‏کنیم. بیمارانی که از شهرستان می‎آیند و پیوند مغز استخوان می‏کنند، برای گذراندن دوران نقاهت در یک محیط پاکیزه مشکل دارند؟ به یاد یک فرزند از دست‎رفته، خانه‏ای می‏خریم و به آن‎ها اختصاص می‏دهیم. کسی به فکر افرادی که دچار سوگ فقدان عزیزانشان می‏شوند نیست؟ نخستین بنیاد سوگ‏درمانی را در قالب یک انجمن مردم‏نهاد تأسیس می‏کنیم. یک زن سرپرست خانوار یا یک پدر از کارافتاده برای تأمین هزینه درمان یا اجاره خانه‏اش مشکل دارد؟ یک گروه می‎شویم و هرکدام به اندازه وسعمان کمک می‎کنیم تا مشکلش برطرف شود.

در این سال‎ها هرجا مشکلی وجود داشت، مردم بیشتر از مسئولان کمک کردند. درست است که خیلی از کارها وظیفه مسئولان است، اما تاوقتی آن‏ها را متقاعد به مسئولیت‏پذیری نکرده‏ایم، دست روی دست نمی‏گذاریم و خلاء تدبیر و مسئولیت‏پذیری آن‏ها را خودمان پر می‎کنیم. ما مردم مهربانی داریم.

این‏جاست که می‏گویم ما فقیر نیستیم. ما ملت فقیری نیستیم. این ملت، دلی به وسعت ایران دارد که از شرق تا غرب برای هموطنانش می‏تپد. کسی فقیر است که از چنین محبتی بی‎بهره باشد.

code

نسخه مناسب چاپ