مال چیزی است که دارای ارزش اقتصادی و منفعت عقلایی بوده و قابل اختصاص باشد.اموال از حیث قابلیت جابه جایی به اموال منقول و اموال غیرمنقول تقسیم می شوند.مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقل کرد اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود. اشیائی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید منقول است .در رابطه با آثار و نتایج تقسیم اموال به منقول و غیر منقول باید گفت تشخیص نوع مال منقول و غیر منقول در حقوق ما دارای اهمیت فراوان است و آثار زیادی دارد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
-خارجیان نمیتوانند در ایران آزادانه اموال غیر منقول را مالک شوند، و به موجب معاهدهها اجازه دارند فقط برای سکونت یا شغل و صنعت خود اموال غیر منقول تحصیل و تملک کنند. در حالی که برای اموال منقول چنین محدودیتی وجود ندارد.
-نقل و انتقال اموال غیر منقول باید با سند رسمیصورت بگیرد، اما در مورد اموال منقول تنظیم سند رسمی ضرورت ندارد.قیم نمیتواند اموال غیر منقول مولی علیه خود را بدون اجازه دادستان بفروشد یا رهن بگذارد.
-استفاده از حق شفعه اختصاص به اموال غیر منقول دارد.
– تعیین دادگاه صالح خواهان باید دعوایی که مربوط به اموال غیرمنقول است را در محل وقوع مال غیرمنقول مطرح کند.
-توقیف اموال منقول و غیرمنقول متفاوت است. برای نمونه برای توقیف مال غیرمنقولی که در سازمان ثبت اسناد و املاک ثبت شده باید به ادارهی ثبت محلی که مال غیر منقول در آنجا واقع شده است رجوع شود.
-هزینه دادرسی در مورد اموال غیرمنقول مطابق با ارزش معاملاتی املاک در هر منطق است که توسط کارشناس تقویم شده است.
-معاملات اموال غیرمنقول تجاری نیست .
-حق ارتفاق مخصوص اموال غیرمنقول است. حق ارتفاق حقی است برای صاحب یک ملک در ملک دیگر.
امکان اعمال حق شفعه از خصوصیات اموال غیرمنقول
حق شُفعه در علم حقوق ایران ودر فقه به این معنی است که هر گاه اموال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر به صورت مشاع مشترک باشد و یکی از دو شریک سهم خود را به شخص سومی به قصد بیع بفروشد، در این حالت برای شریک دیگر حق شفعه به وجود میآید.شریک میتواند مبلغی را که شخص سوم به شریک خود داده را به وی بدهد و سهم وحق وی را تملک کند. به کسی که صاحب این حق است شفیع گفته میشود.
برای رسیدگی به دعاوی راجع به غیر منقول، دادگاهی صالح است که مال غیر منقول در حوزه آن واقع است. در سایر دعاوی اصولاً دعوا باید در دادگاه محل اقامت خوانده اقامه شود.
مطابق بند یک ماده ۲ قانون تجارت، فقط خرید و فروش اموال منقول از اعمال تجاری است و کسی که به معاملات اموال غیر منقول مشغول است، هر چقدر هم که معاملات او پر درآمد باشد، تاجر محسوب نمیشود.
زن از اموال منقول به طور کلی ارث میبرد، ولی در مورد اموال غیر منقول سهم او بسیار محدود است. زیرا نه تنها از زمین و عرصه محروم است، عین ابنیه و اشجار را نمیتواند به عنوان وراثت تملک کند و باید قیمت ثمن یا ربع اعیان و اشجار را از سایر وارثان مطالبه کند. منتها تا زمانی که این قیمت پرداخته نشده است، زن حق عینی تبعی بر آن اموال دارد و برسایر طلبکاران مقدم است.
مستندات قانونی درباره تقسیم اموال به منقول و غیر منقول
ماده ۱۲مواد قانون مدنی:مال غیرمنقول آن است که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود.
ماده ۱۳مواد قانون مدنی:اراضی و ابنیه و آسیا و هر چه که در بنا منصوب و عرفاً جزء بنا محسوب می شود غیر منقول است و همچنین لولهها که برای جریان آب یا مقاصد دیگر در زمین یا بنا کشیده شده باشد.
