چندین چیز است که بر زندگی مردم جهان حکومت میکند:
آب و هوا، دین، … آداب و رسوم.
مونتسکیو
***
مهمترین و عمیقترین نهضت فکری و فرهنگی و فلسفی عصر مدرن را بدون شک میتوان حرکتی دانست که در قرن هجدهم تحت عنوان «روشنگری» (Enlightenment) در کشورهای غرب اروپا، به خصوص فرانسه، صورت گرفت. دستآوردهای روشنگری نه فقط اروپا و آمریکا را از لحاظ فلسفی و ادبی و هنری و دینی تحت تأثیر قرار داد، بلکه بهتدریج تمدنها و فرهنگهای با سابقه آسیایی و آفریقایی، از جمله ایران، را هم متأثر کرد.
نخستین نشانههای نهضت روشنگری در ایران را میتوان با ورود ژنرال گاردان فرانسوی در سال ۱۲۲۲هـ.قر۱۸۰۶م. همزمان دانست. ژنرال گاردان با آموزش فنون نظامی جدید به سربازان ایرانی، تغییراتی نو و اصلاحاتی مدرن در ارتش ایران ایجاد کرد که خود زمینهای برای اخذ تمدن اروپایی و انقلاب مشروطه گردید، و نیز باعث شد که اندیشمندان و نویسندگان روشنفکر ایرانی به اهمیت تمدن اروپایی و تحولات فرهنگی آن پی ببرند. اما سرعت پیشرفتهایی که در جهان صورت میگرفت، بخصوص در اروپا، بسیار بیشتر بود، در حالی که جامعه همچنان به زندگی سنتی خود ادامه میداد و از همه این تحولات و پیشرفتها بیبهره مانده بود.
پس از چندی به خاطر جنگ ایران با روسیه و رفتوآمدهای نظامی و علاقه عباس میرزا به یادگیری و اشاعه فنون و علوم جدید غربی، راه ورود تمدن اروپایی به ایران به تدریج باز شد. در همین دوران بود که شاگردانی جهت فراگیری علوم جدید به روسیه اعزام شدند و برای چاپ کتاب اقدام به تأسیس چاپخانه کردند و چاپ روزنامهها هم کم و بیش در همین دوران آغاز شد.۱
طلایهداران نهضت روشنگری در ایران اشخاصی همچون میرزا عیسی قائم مقام، میرزا ابوالقاسم قائم مقام، میرزا تقیخان فراهانی، معروف به امیرکبیر، میرزا حبیب اصفهانی، شیخ احمد روحی و طالبوف بودند. این متفکران و سیاستمداران هر یک سعی میکردند به نوعی جامعه خود را با تحولات فرهنگی و فکری و ادبی اروپا آشنا کنند.
در اینجا ما میخواهیم به یکی از این چهرههای مهم عصر روشنگری ایران، یعنی میرزا حبیب اصفهانی، بپردازیم و نقش او را در آوردن تفکر روشنگری به جامعه ایران بررسی کنیم. اما قبل از آن لازم است نگاهی اجمالی به تحولات نهضت روشنگری در اروپا و تأثیر آن بر جهان اسلام به خصوص بر مصر که تا حدودی واسطه انتقال فرهنگ اروپایی به ایران بود، بیفکنیم.
