بسیاری از افراد در مقاطعی از زندگی خود، احساسی ناخوشایند نسبت به خود و هر آنچه که در پیرامونشان هست پیدا میکنند و همواره غمگین و عصبی و منزوی هستند. سادهترین عنوانی که به این حالات داده میشود افسردگی است اما از لحاظ علمی، این موضوع رد شده که هر غم و اندوه و بیحوصلگی نشاندهنده افسردگی خواهد بود. باورهای اشتباه فراوانی درباره این اختلال روانی در جامعه ما وجود دارد و وقتی مسأله بسیار جدی میشود که در پی این تشخیص نادرست، فرد به درمان نادرست هدایت شود. خوردن قرصهای ضدافسردگی که برخی افراد، بدون نسخه پزشک نسبت به آن اقدام میکنند از جمله یکی از پیامدهای باورهای اشتباه نسبت به افسردگی است.
اما افسردگی چیست و چه نشانههایی دارد؟ سینا خردپژوه، مدرس دانشگاه و روانشناس با ۲۹ سال سابقه فعالیت در پاسخ به این پرسش گزارشگر روزنامه اطلاعات، نشانههای افسردگی و شروطی را که فرد باید داشته باشد تا افسرده قلمداد شود تشریح میکند.
چیستیِ افسردگی
خردپژوه با بیان اینکه بیشتر افراد دقیقا نمیدانند افسردگی با نگرانی و ناراحتی متفاوت است، میگوید: بسیاری از افراد وقتی مضطرب و نگران هستند یا مدتی ناراحتند، تصور میکنند افسرده شدهاند. باور عمومی جامعه هم همین است و برای بسیاری از ما پیش آمده که میگویند «خیلی تو خودت هستی، نکنه افسرده شدی؟ چرا هیچ کاری انجام نمیدی و همیشه توی خونه نشستی؟ حتما افسردهای»، اینها باورهای عمومی جامعه است اما این حالات با آنچه که ما افسردگی مینامیم، فرق دارد.
ابتدا باید بدانیم که افسردگی بیماری نیست بلکه یک اختلال است که موجب میشود برخی کارهای روزمره ما مختل شود و اگر این اختلالات به موقع شناسایی و درمان شوند، هیچ وقت به حالت مزمن درنمیآید اما اگر درمان و پیگیری و رسیدگی نشوند، ممکن است افسردگی به حالت مزمن تبدیل شود که هم دوره درمان طولانیتر دارد و هم هزینههای بیشتر اما در مراحل ابتدایی با روانکاوی و رواندرمانی به راحتی برطرف میشود.
۱۵ نشانه در ۱۵ روز پیاپی
خردپژوه میگوید: برای اینکه بگوییم یک فرد افسرده است باید دو هفته، به صورت مداوم نشانههایی را داشته باشد که فهرستی سیگانه از آن را در ادامه ارائه خواهم کرد. اگر نیمی از این نشانهها را فرد در دو هفته مداوم داشته باشد، افسرده است اما اگر فرد مثلا این حالات را طی دو روز داشته باشد و بعد حالش خوب بشود و دوباره حالش بد شود، افسرده نیست. فرد افسرده ۱۵ نشانه را در ۱۴ روز پیاپی باید به همراه داشته باشد.
وی یادآور میشود: اگر فرد بین ۷ تا ۱۰ مورد از این نشانهها را داشته باشد افسرده نیست اما اگر بین ۷ تا ۱۰ مورد از علائم را دو سال مداوم داشته باشد و در این دو سال، دو ماه پیاپی این علائم همراه فرد باشد، دچار افسردگی خفیفتر شده است.
سه نشانه هشداردهنده
این مدرس دانشگاه در تشریح نشانههای سیگانه افسردگی میگوید: اولین نشانه افسردگی، کاهش، کمبود و نداشتن انرژی برای انجام فعالیتهای روزمره است.
خیلی اوقات کارهای سادهای مثل غذا خوردن و از پله بالا رفتن و حتی دستشویی رفتن برای فرد آزاردهنده است.
دومین نشانه، کاهش اشتها و غذا خوردن است که کاهش وزن را در فرد به دنبال دارد. ممکن است فرد در هر ماه پنج درصد از وزنش را از دست بدهد و طی دو الی چهار ماه ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم وزن کم کند.
