گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۴۰
 

اما فراتر از این علائق مشترک، ارزشها و نظرات جهانی ما بود که گرفتار اختلاف بود. ما این اختلاف نظرها را در نقاط حساسی چون کره شمالی، تایوان، تبت و حقوق بشر می دیدم. مسائل جدیدی هم در روابط ما بروز کرده بود که عبارت بودند از تغییرات آب و هوایی و اختلافات بر سر جنوب و شرق دریای چین.

همه این مسائل ما را به ورطه دشواری کشانده بود. به استراتژی پیچیده تری نیاز داشتیم تا چین را تشویق کنیم به عنوان یک عضو مسئول در جامعه بین‏المللی عمل کند و ما هم قویا از ارزشها وعلائق خود دفاع کنیم.

در سال ۲۰۰۸ در زمان مبارزات خود برای ریاست جمهوری همین برنامه را اعلام کرده بودم. استدلال کرده بودم که امریکا باید بداند چگونه زمینه‏های جدید [برای همکاری] ایجاد و در عین حال بر مواضع خود ایستادگی کند. من بر اهمیت این موضوع تاکید داشتم که چین را قانع کنیم با دست برداشتن از رفتارهای تجاری تبعیض آمیز، از قواعد موجود در بازار بین‏المللی پیروی کند تا اجازه دهد ارزش پول ملی‏اش بالا برود و مانع از این شود که کالاها و غذاهای آلوده به مشتریان در سراسر جهان برسد. از جمله این کالاها اسباب بازیهای آلوده به رنگهای حاوی سرب و دیگر مواد سمی بود که درنهایت با دستان بچه‏های امریکایی تماس حاصل می‌کنند. چین باید رهبری مسئولانه تری در قبال مسائل جهانی برعهده می‌گرفت. جهان به این نوع رفتار از سوی چینی ها نیازمند بود تا از ناحیه آن راه حلی واقعی برای تغییرات آب و هوایی حاصل شود و از مناقشه در شبه جزیره کره جلوگیری به عمل آید و بسیاری از چالشهای دیگر منطقه‏ای و بین‏المللی حل و فصل شود. به نفع ما نبود که چین را تبدیل به یک طرف تازه در جنگ سردی جدید کنیم. به جای آن باید فرمول جدیدی پیدا می‌کردیم که رقابتهای خود را با چین مدیریت می کردیم و همکاری هایمان را توسعه می دادیم.

دولت بوش تحت رهبری هنک پولسون۹ وزیر خزانه داری، مذاکرات سطح بالایی را با چینی ها آغاز کرد که در برخی از موضوعات تجاری پیشرفت هایی حاصل شد.

اما این مذاکرات از بحث های جامع امنیتی و استراتژیک جدا ماند. خیلی‌ها در منطقه احساس کردند که تمرکز [دولت امریکا] بر عراق، افغانستان وخاورمیانه باعث بی توجهی امریکا به نقش رهبری‏اش در منطقه آسیا شده است. بعضی از این نگرانی ها بیش از حد مورد توجه قرار گرفته بود. اما به هر حال این احساس به وجود آمده بود. فکر می کردم باید دامنه گفتگوهایمان را با چین وسیع تر کنیم و منطقه آسیا و اقیانوسیه را در صدر برنامه های دیپلماتیک خود قرار دهیم.

من و جیم استاینبرگ به سرعت به این توافق رسیدیم که کسی که می تواند دفتر خاور دور و منطقه اقیانوس آرام را در وزارت امور خارجه امریکا اداره کند دکتر کورت کمپل۱۰ است. کورت در زمان بیل کلینتون در پنتاگون و شورای امنیت ملی سیاستهای امریکا را در قبال آسیا شکل می داد و تبدیل به معمار اصلی این سیاستها شده بود. او یک متفکر استراتژیک خلاق بود و علاوه بر آن در سفرها همراهی بود که هیچگاه از لطیفه گویی یا قصه گویی دست نمی کشید.

در اولین روزهایی که وارد وزارت امور خارجه شده بودم چند تلفن به رهبران کشورهای آسیایی زدم. یکی از مکالمات بسیار خوبی که داشتم با استفن اسمیت۱۱ وزیر امور خارجه استرالیا بود. نخست وزیر استرالیا در آن زمان کوین راد۱۲ بود.او تصویر روشنی از فرصتها و چالش های ناشی از ظهور چین ارائه می داد.

پی نویس:

۹-Hank Paulson

10-Dr Kurt Campbell

11-Stephen SmithI

12-Kevin Rudd

نسخه مناسب چاپ