نارستانه یزد، گنج معنوی ایرانیان
هومن ظریف
 

نیایشگاه پیرنارستانه در ۳۰ کیلومتری بخش شرقی شهر زیبای یزد واقع شده است.
نارستانه‌ همانگونه که از نامش پیداست انارستان بزرگی بوده که اکنون در پناه کوهی، آثاری از آسیاب‌دستی و چند درخت انار و کاج‌‌های کهن را در محوطه یک نیایشگاه مقدس به خود اختصاص داده است.
نیایشگاه در واقع، ناپدیدگاه، شاهزاده اردشیر است که در هنگام ورود اعراب به ایران، به همراه مادر خود کتایون به کوه پناه می‌برد. همسفرو بَلَد ما که آقای انارستانی نام دارد، سیّدی است که در این منطقه به دنیا آمده است و کلیددار این محوطه قدیمی و باستانی است. نگاه ساده و احترام‌آمیز سید انارستانی به تقدس این منطقه در هنگام معرفی این محل بسیار زیبا و البته برای تقریب مذاهب، گرانبهاست، که متقداست: «این محل، زادگاه من است، و این پیر اردشیر که پسر یزدگرد است، در واقع برادرزن مولا امام حسین (ع)، بی‌بی‌شهربانوست.»
دست تقدیر، چنین شد که در هنگام سفر به این نیایشگاه، فردی از زرتشتیان در آن محل نبود ولی در محوطه جلوی نیایشگاه، مجمری برای سوزاندن کُنُدر و عود بود و بوی عود در محوطه داخلی با بوی درختی کهنسال عجبین شده بود. درختی ستبر با تنه‌ای معبد و در هم تافته که برگ‌های آن صحنه خارجی آتشکده را سرسبز کرده بود و این دو توده سبز همچون مُدهاستان، باعث خُنکای دل، و صفای باطن در دل کویر یزد می‌شد.
در فرهنگ مرحوم دهخدا درباره درخت مُورد (مورت) آمده است: «مُورد درختی همیشه سبز و دارای برگی خوشبو و گلی سپید کوچک و خوشبو است که به عربی به آن آس می‌گویند. به سبب سبزی، آن را زلف خوبان نسبت داده‌اند. مقوی معده و کبد است و بخور برگ آن،‌ آرامش‌بخش است.»
در تپه‌های مشرف نیایشگاه پیراردشیر، آثار کور آجرپزی است که توسط آن، محوطه‌های جداگانه‌ای برای اسکان زائران ساخته شده است و آب انباری که، آب، سرچشمه حیات را برای مردم، در خود ذخیره کرده است. بر سردر این آب‌انبار نوشته شده است: «از راه خیراندیشی و برای آسایش همه به پایان رسانید این آب‌انبار را در آبان‌ماه ۱۳۱۹ خورشیدی، بهدین رستم نرسی بهمردنوش‌آبادی تا بهره‌گیرندگان بانی و مادرش دولت شهریار را به دعای خیر یاد گردد … بازسازی ایرج و رستم بهمرد فرودی سال ۱۳۸۳ خورشیدی.»
ساخت استخری در کنار آب‌انبار توسط قلی‌یزدی معمار میراث فرهنگی انجام شده است که توسط آن، اندک سرسبزی این نیایشگاه، در دل‌کویر، در برابر تشنگی مقاومت می‌کند. نیایشگاه پیرنارستانه اگرچه در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۷۸ به عنوان یکی از آثارملی ایران به ثبت رسیده است، اما در برابر اماکن و ابنیه چشم‌نواز یزد، ناشناخته می‌نماید و انبوهی از گردشگران خارجی شناختی از این نیایشگاه ندارند. تصور این‌که یک ایتالیایی از ونیز دل بکند و کار خود را ول کند و به شهر بادگیرها بیاید و به هر تخمیر گل و کاه گل دل بدهد، اگرچه ستودنی است اما نیاز به تبلیغات و راهنمایی گردشگران را رفع نمی‌کند.
فقدان نگهبان و مامور ثابت در محل، باتوجه به فرصت‌طلبان گنج‌یاب، بسیار به چشم می‌آید و پاسداری از این گنج معنوی با مشارکت میراث فرهنگی یزد و جامعه زرتشتی ایران، بایسته است.
زرتشتیان سالانه در سپندارمز تا روز آذرماه تیر، در این مکان گردهم می‌آیند و مهربانی و نوعی دوستی را گرامی می‌دارند و شادخواری می‌کنند.
به نارستانه رفتم من زیارت
به غیر کوه ندیدم من عمارت
درخت «مُورد» سبز و آب استخر
کنار آن نشسته پیر برحق
محوطه داخلی و نیایشگاه، استوار و پشت گرم به دیواره کوه و شعله‌ای آتش است که با روغن و فتیله‌ای، این فضا را روشن کرده است. چند جلد خرده اوستا و تابلویی منسوب به شاهزاده اردشیر و شعری از غریب یزدی؛
در هوای کوی تو افتان و خیـزان آمدم
سوی نارستانه با نیروی ایمان آمدم
هم‌نفس با غربتت ای شاهزاده اردشیر
در کویـر و کوهها، باگام لرزان آمدم

code

نسخه مناسب چاپ