دیدگاه
درآمدزایی با هیأت مدیره‌های کارمندی!
داود مختاریانی
چند سال پیش و در اوایل دوران حضور مسعود سلطانی‌فر در وزارت ورزش، طرحی اجرا شد برای انتخاب هیأت مدیره‌های فدراسیون‌ها و باشگاه‌های ورزشی که طبق آن ورود کارآفرینان و فعالان حوزه صنعت و تجارت به مدیریت ورزش تسهیل می‌‌شد.

هدف این بود که اولاً با حضور این افراد، مدیریت ورزش از چرخه بسته، تکراری و بی انگیزه فعلی خارج شود و جان دوباره بگیرد و دوم اینکه این افراد با توجه به توانایی‌های مالی که دارند در ورزش سرمایه‌گذاری کنند و از این راه نه فقط مشکلات مالی همیشگی ورزش رفع شود بلکه توسعه و تجهیز امکانات ورزشی با کمترین نیاز به بودجه دولت عملیاتی شود.

چند ماه این طرح به شکل ناقص اجرا شد و نتیجه آن شد که در هیأت مدیره‌های تعدادی از فدراسیون ‌ها و باشگاه‌های ورزشی افراد متمول علاقه‌مند به حضور در مدیریت ورزش ورود کردند و برای اینکه توانایی خود در حوزه جدید مدیریت را به رخ بکشند، از هیچگونه سرمایه‌گذاری دریغ نکردند.

از آنجا که در بدنه مدیریت ورزش کشور افرادی حضور دارند که سالهاست بدون اینکه ریالی از جیب خود هزینه کنند، هدایت بخش‌های مختلف ورزش را در دست گرفته‌اند و فقط به بودجه واریزی وزارت ورزش چشم دوخته‌اند، دست به هر ترفندی زدند تا از ورود مدیران متمول و کارآفرین در حوزه مدیریت ورزش جلوگیری کنند زیرا حضور این افراد جای مدیران سنتی ورزش را تنگ می‌کرد.

نقطه ضعف طرح حضور مدیران صنعتی و تجاری بخش خصوصی در ورزش این بود که هیچگونه پیش بینی برای حمایت از این افراد از طرف وزارت ورزش نشده بود و به همین دلیل بعد از مدت زمان کوتاهی، مدیران سنتی ورزش که در واقع خودشان کارمندان و حقوق بگیران وزارت ورزش هستند، از طرق مختلف سنگ اندازی کردند تا مدیران جدید نتوانند موفق شوند.

حتی از بعضی از رسانه‌های مرتبط با این مدیران کاری کردند که فعالیت‌های مدیران صنعتی و تجاری در حوزه‌های خارج از ورزش هم به خطر افتاد و آنها با چالش‌های زیادی مواجه شدند که در نهایت چون مال و آبروی خود را در خطر دیدند از حوزه ورزش خارج شدند و مدیریت مجدداً به دست مدیران سنتی و حقوق بگیر وزارت ورزش افتاد. مدیرانی که بدون بودجه وزارت ورزش عملاً حتی قادر به تأمین حقوق کارکنان مجموعه خودشان هم نیستند چه برسد به اجرای طرح‌های توسعه و …

با نگاهی به جایگاه ضعیف بازاریابی، گردشگری و سایر حوزه‌های مربوط به درآمدزایی در ورزش می‌توان متوجه شد که مدیریت ورزش استعداد قابل توجهی در این بخش ندارد و حامیان مالی اندک فعلی هم اکثراً از طریق ارتباط‌های شخصی و رفاقتی در ورزش حضور دارند و چارچوب خاصی برای درآمدزایی وجود ندارد.

تجربه سال‌های اخیر نشان داده است که درآمدزایی در ورزش با اعضای هیأت مدیره‌هایی که تجربه کسب درآمد شخصی ندارند و خودشان کارمند هستند و مدیریتشان وابسته به بودجه دولت است، عملاً امکان پذیر نیست.

نسخه مناسب چاپ