ماده ۱۴مواد قانون مدنی:آینه و پرده نقاشی و مجسمه و امثال آنها در صورتی که در بنا یا زمین به کار رفته باشد به طوری که نقل آن موجب نقص یا خرابی خود آن یا محل آن بشود غیر منقول است.
ماده ۱۵مواد قانون مدنی:ثمره و حاصل مادام که چیده یا درو نشده است غیر منقول است اگر قسمتی از آن چیده یا درو شده باشد تنها آن قسمت منقول است.
ماده ۱۶مواد قانون مدنی:مطلق اشجار و شاخههای آن و نهال و قلمه مادام که بریده یا کنده نشده است غیر منقول است .
ماده ۱۷مواد قانون مدنی:حیوانات و اشیائی که مالک آن را برای عمل زراعت اختصاص داده باشد از قبیل گاو و گاومیش و ماشین و اسباب و ادوات زراعت و تخم و غیره و به طور کلی هر مال منقول که برای استفاده از عمل زراعت لازم و مالک آن را به این امر تخصیص داده باشد از جهت صلاحیت محاکم و توقیف اموال جزو ملک محسوب و در حکم مال غیر منقول است و تلمبه و گاو و یا حیوان دیگری که برای آبیاری زراعت یا خانه و باغ اختصاص داده شده است.
ماده ۱۸مواد قانون مدنی:حق انتفاع از اشیاء غیر منقوله مثل حق عمری و سکنی و همچنین حق ارتفاق نسبت به ملک غیر از قبیل حقالعبور و حقالمجری و دعاوی راجعه به اموال غیر منقوله از قبیل تقاضای خلع ید و امثال آن تابع اموال غیر منقول است.
ماده ۱۹مواد قانون مدنی:اشیائی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید منقول است.
ماده ۲۰مواد قانون مدنی:همه دیون از قبیل قرض و ثمن مبیع و مالالاجاره عین مستاجره از حیث صلاحیت محاکم در حکم منقول است ولو اینکه مبیع یا عین مستاجره از اموال غیرمنقوله باشد.
ماده ۲۱مواد قانون مدنی:انواع کشتیهای کوچک و بزرگ و قایقها و آسیاها و حمام هایی که در روی رودخانه و دریاها ساخته می شود و می توان آنها را حرکت داد و همه کارخانههایی که نظر به طرز ساختمان جزو بنای عمارتی نباشد داخل در منقولات است ولی توقیف بعضی از اشیاء مزبوره ممکن است نظر به اهمیت آنها موافق ترتیبات خاصه به عمل آید.
ماده ۲۲مواد قانون مدنی:مصالح بنائی از قبیل سنگ و آجر و غیره که برای بنائی تهیه شده یا به واسطه خرابی از بنا جدا شده باشد مادامی که در بنا به کار نرفته داخل منقول است.
ماده ۸۰۸ مواد قانون مدنی:هر گاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند.این حق را حق شفعه و صاحب آن را شفیع می گویند.
ماده ۸۰۹ مواد قانون مدنی:هر گاه بنا و درخت بدون زمین فروخته شود حق شفعه نخواهد بود.
ماده ۸۱۰ مواد قانون مدنی:اگر ملک دو نفر در ممر یا مجری مشترک باشد و یکی از آنها ملک خود را با حق ممر یا مجری بفروشد دیگری حق شفعه دارد اگر چه درخود ملک مشاعاً شریک نباشد ولی اگر ملک را بدون ممر یا مجری بفروشد دیگری حق شفعه ندارد.
ماده ۸۱۱ مواد قانون مدنی:اگر حصه یکی از دو شریک وقف باشد متولی یا موقوفعلیهم حق شفعه ندارد.
ماده ۸۱۲ مواد قانون مدنی:اگر مبیع متعدد بوده و بعض آن قابل شفعه و بعض دیگر قابل شفعه نباشد حق شفعه را می توان نسبت به بعضی که قابل شفعه است به قدر حصه آن بعض از ثمن اجرا کرد.
