اگر به چند سال اخیر نگاه کنیم، سینمای ایران با انواع بحران ها مواجه بوده که بر بحران مخاطب و کسادی گیشه که از معضلات پیشین آن بوده، افزوده است. از شیوع کرونا گرفته که به افت مخاطب و حتی تعطیلی برخی از سینماها منجر شد تا التهاب های اجتماعی مثل دو ماه اخیر که حتی امکان اکران فیلم های جدید را محدود و مسدود کرد و فصل پاییز را که همیشه به عنوان فصل طلایی اکران شناخته می شد، به فصل مرده اکران بدل کرد.
التهابات اخیر اما یک چالش جدید را در برابر سینمای ایران قرار داده که ماهیتی متفاوت از بحران های پیشین سینما دارد و آن کشف حجاب برخی از بازیگران است که نه تنها امکان تداوم فعالیت های خودشان با مشکل مواجه شده،بل نمایش آثاری که بازی کرده اند هم با چالش نمایش مواجه شده است. حالا چه آثار قبلی که دیگر امکان بازپخش ندارند و چه آثاری که هنوز به نوبت اکران و نمایش نرسیده اند.
مثلاً با کشف حجاب کتایون ریاحی، سریال های پر تکراری که همواره به مناسبت های مذهبی از تلویزیون بازپخش می شدند، اکنون در وضعیت تعلیق قرار گرفته اند. از سریال«یوسف پیامبر» گرفته تا سریال «شب دهم» که یکی از بهترین سریال های مناسبتی تلویزیون در ایام محرم بود. همچنین مریم بوبانی که در برخی از قسمت های سریال«مختارنامه» حضور داشت، با کشف حجاب خود، بازپخش این مجموعه را که هر سال در ایام محرم از شبکه آی فیلم پخش می شد، با ممیّزی همراه می کند.
ترانه علیدوستی درهیچ سریال تلویزیونی حضور نداشته، اما هم در سریال نمایش خانگی مثل«شهرزاد»بازی کرده، هم دست کم دو فیلم «برادران لیلا» به کارگردانی سعید روستایی و «تفریق» به کارگردانی مانی حقیقی با بازی او هنوز اکران نشده و فعلاً در وضعیت تعلیق قرار گرفته است.
در واقع، حرکت ترانه علیدوســتی در برداشتن حجاب، اکران دو فیلم اجتماعی مهم سینمای ایران، یعنی برادران لیلا و تفریق را با خطر توقیف رو به رو ساخته است. از سوی دیگر، از آنجا که سینمای ما یک سینمای دولتی است، هر اتفاقی که اعتماد عمومی جامعه را مخدوش کند، تاثیر منفی آن بر سینما خود را نشان می دهد. با قهر مردم با سینماها و کسادی گیشه ها.
ابعاد این قهر البته فقط محدود به افت مخاطب در اکران های عمومی نیست، بلکه جشنواره های سینمایی هم با چالش مخاطب همراه می شوند. با تحریم جشنواره ها هم از سوی سینماگران و هم از سوی علاقه مندان سینماها. نمونه اخیرش تحریم جشنواره فیلم کوتاه تهران از سوی برخی سینماگران بود و حالا زمزمه تحریم جشنواره فیلم فجر هم به گوش می رسد.
واقعیت این است که بحران مخاطب در سینمای ایران همواره وجود داشته که با شدت و ضعف و فراز و فرودهایی همراه می شده، اما اکنون به نظر می رسد که خود سینما دچار بحران مشروعیّت شده! بحرانی که دو سر دارد. از یکسو قهر و تحریم مخاطب و از سوی دیگر محدودیت ها و محرومیت هایی که به واسطه کشف حجاب برخی از بازیگران زن در اکران و نمایش فیلم ها و سریال ها به وجود آمده است.
البته بحران مخاطب در این شرایط صرفاً به قهر سیاسی مربوط نیست، به روحیه عمومی جامعه هم ربط دارد. اتفاقات اخیر آنقدر تلخ و تراژیک بود که انگیزه و حس و حال فیلم دیدن و سینما رفتن را در جامعه به شدت کاهش داده؛ به طوری که در این وضعیت حتی تهیه کنندگان هم حاضر نیستند فیلم های خود را در این شرایط به دست اکران بسپارند.
در واقع، سینمای ایران در یک وضعیت برزخی- تعلیقی قرار دارد که هم از حیث درون سینمایی و هم برون سینمایی با بحران مواجه شده است. از حیث درون سینمایی، کشف حجاب برخی سینماگران به یک عامل بازدارنده درونی تبدیل شده و از حیث برون سینمایی هم مخاطبان سینما با سینما قهر کرده اند که حاصلش صندلی های خالی سینماهاست.
آنچه دامنۀ نگرانی ها را عمق می بخشد، چشم انداز مبهمی است که برای آینده این سینما می توان ترسیم کرد.
اکنون دامنه انتقاد و اعتراض به سینماگران به مرحله تولید رسیده. سینما پیش از این هم با بحران هایی از این دست مواجه شده بود، اما آتش عواقب آن ــ چنان که امروز شاهدش هستیم ــ دامن سینما را نگرفته بود.
حتی فیلمی مثل «درباره الی» اصغر فرهادی در اوج شلوغی های سال ۸۸ اکران شده بود و مردم به سینما می رفتند، اما فیلم «قهرمان» او چنان که انتظار می رفت با استقبال مخاطب همراه نشد که یکی از دلایلش به دلیل انتظاری بود که در افکار عمومی از فرهادی نسبت به عدم موضع گیری اش نسبت به اتفاقات خوزستان داشتند.
فارغ از این که به استقلال سینما از سیاست اعتقاد داشته باشیم یا نه، در شرایط کنونی چنان سایۀ سیاست بر آسمان سینما گسترده شده که رد سیاست پشت هر رخداد سینمایی پیداست. وقتی ساز و کارهای تولید فیلم و به طور کلی مدیریت سینما دولتی باشد، باید پیش بینی کرد که وقتی به هر دلیلی جامعه نسبت به سیاست و سیاستگذاران بدبین و بدگمان شود، سینما و محصولاتش با بحران مشروعیت مواجه می شود و به بن بست می رسد.
مسأله فقط این نیست که فیلم های بد، مخاطب را دلسرد می کند که وقتی سینمای دولتی آنقدر فربه می شود که ردی از سینمای مستقل نمی ماند، در وضعیت های بحرانی، اولین اتفاق، بحران مخاطب سینما خواهد
بود.
وقتی حریّت سینما را به هویّت قدرت گره می زنیم، مخاطب هم سینما را از دریچۀ سیاست می بیند، نه هنر سینما. حالا سینمای ایران دچار بحران مشروعیّت شده و برای برون رفت از این بحران، این سیاستگذاران سینمایی هستند که باید اعتماد از دست رفته را برگردانند.
code