۱ـ۱، نهضت روشنگری در اروپا
نهضت روشنگری اروپا که زمینههای فلسفی و علمی آن ابتدا در قرن هفدهم در انگلیس با آثار و نظریههای کسانی چون جان لاک و اسحاق نیوتن و پس از آن در قرن هجدهم در فرانسه با متفکران و فلاسفه نواندیش همچون روسو، مونتسکیو، ولتر و دیگران شکل گرفت بر دو جنبه تأکید داشت، یکی عقلگرایی (rationalism) و دیگر تجربهگرایی (empiricism).2
تأکید و باور دانشمندان انگلیسی همچون لاک و نیوتن بر استفاده از روشهای علمی مشاهده و تجربه بود. مثلا لاک معتقد بود که ذهن آدمی مانند لوح سادهایست که هیچ نقشی از قبل در آن نبوده و شخص بر اثر تجربههایی که در طول زندگی پیدا میکند نقوشی بر ذهنش حک میشود. در حالی که آنچه از قدیم در فکر و تصور انسان و اهل دین و کلیسا بود کاملاً مخالف این نظریه بود. اعتقاد عموم مردم در قبل از عصر روشنگری، که به قول آگوست کنت عصر الهیات بود، به تقدیر و قضای الهی بود. در عصر الهیات، بنابر اعتقادات دینی، چه در مسیحیت و چه در اسلام، اعمال انسان و حوادثی که در این جهان و در اجتماع برای انسانها رخ میدهد قبلاً تعیین و مقدر شده است، چنانچه در اندیشه اسلامی، به خصوص در ایران، موضوع تقدیر را بر اساس اسطوره میثاق ازلی انسان به خداوند، به روزی ربط میدادند که در آن روز انسان با خداوند پیمان و عهد بندگی بسته است.
روز میثاق روزی نبود که فقط یک حادثه در آن رخ داده باشد. یعنی خداوند با ذریات آدم عهد بسته باشد و بس… حادثه دیگری که روی داد این بود که تکلیف انسان و آینده او، نه فقط در زندگی دنیوی بلکه حتی پس از مرگ هم، در این روز معلوم شد. در این روز بود که معلوم شد چه کسی به بهشت خواهد رفت و چه کسی به جهنم، و به عبارت دیگر، معلوم شد که هر کس در دنیا چه کاری خواهد کرد که خداوند او را بعداً به بهشت خواهد برد یا جهنم و …۳
طبق نظریه لاک ذهن انسان در هنگام ورود به این جهان هیچ چیز با خود نمیآورد، بلکه جامعه و مسائلی در آن رخ میدهد نقوشی در آن میگذارد که رفتار انسانی را شکل میدهد، و لذا برای مطالعه انسان به نوعی روانشناسی جامعه یا جامعهشناسی نیاز بود تا بتوان آنچه در شکلگیری رفتار و شخصیت فرد در جامعه موثر بوده است، تشخیص داد.
متفکران عصر روشنگری به عقلگرایی و به «دئیسم» (deism) یعنی خدای یگانه باور داشتند، خدایی که شناخت او از طریق عقل صورت میگرفت و نه از طریق وحی. دئیسم اصلاً به معنای اعتقاد به خدای یگانهای است که تنها با عقل انسانی نه وحی فوق طبیعی شناخته میشود و این یکی از تحولاتی بود که در خداشناسی عصر روشنگری اتفاق افتاد.
تحول دیگری که در این عصر رخ داد این بود که اعتقاد به عوامل مافوق طبیعی جای خود را به تفکر و تعقل داد. خرد و اندیشه درباره حقیقت هر چیزی به جستجو میپردازد، از جمله خود انسان. خرد و اندیشه در پی کشف راههای ناشناخته گام برمیدارد تا راز خلقت را نه در عوامل بیرونی و حتی مافوق طبیعی بلکه در خود انسان و عالم طبیعی و محسوس بیابد. الکساندر پوپ (Pope) درباره این احساس ژرف عصر روشنگری میگوید: «موضوع مطالعه در خور انسان، انسان است».۴
در این عصر انسان در جستجوی چندگانگی است تا از وجود یگانگی مطمئن شود و گستردگی علم را میپذیرد با این احساس و اطمینان قلبی که این گستردگی، عقل را سست نمیکند و از آن از پای درنمیآورد، بلکه برعکس عقل را به خود معطوف میسازد و بر خود متمرکز میکند.۵ در این دوران مبارزه جدی با خرافات و خرافهپرستی به چشم میخورد. روشنفکران یا فیلسوفان عصر روشنگری به انتقاد از اهل کلیسا میپردازند و دیگر پایبند سخنها و اعتقادات آنها درباره جهان و طبیعت و زندگی بشری نیستند. به اعتقاد ایشان هر نوع تجربهای که بر اساس عقل بتواند به انسان آگاهی و آزادی بدهد بر ایشان لازم است. آزادیای که بتواند به انسان قدرت اندیشیدن بدهد تا دیگر از اعتقادات و سنتهای قدیم کورکورانه پیروی نکند و جایگاه واقعی آن را در این جهان بیابد، بدینترتیب، در این دوران توجه به اجتماع و مردم بیشتر شد و مسائل اجتماعی دغدغه اصلی نویسندگان و روشنفکران گردید. در آثار روشنفکران و فلاسفه عصر روشنگری مسائل ماوراءطبیعی و عاطفی و تخیلی را کمتر میتوان یافت.
