حالا بیائیم فکرمان را درگیر این موضوع کنیم که سیرخطور یک تصور منفی به ذهن ما از کجا شروع میشود و در کجای زوایای ذهنمان، متوقف میشود؟ آیا این روند طبیعی است، یا قابل کنترل است و از ویژگیهای فکری ماست یا نه؟
وقتی یک تصور منفی به ذهنمان خطور میکند، ابتدا به عنوان یک فکر به صورت یک جریان ذهنی وارد و سپس خارج میشود، مشروط بر این که حواسمان را درگیر آن نکنیم. هر تصوری که دارید، یادتان باشد که این فقط یک فکر است و اگر درگیرش نشوید، نمیتواند شما را آزار دهد.مشکل ما این است که زیاد ذرهّبین حسّاسیت روی اعصابمان میگذاریم و افکار منفی را تجزیه و تحلیل میکنیم، و ناجورتر از آن، اینکه بعد از بررسی، نتیجهگیری هم مینماییم و سپس از نو این مراحل را تکرار میکنیم.اگر واقعاً اراده کردهاید که افکار منفی و عذابدهنده را از ذهنتان برانید، به آنها میدان ندهید، چرا که صاحب اختیار ذهنتان شمایید!از تاکتیکهای شخصیت خودتان و تکنیکهای کاربردی روانشناسی کمک بگیرید، تا یک تصور منفی به زور وارد افکارتان نشود! یادتان نرود یک جرقّه منفی اصرار دارد به هر نحوی شده باشد، وارد خرمن افکارتان شود و آن را شعلهور کند!یک جرقّه فکر منفی وقتی بخواهد ناخودآگاه وارد ذهن شود، بسیار کوچک است. تا آنجا که شاید بتوانید با یک فوت اراده خاموشش کنید. امّا اگر نتوانید آن را مهار کنید، به سرعت آتش میگیرد و اعصابتان را شعلهور میکند. حال اگر این میهمان ناخوانده اجازه ورود پیدا کرد، بلافاصله بدون هیچ میهماننوازی اخراجش کنید و سپس حالات جسمی و روحیتان را تغییر دهید. مثلاً اگر در حالت خوابیده بودهاید، برخیزید و قدم بزنید و اگر ایستاده هستید، بنشینید و ذهنتان را مشغول تصور مثبتی کنید.
اینجا تمرین اراده بر ورزش جسم میچربد، تمرین کنید و نرمش روح را درآرامش ذهن بیابید!
مریم پارساخو ـ کارشناس ارشد ادبیات مقاومت