نشانه بارز دیگر افسردگی، مشکلات خواب و بیخوابی است. افراد افسرده به راحتی به خواب نمیروند و اگر از خواب بیدار شوند، بازگشت به خواب برایشان مشکل است. این افراد معمولا خواب سبکی دارند و خیلی زود از خواب میپرند و بعد از بیدار شدن، معمولا رویاهایی را که درخواب دیدهاند به یاد میآورند و از آنجایی که فرد افسرده معمولا رویاهای خوبی ندارد، به یاد آوردن آن باعث میشود حالش بدتر شود.
خردپژوه با بیان اینکه این سه عاملِ«بیحالی و کمبود انرژی، کاهش اشتها و بیخوابی و کمبود خواب» از علائم اصلی افسردگی هستند، تأکید میکند: اگر کسی افسرده باشد این نشانهها را حتما دارد.
وی اظهار میکند: علائم دیگری هم وجود دارد، منتها شدت و ضعف دارد و اگر نیمی از علائمی که در ادامه ذکر میشود، به مدت دو هفته با فرد باشد، در این صورت میتوان گفت افسرده است.
رابطه غم با افسردگی
به گفته این روانشناس «غم و اندوه شدید و عمیق و سنگین» از جمله دیگر نشانههای افسردگی است: خیلی افراد در صورت بروز غم و ناراحتی، خود را افسرده میدانند، در صورتی که غم و اندوه شدید تنها یکی از علائم افسردگی است و اگر فردی غمگین است، لزوما ممکن است افسرده نباشد. اما اگر کسی غم و اندوه شدید دارد و به هیچ عنوان عامل آن را هم نمیداند و مثلا بدون دلیل خاصی شروع به گریه میکند، میتوان شک کرد که این فرد دارد به سمت افسردگی میرود.
نشانه دیگر افسردگی، عدم میل به انجام فعالیتهای معمول و مرسوم زندگی است و مثلا فرد قبلا با میل و رغبت، خریدهای روزانهاش را انجام میداده یا میل زیادی به دیدار دوستانش داشته ولی الان علاقهای به انجام این کارها ندارد.اینها حالاتی است که نشان میدهد فرد در حال ابتلا به افسردگی است.
درماندگی و نومیدی
خردپژوه در ادامه، دیگر علائم افسردگی را برشمرده و اظهار میکند: نشانه بعدی، احساس درماندگی و بیچارگی است که فرد احساس میکند هیچ کاری را نمیتواند انجام بدهد و کوچکترین جواب «نه» را دلیل بیعرضگی و درماندگی خود میداند. برخی متخصصان احساس درماندگی را از نشانههای اصلی افسردگی میدانند اما برخی دیگر معتقدند پیشزمینهای برای افسردگیهای بعدی است.
نشانه بعدی، یأس و نومیدی دائمی و حتی حسرت و افسوس و ناراحتی از آینده است،به گونهای که انگار همهچیز خراب شده و فرد فکر میکند دیگر هرگز قرار نیست اتفاق خوبی در زندگیاش رخ بدهد و همه چیز در حال بدتر شدن است.
وی با بیان اینکه یکی دیگر از نشانههای افسردگی آن است که فرد در انجام فعالیتهای ذهنی مشکل پیدا میکند، اظهار میکند: این مشکل به شکلی است که فرد، نظم و ترتیب در کارها را از دست میدهد و تصمیمگیری برای او سخت میشود.
منفیبافی سرسامآور
خردپژوه میگوید: از دیگر علائم افسردگی این است که سیستم ذهنی و فکری فرد همواره بر اتفاقات منفی متمرکز است. مثلا اگر کودکی تازه به دنیا آمده، به این نتیجه میرسد که احتمالا این نوزاد مدتی دیگر میمیرد یا اگر کسی ماشین جدید بخرد، به این جنبه نگاه میکند که هزینهها و بیمه آن سرسامآور است و خطر تصادف برای او بیشتر شده و نمیتواند به جنبههای مثبت اتفاقات فکر کند.
نشانه بعدی، از دست دادن تمرکز و توجه است. فرد به مطالبی توجه میکند که هیچ اهمیتی ندارد و مطالب مهم از ذهن او میگریزد. اگر به سخنان کسی گوش میدهد خیلی زود آن را فراموش میکند یا اگر کتابی میخواند، بعد از مدتی، تمام یا بخش زیادی از کتاب را از یاد میبرد و به این نتیجه میرسد که هیچوقت تلاشهای او به هیچ نتیجهای نمیرسد.