به دنبال این تغییرات و تجربهگرایی روشنفکران یکی دیگر از اتفاقاتی که در این عصر رخ داد، نوشتن تاریخ و سفرنامه و گزارشهایی درباره آداب و رسوم اقوام مختلف بود. وقتی جامعه اهمیت پیدا کرد، نگاهها نیز به سمت جامعه و مردم به عنوان اعضای جامعه جلب شد. در این دوره روشنفکران به برابری انسانها و کمالپذیری فرد و همچنین خردگرایی ایمان پیدا کردند. همین مسئله باعث دوری آنها از تعصبات مذهبی و روی آوردن به انجام تحقیقات جدید از جمله نوشتن تاریخ و سفرنامه شد.
توجه به جامعه و سعی در شناخت جوامع انسانی موجب پیدایش علاقه روزافزون اروپاییها به تاریخ خود گردید و به همین دلیل محققان در آثار قدیمی و نسخ خطی به جستجو و تحقیق پرداختند تا از تاریخ پیشین کشورشان آگاهی بیشتری پیدا کنند. تصحیح نسخه خطی و مطالعه متون قدیم که از زمان رنسانس آغاز شده بود در این عصر دامنه بسیار وسیعتری پیدا کرد.
یکی دیگر از تحولات مهمی که در عصر روشنگری رخ داد تغییری بود که در بیان مطالب و مسائل علمی و اجتماعی ایجاد شد. چیزی که برای پژوهشگران و نویسندگان عصر روشنگری اهمیت داشت این بود که عموم مردم بتوانند از آنچه در دنیای مدرن رخ میدهد باخبر شوند و میل و توجهشان نسبت به مطالب علمی و فرهنگی و مذهبی برانگیخته شود. پس بهترین راه این بود که نظریات خود را در زمینههای مختلف با زبانی ساده و روان بنویسند تا همه خوانندگان آن مطالب را بفهمند و با احساس و نظر آنها موافق و همراه شوند. ویل دورانت دراینباره مینویسد: «مشخصه قرن هجدهم، چون روزگار خودمان، دلبستگی فراوان به دانش بود… نویسندگان این عصر نیز برای اینکه دانش در دسترس افراد بیشتری قرار گیرد و فهمپذیرتر گردد، با شور و شوق به این نیاز پاسخ میگفتند. با کتابهایی چون ریاضیات به زبان ساده، برگزیده آثار بل، چکیده اندیشههای مونتنی و اندیشههای فونتنل میکوشیدند علوم و ادبیات و فلسفه را برای همه جهانیان قابل فهم سازند»۶ به این ترتیب سادهنویسی یکی از اصول مهم نویسندگی در این عصر به شمار میرفت که بعدها نویسندگان کشورهای شرقی نیز از این شیوه پیروی کردند و ندای روشنگری را به گوش هموطنان خود رساندند.