ماده ۸۱۳ مواد قانون مدنی:در بیع فاسد حق شفعه نیست.
ماده ۸۱۴ مواد قانون مدنی:خیاری بودن بیع مانع از اخذ به شفعه نیست.
ماده ۸۱۵ مواد قانون مدنی:حق شفعه را نمی توان فقط نسبت به یک قسمت از مبیع اجرا کرد صاحب حق مزبور یا باید از آن صرف نظر کند یا نسبت به تمام مبیع اجرا کند .
ماده ۸۱۶ مواد قانون مدنی:اخذ به شفعه هر معامله را که مشتری قبل از آن و بعد از عقد بیع نسبت به مورد شفعه کرده باشد باطل می کند.
ماده ۸۱۷ مواد قانون مدنی:در مقابل شریکی که به حق شفعه تملک میکند مشتری ضامن درک است نه بایع لیکن اگر در مواقع اخذ به شفعه مورد شفعه هنوز به تصرف مشتری داده نشده باشد شفیع حق رجوع به مشتری نخواهد داشت.
ماده ۸۱۸ مواد قانون مدنی:مشتری نسبت به عیب و خرابی و تلفی که قبل از اخذ به شفعه در ید او حادث شده باشد ضامن نیست و همچنین است بعد از اخذبه شفعه و مطالبه در صورتی که تعدی یا تفریط نکرده باشد.
ماده ۸۱۹ مواد قانون مدنی:نماآتی که قبل از اخذ به شفعه در مبیع حاصل می شود در صورتی که منفصل باشد مال مشتری و در صورتی که متصل باشد مال شفیع است ولی مشتری میتواند بنائی را که کرده یا درختی را که کاشته قلع کند.
ماده ۸۲۰ مواد قانون مدنی:هر گاه معلوم شود که مبیع حینالبیع معیوب بوده و مشتری ارش گرفته است شفیع در موقع اخذ به شفعه مقدار ارش را از ثمن کسر می گذارد.
حقوق مشتری در مقابل بایع راجع به درک مبیع همان است که در ضمن عقد بیع مذکور شده است.
ماده ۸۲۱ مواد قانون مدنی:حق شفعه فوری است.
ماده ۸۲۲ مواد قانون مدنی:حق شفعه قابل اسقاط است اسقاط به هر چیزی که دلالت بر صرف نظر کردن از حق مزبور کند واقع می شود.
ماده ۸۲۳ مواد قانون مدنی:حق شفعه بعد از موت شفیع به وارث یا وراث او منتقل می شود.
ماده ۸۲۴ مواد قانون مدنی:هر گاه یک یا چند نفر از وراث حق خود را اسقاط کند باقی وراث نمیتوانند آن را فقط نسبت به سهم خود اجرا کنند و باید یا از آن صرفنظر کنند یا نسبت به تمام مبیع اجرا کنند .
ماده ۲ قانون تجارت»معاملات تجارتی از قرار ذیل است:
۱- خرید یا تحصیل هر نوع مال منقوض به قصد فروش یا اجاره اعم از اینکه تصرفاتی در آن شده یا نشده باشد.
۲-تصدی به حمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا به هر نحوی که باشد.
۳-هر قسم عملیات دلالی یا حقالعملکاری (کمیسیون) و یا عاملی و تصدی به هر نوع تاسیساتی که برای انجام بعضی امور ایجادمیشود از قبیل تسهیل معاملات ملکی یا پیدا کردن خدمه یا تهیه و رسانیدن ملزومات و غیره.
۴-تاسیس و به کار انداختن هر قسم کارخانه مشروط بر اینکه برای رفع حوائج شخصی نباشد.
۵-تصدی به عملیات حراجی.
۶-تصدی به هر قسم نمایشگاههای عمومی.
۷-هر قسم عملیات صرافی و بانکی .
۸-معاملات برواتی اعم از اینکه بین تاجر یا غیر تاجر باشد.
۹-عملیات بیمه بحری و غیر بحری
۱۰-کشتیسازی و خرید و فروش کشتی و کشتیرانی داخلی یا خارجی و معاملات راجع به آنها.