نشانه بعدی، مشکلاتی است که فرد در یادگیری و آموزش پیدا میکند. نمیتواند چیزی را به حافظه بسپارد و هرچیز را که در گذشته یاد گرفته نمیتواند به یاد بیاورد؛ انگار که حافظه کوتاهمدت او اصلا کار نمیکند در صورتی که حافظه بلندمدت او به نسبت خوب است.
تردید و دوری از گفتوگو
این روانشناس با بیان آنکه تردید و دودلی در تصمیمگیری از جمله دیگر نشانههای افسردگی است، اظهار میکند: در این صورت، کارهای ساده و کماهمیتی مثل انتخاب غذا و لباس، به مسألهای خیلی بزرگ برای فرد تبدیل میشود و همین باعث بیشتر شدن اضطراب و ناراحتی او میشود.
وی مشکل در سخن گفتن و گفتوگو و اینکه فرد تمایلی به گفتوگو و شنیدن موارد جزئیتر را ندارد و مدام در حال فکر کردن به موارد و اتفاقات منفی است را از دیگر نشانههای افسردگی میداند و بیان میکند: کاهش تمایلات جنسی از دیگر نشانههای افسردگی است و این وضعیت در مردان بیش از زنان اتفاق میافتد.
مصرف الکل و تمایل به خودکشی
خردپژوه ادامه میدهد: تمایل و مصرف بیش از اندازه مشروبات الکلی و مواد مخدر از دیگر نشانههایی است که فرد افسرده دارد. افراد مبتلا به افسردگی به دلیل حالات روحی که دارند با این مواد میتوانند به صورت موقت از خودِ اصلیشان دور شوند. مطالعات نشان میدهد ۴۰ درصد افرادی که مشروب و الکل مصرف میکنند یا افسرده هستند یا درآینده دچار افسردگی میشوند.
از دیگر نشانههای افسردگی، تمایلی است که در افراد نسبت به خودکشی پیدا میشود، به این کار میاندیشند و آن را تصور میکنند و متأسفانه بعد از مدتی، دست به اقدام میزنند. تمایل به خودکشی در جوانان ۱۶ تا ۲۴ سال بیش از سایر گروههای سنی است ولی معمولا بیشتر، افراد در گروه سنی ۴۴ تا ۵۴ ساله هستند که در صورت افسرده بودن، دست به اقدام میزنند.
وی هشدار میدهد: اگر فردی که حالات افسردگی دارد چیزی درباره خودکشی گفت حتما باید جدی گرفته شود.
احساس گناه و پوچی
خردپژوه در ادامه برشمردن نشانههای افسردگی میگوید: نشانه دیگر، احساس گناه و تقصیری است که به فرد افسرده دست میدهد. ذهن فرد افسرده به خاطر کارهایی که خودش یا دیگران انجام دادهاند احساس گناه میکند. در این وضعیت، فرد مدام خود را سرزنش میکند و همین، باعث تشدید افسردگی در او میشود. تمایل به خودکشی در این افراد هم بیشتر است.
از دیگر علائم فرد افسرده، احساس بیارزش بودن و بیاهمیت بودن است.
چنین افرادی، به این نتیجه رسیدهاند که وجودشان هیچ فایدهای نه برای خودشان و نه برای دیگران ندارد؛ به خصوص وقتی میبینند کاری را که قبلا انجام میدادند افراد دیگری دارند انجام میدهند. احتمال خودکشی در این افراد هم بالاست، چون به نوعی احساس پوچی دارند.
همچنین، فرد افسرده توجهی به تغذیه و بهداشت و ظاهر و پوشش خود نمیکند، در صورتی که قبلا این کارها را انجام میداده ولی الان بیتفاوت شده و این یعنی در حال ابتلا به افسردگی است.
اضطراب و درد فیزیکی
سینا خردپژوه میگوید: افراد افسرده از موضوعات و مطالب و حالات مختلف در اضطراب هستند و خودشان هم میدانند این اضطراب بیدلیل است،ضمن اینکه نگرانی از آینده اضطراب را در فردبیشتر هم میکند.
دردهای فیزیکی و روانتنی از دیگر علائم افسردگی است. این افراد در بیشتر مواقع دچار سردرد و کمردرد هستند، آسم و آلرژی و اگزما و مشکلات جهاز هاضمه و گرفتاریهای پوستی دارند اما هیچ دلیلی هم برای این دردها ندارند؛ مثلا فرد مدتها کمردرد دارد و نزد دکتر رفته و همه آزمایشات را انجام داده و پزشک به این نتیجه رسیده که مشکلی در کمر او نیست ولی میگوید کمردرد دارد و این به دلیل ذهنش است. چنین حالتی را درد روانتنی میگویند که روان فرد باعث شده تا جسم او هم احساس درد داشته باشد.