همانطور که گفته شد، به همراه تغییر و تحولاتی که در اروپا رخ داد، سفرنامهنویسی، بخصوص درباره کشورهای شرقی نیز رونق گرفت. سفرنامهنویسی در بین اروپاییان دلایل مختلفی داشته است. یکی از دلایل رواجیافتن سفرنامهنویسی آشناکردن اروپاییان با ادیان ملل دیگر به خصوص مسلمانان بود. ترجمه و تصنیف کتابهایی چون هزار و یک شب، تاریخ فلسفه ادوار بتپرستی، دین مسلمان و نگارش چندین اثر دیگر، اروپاییان را با دنیای اسلام آشنا کرد۷ و به آنها این نکته را فهماند که جهان اسلام سرزمین توحش نیست۸ به واسطه این نوع شناختها شیفتگیهایی در اروپاییان نسبت به تمدن مشرق زمین پیدا شد و سرآغازی برای سفرهای مختلف و نوشتن سفرنامهها گردید. یکی دیگر از دلایل سفرنامهنویسی، آشناکردن اروپاییان با فرهنگ و آداب و رسوم ملل مختلف بود. اروپاییان وقتی به کشورها و قارههای دیگر سفر میکردند به عجایبی از جهان برمیخوردند و با مردمانی روبرو میشدند که شیوه زندگیشان خارج از تصور عموم مردم بود، جوامعی که بر پایه خرافات و عقاید باطل بنا بود و نوشتن و ثبت آنها برای خوانندگان اروپایی جذاب بود.
یکی از شخصیتهای مهم علمی و ادبی و فرهنگیای که فعالیتهایش تاثیر چشمگیری در عصر روشنگری اروپا گذاشته، و در بعضی زمینهها بر دیگران تقدم داشته است، ولتر (۱۷۷۸ ـ ۱۶۹۴م). وی شاعر نویسنده و فیلسوفی فرانسوی بود که در کودکی زیر نظر یسوعیان به تحصیل پرداخته و علوم ادبی و اجتماعی و مذهبی را فرا گرفته بود. سپس به صومعه تامپل که اهل ادب را میپذیرفت وارد شده بود. او به مدت چهار سال از سن هجده تا بیست و دو سالگی به علت سرودن هجویاتی درباره اوضاع حکومت مجبور به ترک وطن شده و به هلند رفته بود.
ولتر در هلند فعالیتهای ادبی خود را دامه داد و در سال ۱۷۱۸م.به خاطر نمایشنامه هجوآمیز اودیپ به زندان افتاد. این نمایشنامه بر روی صحنه رفت و موفقیت بزرگی به دست آورد. ولتر سپس نمایشنامه آنریاد را سرود که بیانگر اندیشههای نوین سیاست وی و در بردارنده نکتههایی تاریخی و مذهبی بود. او به خاطر درگیری با یکی از نجیبزادگان دوباره در سال ۱۷۲۶م. به زندان افتاد و بعد از مدت سه سال به انگلستان تبعید شد. در آنجا به یادگیری زبان انگلیسی پرداخت و آثار شکسپیر را خواند و با نویسندگان و فیلسوفانی چون جاناتان سویفت، الکساندر پوپ، جان لاک و دیوید هیوم آشنا شد.
پینویس:
۱٫نک: آرینپور، یحیی، از صبا تا نیما، ج۱، ص ۵ـ۳٫
۲٫ درباره نهضت روشنگری و فلسفه آن به زبان فارسی، نک: ارنست کاسیرر، فلسفه روشنگری
۳٫ پورجوادی، نصرالله عهد الست، ص ۴۱
۴٫ کاسیرر، فلسفه روشنگری، ص ۵۸
۵٫ همان.
۶٫ دورانت، تاریخ تمدن، جلد نهم عصر ولتر، صص ۶۰ـ۵۵۹
۷٫ جهت کسب اطلاعات بیشتر، نک، تاریخ تمدن، جلد نهم.
۸٫ یکی از بهترین تحقیقاتی که درباره برداشت مهمترین نویسنده عصر روشنگری، ولتر، از اسلام انجام گرفته است تحقیق دکتر جواد حدیدی تحت عنوان اسلام از نظر ولتر است.
code