کار مشترک سعدی و کیارستمی!
جهان شاعرها، از خیالی به عینی در رفت و آمد است. برای همین، بیانی جهانی دارند. بومی نیست، زیرا که خیال عنصری جهانی و هم همه زمانی است. چه شعر کلاسیک، چه شعر مدرن. اما زبان و شکل شعرها در تغییرند. چنان که شعر ما که همیشه بوده، یکباره عمودی میشود و آن واژهها که اهلی شعر نبودهاند، امروزه زبان شعر میشوند و دیگر اینکه زبان شعر، محدود به کلمه نیست.
پس من نباید تعجب کنم که شاعری چون «کیارستمی»، شعر خود را به زبان سینما یا عکس نویسانده. «سهراب سپهری» گاهی با کلمه، گاهی با همان زیبایی و رعنایی، شعر را نقاشی کرده که شعر نه تنها در کلمه نیست که گاهی کلمه جای شعر را تنگ میکند.
ولی من همیشه از شعر ممنونم که در هر دورهای مردم زیباپسند را به عنوان شاعر یا خوانندۀ شعر به سمت خود کشانده و فاصلۀ زمانی در آن اثری نداشته. چنان که ما امروز با شعر «رودکی» زلف گره میزنیم و دلدوانیها داریم. یا دو نفر شاعر دور از هم:«شیخ مصلحالدین سعدی» و «عباس کیارستمی»، شعر مشترک مینویسند که شما بهتر میدانید سعدی ما در اوایل سدۀ هفتم مهشیدی میزیسته و کیارستمی ما در همین دوران خودمان. اما هر دو، دست در یک کاسه کردهاند. آن هم با فاصلۀ زمانی هشتصد و سی سال از یکدیگر.
به سال ۱۳۸۷ خورشیدی، کار مشترکی منتشر کردند با عنوان «فریاد». این عنوان را کیارستمی از مصرعی از خود سعدی گرفته که سعدی نخست نوشته:«سعدی از دست خویشتن فریاد»؛ و کیارستمی تنها «فریاد» را از مصراع استخراج و عنوان اثر مشترکشان نموده. کاش فرصت بود تا در ژرفای همین یک فریاد آنها با شفافیت حرف میزدم. اصلاً کاری که کیارستمی با شعر سعدی، مولانا و حافظ کرد، در سمت همین فریادهاست. الان هم میخواهم از کار مشترک سعدی و کیارستمی تعریف و تمجید کنم.
همچنانکه برخی از هموطنان از کتاب استقبال کردند و کتاب به سرعت در چند نوبت تجدید چاپ شد. شاید استقبال چشمگیر کتاب، به خاطر هر دو نفر شاعر باشد. به خاطر نگاه نوآورانه و در پس آن، فراهمکردن مفاهیم بدیع در جداکردن شعرها و شکل نوشتاری آنها.
من هم تعریف و تمجیدهایم از کتاب را از همین جا آغاز میکنم. اما کسانی از هموطنان جان ما با کار کیارستمی مخالفتها کردهاند و برخی گفتهاند که تنها به خاطر سعدی کتاب را تهیه کردهاند. برخی نوشتهاند به خاطر سعدی و کمی هم به خاطر نوآوری در خوانش سعدی. برخیها هم نوشتهاند: حیف وقت ارجمند!
پس من الان از آن برخیها که مخالفاند پوزش میخواهم که برخلاف میلشان قصد کردهام از کار کیارستمی شاعر تمجید کنم. او کار کارستانی برای شعر ما و شاعرهای بزرگ ما سعدی و حافظ و مولوی کرده. و حیف و اسفا که ناتمام از دنیا رفت و ما را از دیدن کار مشترکش با دیگر شاعرها مانند خیام و نظامی و دیگرها محروم کرد.
اما بهتر است منی که هیچکس ابن هیچکس هستم، صبر کنم تا اگر شبی دستم به دامان بهاءالدین خرمشاهی گرامی رسید، بلافاصله بعد از سلام و احوالپرسی، بپرسم نظرشان دربارۀ کار مشترک حافظ و کیارستمی چیست. البته اگر این دست و آن دامان در شبی به هنگام و مناسب به هم برسند.
code