وی با بیان اینکه خستگی همیشگی و دائمی و نوعی کوفتگی در بدن در بیشتر مواقع از دیگر علائم افسردگی است، اظهار میکند: گریه بیش از حد به طوری که هیچ پایانی برای آن نیست در حالی که هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاده است از دیگر نشانههاست.
طلبکاری و نارضایتی از دیگران
به گفته این کارشناس، فرد افسرده توقع بیش از اندازه از خودش و دیگران دارد و خود را به نوعی قهر وادار میکند، مثلا خودش را از غذا و یکسری دیگر از خواستهها محروم میسازد، چون به انتظاراتی که داشته نرسیده است. احتمال خودکشی در این افراد بیشتر است و گاهی خود را تنبیه میکنند، مثلا با چاقو روی بدن خود زخم ایجاد میکنند و برای خودشان درد میسازند.
نارضایتی و طلبکاری از دیگران هم از نشانههای افسردگی است. برخی افراد افسرده به وضعیتی میرسند که میخواهند دیگران هم مثل خودشان ناراحت باشند و در بسیاری از مواقع تهمت بیوفایی و بیمهری به دیگران میزنند،به این دلیل که فرد مقابل، به اندازه آنها ناراحت و غمگین نیست.
وی میافزاید: در بیشتر مواقع، حالات شک و سوءظن هم در این افراد ایجاد میشود که به ویژه در روابط عاطفی خود را نشان میدهد.
پرخاشگری و بیاحساسی
خردپژوه میگوید: افراد افسرده معمولا خشمگین و پرخاشگر و عصبانی هستند. در حالت عادی شاید از نظر فیزیکی انرژی نداشته باشند ولی گاهی اوقات حالاتی از پرخاشگری و خشم شدید در آنها ایجاد میشود که ممکن است به کتککاری هم برسد.
به گفته وی، گوشهگیری و انزوا، حساس بودن نسبت به کمترین مسألهای و بیاحساس بودن به گونهای که غم و درد و حتی مرگ برخی افراد برای او اهمیتی ندارد، توهمات و تصورات باطل که مثلا همیشه فکر میکند کسی در تعقیب اوست یا موجوداتی میخواهند به او آسیب بزنند، از دیگر نشانههای ابتلا به افسردگی است.
واکنش به دارو
این مدرس دانشگاه میگوید: آخرین نشانه درباره افسردگی مربوط به زمانی است که فرد به داروهای ضدافسردگی و ضداضطراب پاسخ بدهد، یعنی بعد از مصرف داروهاکمی حالش بهتر میشود،در صورتی که اگر افسرده نباشد و حالاتی شبیه افسردگی داشته باشد، داروهای ضدافسردگی حال او را بدتر میکند.
وی با بیان اینکه این ۳۰ مورد اولویت و ترتیبی ندارد، تأکید میکند: اما سه مورد شامل کاهش اشتها و کمخوابی و نداشتن انرژی برای انجام فعالیتهای روزمره در افراد افسرده کاملا محسوس است.
ردّ دو باور اشتباه
خردپژوه در پاسخ به گزارشگر روزنامه اطلاعات درباره میزان افسردگی در زنان و مردان توضیح میدهد: درصد افسردگی در زنان دو تا سه برابر بیشتر از مردان است که به دلیل حالات احساسی آنهاست ولی افسردگی مزمن که به شکل شیدایی و دوقطبی نمایان میشود، در بین زنان و مردان برابر است. همچنین مطالعات نشان میدهد برخلاف باور عمومی افراد که تصور میکنند افراد مسنتر بیشتر از جوانان افسرده میشوند، میزان افسردگی در هر دو گروه ثابت است و افسردگی در جوانان و سالمندان به یک اندازه وجود دارد.
برخلاف باور عمومی جامعه که تصور میکنند در کشورهای توسعهیافته درصد افسردگی در جامعه کمتر و در کشورهای توسعهنیافته به دلیل مشکلات عدیدهای که وجود دارد، افسردگی بیشتر است، آمارهای جهانی نشان میدهد اینطور نیست و در کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته به یک نسبت، افسردگی وجود دارد.