اصلاحات حقوقی به زبان ساده!
بهروز قطبی
 

روزی از دوستی که وکیل دادگستری است پرسیدم: چرا در کتاب‌های حقوقی، اصطلاحات آن را به فارسی سره نمی‌نویسند، تا خلق‌الله مثلاً سر دربیاورند که «خیار غبن» یعنی چه؟…

ابروانش را در هم کشید و گفت: خیلی زرنگی! اگر قوانین و اصطلاحات حقوقی را ساده‌سازی کنیم و به فارسی سره بنویسیم، که دیگر کسی به سراغ ما نمی‌آید!

این گذشت، تا بر حسب اتفاق، کتاب مستطاب «فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری» نوشته آقای عباس ایمانی، وکیل پایه یک دادگستری به دستم رسید، که دیدم بد نیست شرحی بر آن بنویسم، شاید برای عوام هم قابل فهم باشد!

* آثار سمعی و بصری مبتذل: به فیلم‌هایی که چون در کشور اجازه اکران نیافته‌اند و در نتیجه در جشنواره‌های خارجی جوایزی کسب کرده‌اند، آثار مبتذل نامیده می‌شوند.

*‌ آخرین دفاع: به اظهارات پایانی موکلین نزد وکلایشان گفته می‌شود که پس از ماه‌ها رفت و آمد و اخذ وجوه رایج، شکست دفاعیات در دادگاه را اعلام نموده، تاکید می‌شود که متاسفانه ادله موکل مادر مُرده کافی نبوده و در نتیجه وکیل مربوطه، جلسه دادگاه را باخته است.

* آدم‌ربایی: عمل بسیار زشت و سخیفی است که برخی از افراد به بهانه اطاله دادرسی انجام می‌دهند و در نتیجه نه فقط به حق خود نمی‌رسند، بلکه بدهکار هم می‌شوند و به زندان‌های طویل‌المدت محکومیت می‌یابند، تا آن‌ها باشند و دیگر آدم‌ربایی ننمایند.

* آزادی مشروط: رهایی زندانی از زندان، قبل از اتمام دوران محکومیت و در صورت گذراندن لااقل نصف آن است و فرصت مناسبی است تا بعضی از زندانیان محترم با رفقایی که پیدا کرده‌اند، به سر مشاغل قبلی خود بازگردند و به این کار با جرایم بزرگتر و آبرومندانه‌تری بپردازند!

* آلت و ادوات جرم: اشیاء و اموالی است که یا وسیله و دلیل «جُرمند» و یا از جُرم تحصیل شده‌اند، مانند دیش و رسیور ماهواره‌ها که گاهاً ماموران فداکار برای پایین کشیدن آن‌ها از شهرک‌هایی مانند آپادانا، از راپل و عملیات کماندویی استفاده می‌کردند که البته امروزه این کار منسوخ شده است.

* اِباده: به معنای کُشتن و هلاک کردن است، مانند آن که برخی افراد سنگدل که در بعضی شهرها سگ‌های بیچاره را به وسیله اسید می‌کشتند، اما صدای انجمن‌های حامی حیوانات به جایی نمی‌رسید.

* ابزار قصاص: آلت و وسیله‌ای است که برای اجرای کیفر قصاص به کار می‌رود؛ مانند کاسه و بشقاب و کارد و چنگال که بعضی از آقایان به دلیل بی‌توجهی به فرمان خانم‌هایشان برای بردن آنان به منزل مادرزن و یا انتقال سطل زباله به بیرون از منزل در وقت مقرر، مجبورند آن‌ها را بشویند.

* ابناء الدهالیز: مجازاً به دزدان و بچه‌های سرراهی می‌گویند که چون متأسفانه وکلای مجرب و رایگان به دنبال کارهایشان نیستند، معلوم نیست چه عاقبتی پیدا می‌کنند.

* اتهام: در لغت به معنی تهمت‌زدن و در اصطلاح، نسبت‌دادن جرم به دیگری است. مانند برخی از دولتمردان اسبق که سال‌ها خود یا وابستگان شان مرتکب جرایمی می‌شدند، اما آنها را به دیگران نسبت می‌دادند.

* اجبار: واداشتن قهری دیگری به انجام دادن یا عدم انجام یک فعل، که ایضاً به عنوان مثال، یک نفر دوست دارد در منزل بنشیند و حریم سلطان را تماشا کند، اما همسرش او را وادار می‌سازد به تماشای فیلمی از ابراهیم حاتمی کیا بروند که این کار از مصادیق بارز اجبار است!

* احاله: در لغت به معنای محول کردن و واگذاشتن کار به دیگری است و در ادارات ما، به معنای ارباب رجوع را به یکدیگر پاس دادن و کار آنان را به روزهای نامعلوم آینده سپردن است.

* احتکار: جرم تعزیری به معنای نگهداری عمده کالا به قصد گران‌فروشی است. این اصطلاح آنقدر برای همگان آشناست که نیازی به توضیح درباره آن نیست. توضیح لازم ندارد، برخورد لازم دارد!

* احتیال: به زبان ساده یعنی کلاهبرداری و در گذشته به کسی که احتیال می‌کرد، «محتال» یعنی کلاهبردار می‌گفتند. امروزه بسیاری از لیزینگ‌های خودرو و پیش‌‌فروش‌کنندگان مجتمع‌‌های بزرگ مسکونی مثل پروژه نگین غرب، از جمله احتیال‌کنندگان آبرومند محسوب می‌شوند.

code

نسخه مناسب چاپ