به گزارش ایلنا، دشت مرودشت در استان فارس که زادگاه شاهان ساسانی به شمار میرود، آثار متعددی از این دوره را در خود جای داده که تپههای تاریخی، نقش برجستهها، آثار تدفین و…را دربرمیگیرند. در این میان نقش برجستهها از آثار شاخصتری به شمار میروند که باتوجه به ذوق هنری که در ترسیم آنها به کار رفته، با استقبال بیشتری روبرو میشوند. در این میان نزدیک ۱۸نقش برجسته در اطراف شهر استخر (خاستگاه ساسانیان) واقع شده که از اهمیت این مکان نزد شاهان ساسانی در دشت مرودشت حکایت دارد.
ابوالحسن اتابکی (دانشآموخته زبانهای باستانی و دکتری تاریخ) این بار از تخریب یک نقش سوزنی در شمال دشت مرودشت خبر داد که به وسیله سوداگران عتیقه به هوای گنجیابی روی یک صخره کنده، به شدت مورد آسیب قرار گرفته است. وی گفت: یک دهه پیش به هنگام بررسی پایاننامه خانم نجمه ابراهیمی (با راهنمایی یکی از دوستان) با یک «نقش سوزنی» روبرو شدیم که مربوط به «اواخر دوره ساسانی» است. این نقش سوزنی، تصویر اسبی با حالت چهار نعل را نشان میدهد که در یک کادربندی مستطیل شکل ترسیم شده و حیوانی درنده (شیر یا پلنگی) در حال حمله به اوست.
نجمه ابراهیمی (کارشناس ارشد تاریخ) نیز در همین زمینه توضیح داد: ظرافتی که روی این صخره کنده برای ترسیم این نقش سوزنی به کار گرفته شده در قیاس یکسانی (ظرافت، آرایش موزون) با نقوش سوزنی کاخهای تخت جمشید به شمار میرود و تنها تفاوتی که در اینجا به چشم میآید، هنرمند سعی کرده سایه خطوط را برجستهتر و آن را به حالت سه بعدی نزدیک نماید. «بازنمود هنری» به شکلی گویا و با ایجاد چند کمربند روی بدنه و زین اسب، «هدف هنرمند» در ترسیم و پدید آوردن این نقش سوزنی بوده است. ترکیببندی موزن و آزادی حرکت نیز آشکارا در طراحی این نقش سوزنی رعایت شده که از ویژگیهای بارز نقش برجستههای دوره ساسانی است.
اما چه بر سر این اثر آمده است؟ اتابکی به این پرسش پاسخ داد: افرادی که به دنبال گنجیابی و عتیقه بودهاند در ابتدا گودال عمیقی در زیر این صخره کنده؛ ایجاد کردهاند و هنگامی که به مقصود خود دست نیافتهاند، از روی بیخردی و ناآگاهی دست به تخریب شدید این نقش برجسته زدهاند تا جایی که فقط بخشهای از پاهای جلو، گردن و بدن آن باقی مانده است.
وی افزود: عدم اطلاعرسانی درست و هر چند اندک از سوی رسانههای جمعی و اینکه خود میراث فرهنگی، هیچ برنامه مدونی برای آگاهی عموم در مواجهه با آثار کمتر شناخته شده باستانی در دستور کار ندارد، باعث شده روزانه شاهد از میان رفتن آثاری باشیم که برای همیشه از صحنه این خاک محو میشوند. پایان غمانگیزتر این است که تخریب آثار باستانی به شکل مداوم و سلسلهای در حال تکرار شدن است و سرپرستان میراث فرهنگی روی صندلیهای خود به خواب سنگینی فرو رفتهاند.